رامین مهمانپرست از چهره‌های شناخته شده و دیپلمات‌های ارشد کشور است که نه تنها به خاطر سال‌ها سخنگویی وزارت امور خارجه در یکی از پر چالش‌ترین و خبرسازترین ادوارش یعنی دولت دوم محمود احمدی‌نژاد معرف حضور و شناخته شده است که حضور و داوطلبی او در چند دوره از انتخابات ریاست جمهوری  نیز از او یک چهره سیاسی فعال را ساخته و پرداخته است.

ظریف فکر می کرد تخصص حلقه اطرافش کفایت می‌کند

مهمانپرست در گفت‌وگویی تفصیلی با ما در مورد برجام و مذاکرات وین در دولت روحانی و راهبرد دولت وی در مورد ادامه مذاکرات احیای برجام، از اختلاف و نارضایتی مدیران و معاونان وقت وزارت امور خارجه با محمد جواد ظریف به دلیل پنهانکاری در مورد مذاکرات برجام و ایجاد یک حلقه کوچک و بسته متشکل از خود ظریف، عباس عراقچی، حمید بعیدی‌نژاد و مجید تخت روانچی پرده برداشت.

مشروح بخش اول این گفت‌وگو را در ادامه می خوانید.

آقای ظریف در هنگام بررسی برجام در مجلس به صراحت گفت که واژه تعلیق در هیچ کجای این توافق نیامده، اما به تازگی اعتراف کرد در چهار جای ضمائم این توافق، واژه تعلیق بوده، اما مدعی شد او مطلع نبوده و به او نگفته بودند. شما به عنوان یک دیپلمات ارشد که بیش از سه دهه در ساختار وزارت خارجه پست های مدیریتی داشتید، چقدر این ادعا و گزاره آقای ظریف را قابل تصدیق می دانید؟

 اول باید چند نکته را در مورد خود برجام و تیم مذاکره کننده بگویم. شخصاً اعتقادم این است که دوستان اصلی که در تیم مذاکره بودند مثل آقای ظریف و آقای عراقچی و کسانی که کار فنی را انجام می دادند افراد متدین و دلسوزی بودند و با نیت کمک به کشور وارد مذاکره شدند و اعتقاد ندارم یک برنامه ریزی و کار هدفمندی بوده که به منافع ملی ضربه بزنند. رهبر معظم انقلاب هم چند بار از تیم مذاکره کننده حمایت کردند. اما اینکه این کار نقص داشته و این نقایص دست و بال ما را بست و جلو منافعی که برجام باید برای ایران می‌داشت را گرفت، قطعی است و نشان می‌دهد برجام یک توافق کامل و کارشناسی شده نبوده و طرف مقابل ما مسلط‌ ‌تر و با تیم‌های مشاوره قوی سعی می‌کردند فضاهایی را باز کنند که بعدها بتوانند تفسیرهای متفاوت و برداشت‌های خودشان را ارائه بدهند.

این اتفاق و سخنان آقای ظریف سبب شد یک موضوع دیگر بار دیگر مورد توجه قرار گیرد و آن نبود یک متن رسمی فارسی از این توافق است. معمول این است وقتی یک توافق بین‌المللی شکل می‌گیرد، متن توافق به دو زبان نوشته و امضا می‌شود.

سندی به این مهمی یعنی برجام قطعاً لازم بود یک متن فارسی هم داشته باشد که هر دو اعتبار یکسان داشته باشند و همه اعضا آن را امضا کنند تا طرف مقابل ما نتواند روی واژگان انگلیسی تفسیر متفاوتی ارائه کند و ما هم قادر نباشیم دفاع کنیم. اگر متن فارسی از برجام به امضای طرف‌های برجام رسیده بود، ما امروز می توانستیم در موارد اختلاف به متن فارسی استناد کنیم و جلو تفسیرهای متفاوت را بگیریم.

نکته دیگری که باید اضافه کنیم این است که تیم مذاکره کننده ما خودشان را از مشاوره بسیاری از کارشناسان محروم کردند. تیم مذاکره کننده به‌ویژه در اول کار بسیار بسته بود، در حالی که آقای ظریف و تیم معدودش می‌توانست از کارشناسان قوی که در داخل و خارج از وزارت امور خارجه وجود داشت، استفاده ‌کنند تا دایره مشورت وسیع‌تر شود و دقت کار بالا برود.

ما خودمان دست و بال خودمان را بستیم تا آنجا که در اوایل مذاکره آقای دکتر صالحی عضو تیم مذاکره کننده نبودند و در جلسات هم بالطبع حضور نداشتند. این اتفاق خیلی بدی است، رئیس سازمان انرژی اتمی، کسی که پیش از آن وزیر خارجه بوده و مذاکرات در زمان وی و با ابتکار ایشان آغاز شده هم تا مدتی در تیم مذاکرات هسته‌ای حضور نداشتند و دایره تا این حد بسته بود و بعدها با تذکراتی که داده شد، ایشان به مذاکرات دعوت شدند.

