دکتر ابوالفضل اقبالی جامعه شناسی است که بیشتر او را به خاطر پژوهش هایش در حوزه خانواده، مطالعات جنسیت و زنان می شناسیم.

خطر نمایشی‌شدن مناسک!

انتشار کلیپ دهه هشتادی ها در هفته گذشته بهانه ای شد تا سراغ ایشان برویم و از دوران نوجوانی با ایشان بحث کنیم، ولی ترجیح ایشان صحبت کردن نه فقط درمورد کلیپ و نوجوانی، که در خصوص تحوالت دینداری بود. به عقیده ایشان این کلیپ نشانه ای از تحوالت دینداری از جامعه ایرانی است که از قضا تحت تأثیر روندهای جهانی بیش از پیش به سمت نمایشی شدن نیزدر حرکت است. به باور دکتر اقبالی و به رغم ادعای برخی ازجامعه شناسان دین، ما با فربهی مناسک روبهرو نیستیم، بلکه باید به کمرنگ شدن پیوند مناسک با باورها اذعان کنیم. خالصه دیدگاه او را می توان در این عبارت خالصه کرد که » ما امروزه با پدیده تضعیف جایگاه دین در میان افراد مواجه نیستیم، بلکه با پدیده جدیدی به نام دین عامه پسند مواجه هستیم«.

در هفته‌های اخیر  بحث در مورد کلیپ نوحه‌خوانی یکی از مداحان برای حضرت قاسم و کلیپ دهه هشتادی‌ها بالا گرفت و به بحث مناسک، امر رسانه ای و نمایشی و امثالهم هم کشیده شد. به نظر شما از چه منظری باید به این‌ها نگاه کرد؟

کلیپی که به تازگی تحت عنوان دهه هشتادی‌ها در فضای مجازی منتشر شده است را باید به عنوان یکی از نشانه‌های تحولات دینداری در جامعه ایرانی دید. همان‌طور که کلیپ مداحی فلان مداح جوان درباره حضرت قاسم قبل‌تر از آن محل بحث و چالش قرار گرفته بود. لذا هر یک از این اتفاقاتی که به نوبه خود در فضای مجازی وایرال می‌شوند، اساساً موضوع بحث و محل نزاع و چالش نیستند، بلکه مسئله اصلی که باید درباره آن بیشتر تأمل و گفت‌وگو کرد، همین بحث تغییرات فرهنگ عزاداری و دینداری در جامعه ماست.

وضعیت امروز دینداری به مانند سایر عرصه‌های فرهنگی جامعه ما تحت تأثیر روندهای جهانی بیش از پیش به سمت نمایشی شدن پیش می‌رود. اگر به روند تحولات فرمی و محتوایی هیئت‌های مذهبی دقیق تر بنگریم، دلالت‌های آشکاری برای این مدعا پیدا می‌کنیم. هیئت در سنت فرهنگی و مذهبی ما در مقیاس فردی چنان تجربه معنویِ ناب، شخصی، تکرارناپذیر و در لحظه است که در فضایی به غایت ساده و کم تکلف رخ می‌دهد و در مقیاس اجتماعی دارای غایات سیاسی، فرهنگی و تربیتی خاص خود است. در هیئت سنتی محوریت با منبر و منبری است و شخص مداح محلی از اعراب ندارد و به لحاظ محتوایی سرشار از مضامین برآمده از فلسفه قیام عاشورا و معارف اهل بیت (علیهم السلام) است. اما امروزه با پدیده جدیدی در زمینه کیفیت عزاداری مواجه هستیم. هیئت‌ها در شکل جدید و مدرن خود تبدیل به یک مجلس پرطمطراق و پرتکلفی شده‌اند که گاه برای فضاسازی و اجرای دکورهای شکیل آن‌ها چندین شبانه‌روز وقت صرف می‌شود. تجربه‌های معنوی ناب افراد جای خود را به آمادگی برای اجرای یک مراسم با کیفیت در حضور دوربین‌های متعدد داده است. مداح به عنوان محور این هیئت‌ها یک سلبریتیِ جذاب است که توانایی اجرای «برنامه عزاداری» را با استانداردهای رسانه‌ای دارد و سعی دارد در تراز بالاتری از هیئت‌های مجاور برنامه اجرا کند. در چنین فضایی مقوله «سبک» در نوحه خوانی بروزی پررنگ و قوی دارد و معیاری برای پسند مخاطب و تجربه حال خوب در هیئت قرار می‌گیرد. سرگذشت محتوا در این هیئت‌ها نیز وضعیت بغرنجی دارد. این پدیده جدید اساساً تهی از معنای اصیل هیئت و مضامین غنی آن است. محتوا در این فضا باید فانتزی و رمانتیک باشد وگرنه مصرف نمی شود. درنتیجه چشم و ابروی زیبا و قد و بازوی اهل بیت جای بیشتری را نسبت به معارف و شخصیت آن‌ها در اشعار مداحان اشغال می‌کند. البته این حرف‌ها به معنای نفی برکات و آثار معنوی دستگاه سیدالشهداء (علیه السلام) نیست، بلکه در مقام آسیب شناسی دینداری ما بیان می‌شود. در نهایت آن چیزی که حاصل این تغییرات نرم فرمی و محتوایی در عزاداری و هیئت‌های ما می‌گردد، زدودن امر قدسی از هیئت و عزاداری ماست.

