مؤلف و پژوهشگر حوزه وقف، در نخستین نشست از سمینار علمی «خیر قرآنی در بستر مشارکت‌های مردمی» ضمن تبیین کلیات وقف به دو عاملی که مانع رشد این مقوله شد، اشاره و اظهار کرد: نگاهی که در جامعه نسبت به حاکمیت دینی وجود دارد، این است که حاکمیت باید تمام فعالیت‌های مربوط به حوزه دین را انجام دهد و همین باعث شده تا انگیزه خیران برای ورود به عرصه وقف دینی و قرآنی کم‌رنگ شود.

عواملی که منجر به دلسری واقفان می‌شود / تبلیغ و ترویج امر «وقف»؛ نیازمند موقوفه‌ای مستقل

به گزارش قدس آنلاین، نخستین نشست سمینار علمی «خیر قرآنی در بستر مشارکت‌های مردمی» دوم شهریورماه با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی، مدیرکل سابق دفتر آموزش معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و از مؤسسان بنیاد پژوهش و توسعه فرهنگ وقف، با موضوع «نقش وقف در ترویج خیر قرآنی» برگزار شد.

در ابتدای این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین علی ملانوری، مدیرکل ارتباطات و هماهنگی معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد، مجری‌کارشناس این نشست به بیان مقدمه‌ای در مورد این سمینار پرداخت و گفت: سمینار علمی خیر قرآنی به همت معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به پشتیبانی بنیاد آلاء و دانشگاه اصفهان در قالب پنج نشست پیوسته در روزهای مختلف برپا می‌شود.

ملانوری با اشاره به نقشی که وقف و موقوفات برای ترویج مسائل قرآنی دارند، گفت: نیکوکاری عام‌ترین وجه مشارکت و حضور مردم در حوزه اجتماعی است. ما در این سلسله نشست‌ها به طور مشخص مسئله خیر قرآنی را وجه همت قرار خواهیم داد. وقف قرآنی سابقه‌ای طولانی داشته و امروزه الزامات جدیدی برای ترویج بیشتر آن نیاز است. در قالب این نشست‌ها تلاش خواهد شد تا به تجربه‌ها و مدل‌های نوینی دست یابیم.

در ادامه، خسروی، به بیان برخی کلیات و بایسته‌ها در مورد وقف به صورت عام و وقف قرآنی به صورت خاص پرداخت. مشروح سخنان وی در ادامه آمده است:

«وقف یکی از دستورات مهم اسلام و بلکه جهان بشری است تا انسان، نیازمندی‌های هم‌نوعانش را برطرف کند و قرآن بر این مسئله بسیار تأکید دارد. البته واژه وقف به معنای سرمایه‌گذاری بخشی از اموال و ثمرات آن در راه خدا، تنها واژه در این مقوله در قرآن کریم نیست، بلکه در قرآن بین ۱۰ تا ۱۲ واژه همچون احسان، انفاق، تعاون، باقیات و صالحات، صدقه و ... وجود دارد که وقف، می‌تواند یکی از مصادیق آن باشد.

در آیه اول سوره بقره می‌خوانیم: «الم ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» در این آیات اوصاف متقین که بر شمرده می‌شود، اولین صفت متقین، «ایمان به غیب» دومین صفت «عبادت»، که نماز جلوه اتم آن است، و صفت سوم نیز «دستگیری از نیازمندان» است. بنابر این جایگاه انفاق در جای والایی قرار گرفته و بعد از شناخت خدا و عبودیت خدا نوبت به انفاق می‌رسد.

آیا تفاوتی بین وقف و وجوه دیگر کار خیر هست

وقف از نظر فقهی، احکام گسترده و پیچیده‌ای دارد که با یک جلسه نمی‌توان به همه آن احاطه پیدا کرد، لذا تلاش خواهم کرد تا بخشی از آن که لازم است، بازگو کنم.