خوب نتیجه این شد که برجام با توان و ظرفیت همان تیم معدود و بسته تدوین شد و به امضا رسید. البته من نمی‌خواهم بگویم برجام دستاوردی برای ما نداشت. این توافق در بعد سیاسی سبب شد تبلیغات منفی علیه ما که اهل گفت‌وگو نیستیم و پنهانکاری می‌کنیم و تلاش‌ها برای انزوای ایران تا حد زیادی خنثی شود.

اما قرار نبود برجام فقط یک حرکت سیاسی صرف باشد که نگرانی‌های طرف‌های ما را برطرف کند. قرار بود ما راستی آزمایی‌ها و برخی محدودیت‌ها را بپذیریم و اعتماد  جامعه جهانی را جلب کنیم و متقابلاً روابط اقتصادی ما با دنیا به صورت عادی در آید اما این اتفاق نیفتاد.

من در آن دوره سفیر ایران در لهستان بودم. به پشتوانه برجام بسیاری از پروژه‌های دوجانبه و اقتصادی را ما تا مرحله آخر جلو می‌بردیم، اما وقتی زمان انجام تعهدات مالی و اجرایی و فاینانس کار می‌رسید، طرف اروپایی ما به بهانه تحریم‌های غیر هسته‌ای آمریکا کار را متوقف می‌کرد. در نتیجه هیچ کاری انجام نشد، نه بانک‌های مرکزی اروپایی با ما کار کردند نه مبادلات بانکی و مالی انجام شد، نه فاینانسی باز شد و نه سرمایه گذاری صورت گرفت. شرکت‌های بزرگ اروپایی هم که به ایران آمدند هدفشان فروش محصولاتشان بود و سرمایه‌گذاری و ادعای ۷ میلیارد دلار سرمایه گذاری پس از برجام صحت نداشت.

اما اینکه آقای ظریف حالا می‌گوید واژه تعلیق چهار بار در برجام آمده و من خبر نداشتم در حالی که قبلاً با وجود اصرار برخی نمایندگان در زمان بررسی برجام آن را انکار می‌کردند به نظر من اتفاق بسیار مهمی است که از دو حالت خارج نیست، یا واقعاً آقای دکتر ظریف در جریان برخی از جزئیات برجام نبود و تصور می‌کرده بر اساس چارچوبی که تعریف شده همه جا قرار بر لغو است و بعداً متوجه شده، یا اینکه نه!، خبر داشته و در برخی ضمائم که به باور خودشان مهم نبوده یا چاره‌ای نداشتند، تعلیق را پذیرفته‌اند.

اما به هیچ وجه قابل دفاع نیست که در سندی به این مهمی که می‌تواند سرنوشت کشور و آینده را تحت تأثیر قرار دهد، وزیر بگوید خبر نداشته یا بگوید ضمائم چیزی خلاف دستورالعمل آمده و امضا شده است.

این اتفاق نشان داد ما دقت لازم را نکردیم، از یک تیم کارشناس قوی استفاده نکردیم و تیم مذاکره‌کننده اشتباه‌های بدی کرده‌اند که تنها این یک مورد هم نیست.

آقای ظریف در کلاب هاوس گفت تیم فنی مذاکره دستورالعملی داشتند که از برخی واژگان در نگارش متن پرهیز شود، مثل تعلیق، اما ظاهراً از این دستور العمل تخلف شده است. آیا با این افراد برخورد شده؟ این اتفاق سبب شد کسانی که در مورد نفوذ در تیم مذاکره کننده و حتی وجود جاسوس در آن هشدار می‌دادند امروز یک بار دیگر بر حرف خودشان صحه بگذارند. نظر شما چیست؟

 من به عنوان یک کارشناس نظر می‌دهم و همان‌طور که گفتم معتقدم نیت مسئولان اصلی مذاکره این بوده که برای منافع ملی تلاش کنند و با دشمنان بجنگند، اما اینکه غفلت شده، دایره محدودی به‌وجود آوردند و فکر می‌کردند توان و تخصص و درک خودشان کفایت می‌کند و سپس از بعضی کارشناسان و مشاورانی استفاده کردند که شاید خیلی مورد تأیید نبودند یا صلاحیت آن‌ها بررسی نشده بوده، موضوع دیگری است که دستگاه‌های مسئول دیگر باید بررسی کنند و نظر بدهند که مشاوران و تیم‌هایی که از بیرون اضافه شدند، مشکل ارتباط با بیگانه داشتند یا نه؟

در اینکه بی دقتی شده شکی نداریم، در اینکه منافذی در برجام باقی مانده که دشمن توانسته به ما ضربه بزند هم شکی نداریم، اما دستگاه‌های امنیتی باید در مورد افرادی که به تیم مذاکره کننده وصل شدند، بررسی کنند و نظر بدهند.