این نکته شما مبنی بر نمایشی شدن را در مورد نقاشی‌های حسن روح الامین که مضمونش روضه است خیلی گفته‌اند.اینکه در این آثار، روضه  یکباره از خلوت به جلوت آمده است.

ببینید منظور من از نمایشی شدن مناسک و عزاداری و اساساً فرهنگ دینداری ما، اجرای روضه به صورت نمایش یا نقاشی نیست؛ چرا که در این میان تفاوتی نمی کند که شما روضه را به قلم یا به زبان بیاورید یا به صورت یک نقاشی یا تئاتر ارائه کنید. هر دو ماهیتاً روضه خواندن است. اما نکته من ناظر به کیفیت عزاداری و مناسک دینی است که تحت تأثیر استانداردهای رسانه‌های جدید تغییرات اساسی کرده است.

ما با فربه‌ای مناسک روبه‌رو هستیم یا امر رسانه ای؟

من قائل به فربه‌ای مناسک در روند کلی دینداری جامعه ایرانی نیستم و اضافه شدن برخی از مراسم‌ها و مناسبت‌های جدید به تقویم آیینی برخی از هیئت‌ها دلالت بر همگانی بودن این پدیده در جامعه نیست و این ایده صرفاً در فضای رسانه ای پژواک بیش از حدی یافته است. مسئله از نگاه من ناظر به فربهی و تورم آیین و مناسبت و مراسم دینی و مذهبی نیست، بلکه مسئله در ناحیه باورها و ذهنیات ما و تغییرات ارزشی جامعه دیندار است که بروزاتی هم در ناحیه رفتار دینی دارد. از نظر من پیوند مناسک با باورها در حال تضعیف است و مناسک دینی ما در حال تهی شدن از معنای اصیل خود و تبدیل شدن به رفتار نمایشی متناسب با استانداردهای رسانه‌های اجتماعی است. اگر پیوند هیئت و مراسم عزاداری با معنا و محتوای اصیلش که همان فلسفه قیام عاشورا و عدالت خواهی و ظلم‌ستیزی است، قطع شد و به محفلی پارتی گونه تبدیل شد که ما صرفاً به آنجا می‌رویم، سینه ای می‌زنیم و اشکی می‌ریزیم تا حالمان خوب شود و بعد سراغ زندگی خودمان می‌رویم، این همان معنازدایی از مناسک می‌شود.

بحثی که همیشه و در ادامه انتشار چنین کلیپ‌هایی توسط برخی مطرح می‌شود این است که می‌گویند این‌ها همه به‌واسطه تضعیف دینداری  در جامعه است و بعد هم آن را به پررنگ شدن پیوند دین و سیاست پس از انقلاب ربط می‌دهند. واقعاً می‌توان چنین نتیجه ای گرفت؟

من ترجیح می‌دهم به جای اینکه حکم به تضعیف دینداری و کاهش سطح اعتقادات و رفتار دینی مردم در جامعه ایرانی بدهم، از تحولات در کیفیت دینداری امروز صحبت کنم. به نظر من اصلاً این‌طور نیست که دین و باورهای دینی در جامعه امروز رنگ باخته و نسل جدید نسبت به گذشتگان بی دین تر شده باشند. بلکه ما امروز با نوع جدیدی از دینداری مواجه هستیم که در ساحات فرمی و عینی آن، رسانه زده و نمایشی و در ساحت باورها و مضامین و اعتقادات، عرفی و سکولارتر شده است. ظهور و گسترش پدیده بانوان بدحجابِ تسبیح به دست، نوجوانانی که هم پارتی می‌روند و هم هیئت و موارد زیادی از این دست همگی نشانه هایی برای تغییر شکل و محتوای دینداری است، اما همین نشان دهنده این است که هنوز دین برای طیف زیادی از مردم جامعه ما مسئله مهمی است. به عبارتی ما امروزه با پدیده تضعیف جایگاه دین در میان افراد مواجه نیستیم، بلکه با پدیده جدیدی به نام دین عامه پسند مواجه هستیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.