فرق وقف با هدیه، صدقه و سایر موارد انفاق چیست؟ عامه مردم به این موضوع توجه ندارند و خیال می‌کنند اگر کار خیری از همه انواع آن را انجام دهند، چون از سوی خدا پذیرفته می‌شود پس فرقی ندارد که آن کار خیر وقف باشد یا غیر وقف. در اینجا باید توجه کنیم که وقف، چهارچوبی دارد که نمی‌گذارد این کار خیر از بین برود. در حفظ و نگهداری و دوام کار خیر چهارچوب وقف به عنوان یک «NGO» بشری که محتوای الهی دارد، بسیار عالی می‌تواند اهداف و نیات واقف را تا دراز مدت حفظ و ثمردهی آن را تضمین کند.

وقف، دو بخش است یکی نگهداشتن سرمایه و دوم نتیجه و درآمد آن را در راه خدا برای انسان‌های نیازمند هدیه کردن است. بخش اول وقف، واقعی است، چرا که معنای وقف نگهداشتن است، یعنی انسان عنصری را به گونه‌ای نگه دارد که قابل انتقال نباشد. بنابر این وقتی موضوعی وقف شد نه قابل فروش است، نه قابل انتقال است و نه می‌توان آن را هدیه کرد. بخش دوم هم که بخش مهم‌تر است به اعتقاد من، صدقه جاریه است. بنابر این دو پایه اصلی وقف این است که اول عین و اصل موقوفه بماند و دوم اینکه جریان پیدا کند.

در قرآن کریم آیه زیبایی درباره کلمه طیبه است؛ «کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ»، اصل آن می‌ماند، اما شاخه‌هایش آزاد است. شما می‌توانید فرضاً ۱۰ کیلو سیب را به فقرا هدیه کنید یا اینکه به جای آن یک نهال و درخت سیب بنشانید و هر سال میوه‌های آن برای فقرا باشد. هر دو اینها اگرچه انفاق است، اما اولی صدقه و انفاق و دومی وقف است، یعنی شما این درخت را نگه داشته‌اید برای سالیان سال تا هر سال از میوه آن استفاده کنند.

این درخت برای به ثمر نشستن و ادامه حیات به یک باغبان نیاز دارد آن باغبان، متولی آن است، چرا که درخت نمی‌تواند، رها شود، باید آبیاری و هرس شود، آن کسی که این کار را انجام می‌دهد، متولی یا مدیر وقف است و لذا در همه وقف‌نامه‌ها این موضوع درج می‌شود که تولیت وقف تا زمان نامحدودی بر عهده چه کسی یا کسانی هست. بنابر این مدیر یا متولی وقف یکی از ارکان وقف است. اگر مدیر وقف توانمند باشد، می‌تواند موقوفات را احیا کند و به سود کلان برساند، اما اگر ضعیف و ناتوان باشد، همین وضعی می‌شود که الان در مورد بسیاری از موقوفات می‌بینیم. بعد از انقلاب اسلامی سعی شد موقوفات احیا شود، البته در این راه نقایصی هم وجود داشته است و برای رفع این نقایص نیازمند مدیریت قوی هستیم.

وقف دارای چندین بُعد از جمله اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... است. وقتی واقف با نیت خیر موقوفه‌ای را وقف می‌کند، یک کار فرهنگی انجام داده است، اگر این وقف برای کارهایی مانند احداث بیمارستان و دارالایتام و ... باشد، یک کار اجتماعی انجام داده است و از اینها مهم‌تر بعد اقتصادی و سوددهی است؛ لذا متولی باید کسی باشد که آشنایی به مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. بر همین اساس است که دو شرط اساسی برای متولی شامل «کفایت» و «امانت» در نظر گرفته شده است. امانت یعنی پاکدست باشد و به دنبال حیف و میل موقوفه نباشد و کفایت هم یعنی توانایی اداره موقوفه را داشته باشد.