شما اشاره کردید ما در برجام از منافع سیاسی‌اش برخوردار شدیم اما منافع اقتصادی آن حاصل نشد. ما پس از برجام با موضوع FATF روبه‌رو شدیم و به ما گفتند برای اینکه بتوانید مبادلات بانکی و مالی داشته باشید و از لیست سیاه بیرون بیایید، باید این کنوانسیون‌ها و پروتکل‌ها را هم بپذیرید. الان وقتی آقای ظریف می‌گوید از برخی جزئیات متن برجام خبر نداشته، این گمان به‌وجود می‌آید در مورد FATF هم سر تیم مذاکره کننده کلاه رفته‌ است؟!

 من معتقدم اگر ما در وضعیت عادی بودیم و رفتار نظام بین‌الملل با ما بدون هیچ نگرش سیاسی بود ما هم می‌توانستیم FATFرا بپذیریم. ولی رفتار جامعه بین‌المللی با ما عادی نیست.

من سؤالم این است کسانی که راجع به برجام معتقد بودند همه راه‌ها را برای ما باز می‌کند و نکرد، الان اگر می‌گویند ما باید FATF را بپذیریم تضمین می‌کنند با این کار راه برای ما باز می‌شود ما هم می‌پذیریم، اما آن‌ها این تضمین را ندادند و نمی‌دهند. در این صورت FATF خودش تبدیل به یک ابزار فشار خواهد شد.

اگر آمریکا و اروپا بپذیرند و عملاً متعهد باشند که شرایط ما عادی شود آن‌وقت FATF می‌شود یک موضوع فنی که می‌شود بر سر آن هم توافق کرد، اما این تعهد مشاهده نمی‌شود.

آیا تیم وزارت امور خارجه زمان امضای برجام خبر داشت که پس از آن FATF  قرار دارد؟

این یک سؤال و ابهام جدی است که باید از آن‌ها مطالبه شود که این موضوع را روشن  کنند؛ چون فضا در زمان مذاکرات آن‌قدر بسته بود که مطالبی که در مذاکرات مطرح می‌شد، در دسترس هیچ کسی جز همان حلقه کوچک نبود.

یعنی مدیران وزارت امور خارجه، یا کارشناسان یا به عنوان مثال شما که سفیر ایران در یک کشور اروپایی بودید از روند و جریان مذاکرات خبر نداشتید، بولتن یا گزارشی برای مدیران تهیه نمی‌شد؟

خیر، ما به هیچ وجه از جریان مذاکرات خبر و اطلاعی نداشتیم. البته گاهی چند سفیر به دلایلی ممکن بود دعوت شوند و موضوعاتی با آن‌ها مطرح و مشورت‌هایی صورت گیرد، ولی این کاملاً محدود بود و بقیه سفرا و مدیران اصلاً در جریان نبودند.

آقای ظریف یک استدلالی داشت و گمان می‌کرد لازم نیست کس دیگری در جریان باشد و خودشان به اندازه کافی مسلط و حرفه‌ای هستند. این نگاه موجب شد نتوانند همه ملاحظات و پیشنهادها و جزئیاتی را که می‌توانست برجام را کامل کند در اختیار داشته باشند. غالب مدیران ارشد وزارتخانه از این مسئله گله داشتند؛ چون باید در محل مأموریت‌های خود به عنوان سفیر از منافع کشور دفاع کنند، اما در خلأ اطلاعاتی کامل بودند.

خوب درحال حاضر اگر ما بتوانیم مذاکرات وین را برای احیای برجام به سرانجام برسانیم، چه ضمانتی هست که دوباره با همان وضعیت قبل و کارشکنی‌ها روبه‌رو نشویم؟ اگر  هم توافقی حاصل شود به نظر شما دوباره موضوع FATF به یک چالش بدل نخواهد شد؟

 اگر قرار است مذاکرات به نتیجه‌ای برسد باید با کشورهای غربی به این تفاهم برسیم که یک تفاهم سیاسی برای اجرای کامل توافق باید شکل گیرد. در این صورت دیگر موضوعاتی مثل FATF نباید مانع و بهانه توقف همکاری‌ها بشود. اگر واقعاً این اراده سیاسی برای عملیاتی شدن برجام در طرف مقابل به‌وجود آمده باشد در ابعاد فنی کارشناسان به توافق می‌رسند اما اگر این اراده سیاسی نباشد، ما FATF را هم بپذیریم چیزی حل نمی‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.