گاهی می‌بینیم موضوعات برخی از موقوفات از بین رفته است یا تغییر جهت داده است، این در حالی است که بر اساس یک قانون کلی هر چیزی را که واقف شرط کرده باید به آن عمل شود. یعنی همانطوری که شارع ذات اقدس الهی پیامبر(ص) یک چیزی را تصریح کرده باشند، واقف نیز اگر شرطی کرده باشد حکم همان شارع را در مورد موقوفه دارد و باید به آن عمل شود. مثلاً اگر واقف گفته است درآمد موقوفه برای قرائت قرآن باشد، نباید تفسیر به رأی کنیم و بگوییم چون در شرایط فعلی نجات جان یک مریض واجب‌تر است پس درآمد آن موقوفه را به این کار اختصاص دهیم. این جایز نیست.

نظر امام خمینی(ره) درباره تغییر نیت واقف

به عنوان مثال یک موقوفه‌ای در ایران هست که باید درآمد آن صرف روشنایی عتبات عالیات شود. در اوایل انقلاب که با کشور عراق ارتباط نداشتیم و بین دو کشور جنگ وجود داشت، امکان اختصاص درآمد این موقوفه به روشنایی عتبات عالیات وجود نداشت، بنابراین چند سال درآمد این موقوفه جمع شد، زمانی آقای «امام جمارانی» نماینده امام خمینی(ره) در سازمان اوقاف و امور خیریه به دیدار امام رفتند تا مجوزی برای این موقوفه بگیرند و درآمد آن را تا زمان برقرار شدن صلح به کار دیگری اختصاص دهند. حضرت امام(ره) اجازه چنین کاری را ندادند و فرمودند این درآمد تا هر زمان که امکان اختصاص پیدا کرد، نگهداری شود. این موضوعی است که واقفان به آن دقت کنند، می‌تواند انگیزه آنها را در راه وقف نمودن زیاد کند. انسان واقف باید احساس کند، اگر تصمیمی بگیرد، هیچ‌کس حتی رهبر مملکت و مرجع تقلید نیز نمی‌تواند آن را تغییر دهد.

البته در برخی موارد اگر امکان عملیاتی کردن نیت واقف وجود نداشته باشد، درآمد می‌تواند به اقرب به نیت واقف ثبت شود به عنوان مثال در دورانی در شهرهای کویری آب انبارهایی دایر بود که موقوفه بودند، زمانی که این شهرها لوله‌کشی شدند این موقوفات کارآیی خود را از دست دادند. راهکاری که در این زمینه صورت گرفت این بود که محل تأسیس این آب انبارها(آنهایی که به لحاظ تاریخی مشکلی برای تخریب نداشتند) تخریب شدند و به جای آنها مراکز فروش ساخته شد و از محل درآمد آن مراکز آب سردکن‌هایی را در محل‌های مختلف به نام همان واقف ثبت کردند یا اینکه از محل این درآمد انشعاب آب برای نیازمندان گرفته شد.

واقفان محترم دست خودشان را نبندند

اینجا یک توصیه به واقفان داشته باشم و آن هم اینکه واقفان محترم دست خودشان را نبندند و خود را محدود نکنند، به گونه‌ای وقف‌نامه‌ها را ننویسند که بعد اگر شرایط تغییر کرد، نشود آن را تغیر داد، لذا می‌توانند یک راه برای متولی باز بگذارند که اگر صلاح دانست بتواند آن کار را انجام دهد. بنابر این خوب است، واقفان در نوشتن وقف‌نامه از مشاوره متخصصان بهره‌مند شوند.

به طور کلی هم دو نوع وقف وجود دارد، یکی وقف منفعتی و دیگری وقف انتفاعی است. وقف انتفاعی، وقفی است که مثلاً زمینی برای احداث یک مسجد وقف شده است، این موقوفه هرگز قابل فروش نیست و برای آن باید بهره‌برداری عبودیت کرد. وقف منفعتی هم وقفی است که مثلاً شما مغازه‌ای را وقف می‌کنید برای اینکه درآمد آن برای یک کار خیر اختصاص یابد. متولی واقف می‌تواند این مغازه را بفروشد و تبدیل به احسن کند، بنابر این در وقف منفعتی دست واقف باز است اما در وقف انتفاعی نمی‌شود کار خاصی انجام داد.

یکی از شخصیت‌های برجسته جهان اسلام که در حوزه اندیشه و تفکر دینی اثرگذار بوده است مرحوم علامه محمدرضا حکیمی بود که در همین ایام از دنیا رفتند، این شخصیت عالیقدر کتابی به نام «نان و کتاب» دارد در آنجا می‌گوید این دو مسئله باید برای همه مردم در دسترس باشد، نان برای رشد جسم انسان و کتاب برای رشد عقل و فکر انسان، وقف هم همین دو مرحله را دارد، موقوفاتی هستند که برای نجات بیماران، اطعام گرسنگان، درست کردن سرپناه برای بی‌پناهان و آوارگان کاربرد دارند، این موقوفات همه مربوط به جسم است، موقوفاتی هم هست که روح انسان را تربیت می‌کند مانند کتابخانه‌ها، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، مساجد و از همه مهم‌تر نشر قرآن کریم که منشأ همه خدمات معنوی و حتی مادی است.

بنابر این بحث قرآن و وقف قرآنی از مهم‌ترین مباحثی است که باید به آن اهتمام ورزید اگر جامعه با روح قرآن آشنا شود با مشکلات کمتری مواجه خواهد شد، قطعاً خیرینی که تحت تأثیر قرآن قرار گیرند برای رفع نیازهای جسمی مردم هم تلاش می‌کنند اینگونه نیست که این دو مقوله را از هم جدا بدانیم.

بحث وقف قرآنی می‌تواند شقوق بسیار گسترده‌ای داشته باشد. کسانی که می‌خواهند اموالشان در راه قرآن هزینه شود، یقین بدانند همانطوری که قرآن جاودانه است آنها هم ماندگار خواهند شد و نام و یادشان با قرآن پیوند خواهد خورد. می‌توانند موقوفه‌ای تأسیس کنند که از درآمد آن کلاس‌های قرآن برای نوجوانان تشکیل شود یا از درآمد آن به مدرسان و مربیان قرآن حق الزحمه داده شود. قرائت، حفظ، تفسیر، تدبر و فهم فرقی نمی‌کند و تنها به مسئله قرائت و حفظ اکتفا نکنیم. در سال‌های اخیر بیشتر توجه انسان‌های خیر روی این بود که افراد بیشتر قرآن حفظ کنند، ولی سعی کنیم با اموال خیر خودمان جلسات فهم قرآن را هم توسعه دهیم که اگر این مسئله در جامعه جا بیفتد، رشد فرهنگی جامعه ارتقا پیدا می‌کند.

قرآن ابعاد مختلفی دارد، یکی از این ابعاد بعد هنری قرآن کریم است. یک هنرمند اگر بخواهد یک اثر هنری نفیس را خلق کند ۱۰ تا ۲۰ سال باید زحمت بکشد، باید کسی مخارج او را تأمین کند، اگر تأمین نشود نخواهد توانست این اثر هنری را خلق کند، پس همه آثار هنری که امروز داریم پشتوانه آنها یک خیر قرآنی بوده است.

قدیمی‌ترین قرآن موقوفه در ایران، در قرن چهارم و حدود سال ۳۸۰ هجری قمری نوشته شده است. این قرآن در موزه آستان قدس رضوی است. بیش از هزار سال است که این وقف جریان دارد، اگر این در قالب هدیه بود، شاید قبلاً از بین رفته بود و از موزه‌های کشورهای دیگر سر در می‌آورد، من نمی‌گویم موقوفات دیگر را نبرده‌اند، اما کمتر برده‌اند، چرا که چهارچوب موقوفات اجازه جابجایی نمی‌دهد.

وقف قرآنی برای قرائت امام زمان(عج)

نمونه جالب دیگر از موقوفات قرآنی مربوط به قرآنی است که برای قرائت امام زمان(عج) وقف شده است. این قرآن حدود ۲۵۰ سال قبل به خط استاد نی‌ریزی و به سفارش «محمدتقی‌خان‌ یزدی» نوشته شده است. او همین قرآن را با وقف‌نامه‌ای وقف می‌کند تا زمانی که حضرت مهدی(عج) ظهور کند و این قرآن به دست ایشان بدهند تا قرائت کند. واقف در این وقف‌نامه نوشته است اگر از اولاد من کسی باقی نمانده بود یکی از علمای برجسته زمان آن را انجام دهد. بعد از درگذشت محمدتقی‌خان، حاکم وقت این قرآن را از فرزندان او می‌گیرد و شکایت‌ها برای بازگرداندن این قرآن به جای اصلی خود، راه به جایی نمی‌برد تا اینکه حدود ۱۰۰ سال قبل نماینده وقت یزد در مجلس ملی، این قرآن را به صورت اتفاقی در یک منزل شناسایی می‌کند. سرانجام هم آن را به مجلس ملی آن زمان می‌دهد تا در کتابخانه مجلس نگهداری شود. اگر این قرآن وقفی نبود، قطعاً از بین رفته بود و برنمی‌گشت، لذا لازم است خیرین بدانند اگر در مواردی یک تخلف را مشاهده می‌کنند به تمامی موقوفات تعمیم ندهند و چنین جنبه‌های مهمی را هم مد نظر قرار دهند. برخی تخلفات باعث شده روحیه وقف‌ستیزی در برخی شکل بگیرد، اما این افراد باید بدانند وقف در طول زمان با همه مشکلاتی که می‌تواند برای آن به وجود بیاید، اما در نهایت مهم‌ترین راه ماندگاری است.

هنر، موجب ماندگاری دین و ایمان می‌شود خود قرآن در قالب هنر نازل شده است، حتماً نکته‌ای داشته که به این شکل نازل شده است. به اینها هم توجه داشته باشیم و موقوفاتی برای این کار در نظر داشته باشیم.

موقوفه‌ای برای ترجمه قرآن

مسئله دیگر ترجمه قرآن است، ما از حیث نشر قرآن در ممالک دیگر بسیار عقب هستیم. انجیل تا سال ۲۰۱۷ به ۳۲۰۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است این در حالی است که قرآن تاکنون تنها به ۱۴۷ زبان ترجمه شده است؛ قرآنی که باید دنیا را تحت تأثیر خود قرار دهد از طریق در دسترس بودن می‌تواند این راه را برود، یکی از راه‌های در دسترس قرار دادن ترجمه‌های قرآن، همین وقف است. بنابر این خیرین در زمینه نشر قرآن می‌توانند خیلی خدمت کنند.

یکی از آسیب‌های مهم وقف در طول تاریخ، دولتی شدن آن است. وقف قرآنی هم از این قضیه مستثنی نیست. در یک تحقیق که مربوط به ۸۰۰ سال قبل بود نوشته بود برای آموزش کودکان، چهار منبع مالی مطرح است، یکی اینکه حقوق استاد از سوی حکمران باشد، مورد دوم اینکه توسط هدایای مردمی حقوق اساتید پرداخت شود، سوم توسط موقوفات خاصی که برای این کار در نظر گرفته شده است، صورت بگیرد و چهارم توسط دانش‌آموزان شهریه پرداخت شود. در این تحقیق گفته شده بود از این چهار مورد اگر حاکم بخواهد، حقوق استاد را پرداخت کند، همیشه سیاست‌های خود را اعمال خواهد کرد، هدایای مردمی هم پایدار نیست، دانش‌آموزان هم اکثراً بی‌بضاعت هستند و لذا بهترین مورد، پرداخت حقوق اساتید جهت آموزش به کودکان، که بی‌منت و دائمی است، موقوفات است. بنابر این موقوفات اگر مستقل و مردمی باشند و دولت تنها بر آنها نظارت کند یا اندک حمایتی از نظر ثبت قوانین داشته باشد، می‌تواند مسیر رشد خود را پیدا کند.

دو عامل مهم موجب توقف رشد وقف در کشور شد. مورد اول نفت و مورد دوم هم استعمار بود. تسلط فرهنگ استعماری این بود که مردم به گونه ای فقط به یک نقطه و جهت نگاه کنند تا آنها بتوانند نیات خود را اعمال کنند. نفت هم موجب شد بسیاری از کارها تعطیل شود، مردم گفتند اگر مسجد می‌خواهیم دولت پول نفت را دارد، پس مسجد بسازد، این روحیه کم کم باعث شد خیرین خود را کنار بکشند.

واقعیت امر این است که کمک به کارهای خیر و مذهبی ضعیف شده است. هر چند یک سری کارهای اجتماعی مانند احداث بیمارستان و مدرسه رونق دارد، اما خیرین قرآنی بلاتکلیف هستند، علت هم این است که حکومت مذهبی است، وقتی حکومت مذهبی باشد عموم مردم به این باور می‌رسند که دولت باید همه فعالیت‌های عرصه دین را بر عهده بگیرد و این آسیب بزرگی است.

برای احیای وقف، قدم اول این است که دولت و حاکمیت کنار بکشد و مردم خودشان اقدام کنند. الان بسیاری گمان می‌کنند اگر چیزی را وقف کنند، حتما باید اوقاف آن را تأیید کند و همین در برخی موارد مانع می‌شود، در صورتی که اینگونه نیست، وقف‌نامه توسط خود واقف نوشته و ثبت می‌شود، نیاز به تأیید هیچ نهادی هم نیست، اما اگر سازمان اوقاف در جریان باشد، اگر مشکلی پیش آید، کمک ‌می‌کند.

اینجا لازم است که از تجربه وقف در دولت عثمانی یاد کنم. در سده‌های گذشته دولت عثمانی بر قسمت عمده‌ای از جهان اسلام حکومت می‌کرد. این دولت از ترکیه تا الجزایر و تونس و حتی حجاز و رومانی تا صربستان و غرب آفریقا و بخش‌هایی از آسیا را شامل می‌شد. آثار این امپراطوری تا ۳۰ سال قبل در مکه و مدینه هم بود. در سال ۶۱ که به مکه مشرف شدم در مسجد قبا جایی بود، روی یک تابلو چوبی نوشته بود جایی که پیغمبر نماز خوانده است. چند سال بعد که رفتم دولت سعودی آن را خراب کرده و تبدیل به ستون کرده بود.

سیاستی که منجر به توسعه وقف شد

حکومت عثمانی بر اساس یک سیاست، بیشترین موقوفات را داشت. این دولت اعلام کرده بود که تنها وظیفه امنیت مرزها و ایجاد نظم در شهرها را بر عهده دارد و سایر وجوه از مدرسه‌سازی و تعلیم و تربیت و غیره برعهده مردم است. این بود که در چنین فضایی بحث وقف بسیار موفق بود؛ جالب است که همین موضوع هم باعث شد که در حال حاضر تنوع موقوفات ترکیه از همه کشورها بالاتر باشد.

موضوع دیگری که در زمینه وقف وجود دارد و لازم است به آن اشاره شود، این است که مردم برای اینکه موقوفات قرآنی گسترده‌ای انجام دهند، امکانات چندانی ندارند و یک نفر نمی‌تواند به تنهایی یک وقف را انجام دهد، این موضوع نیز راهکار دارد و آن وقف جمعی است، وقف جمعی موضوعی است که از دو سه دهه قبل در برخی کشورها راه افتاد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت. ما نیز می‌توانیم در زمینه قرآن کریم با توسل به همین نوع وقف، موقوفات بسیاری در زمینه قرآن به ثبت برسانیم.

اگر چنانچه راهکاری اندیشیده شود که به مردم بها داده شود و خود خیرین اقدام کنند و خدمات قرآنی که مورد بحث است انجام دهند و دولت نیز نظارت کند، می‌توان به رشد وقف به خصوص در بحث قرآنی امیدوار بود.

زمانی در نشریه تخصصی وقف که از سوی سازمان اوقاف منتشر می‌شد در سرمقاله یکی از شماره‌ها موضوع وقف برای وقف را مطرح کردم، ما موقوفه برای بیماران و بسیاری مسائل داریم، اما هیچ موقوفه‌ای برای تبلیغ و ترویج امر وقف نداریم. اگر چنین موقوفه‌ای باشد، موفقیت آمیز است.

منبع: ایکنا

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.