در جدیدترین قسمت برنامه «به اضافه مستند» شبکه مستند پرونده هولناک قاتل سریالی پاکدشت در تلویزیون باز شد. مستند «بیجه» به کارگردانی میکائیل دیانی، روایتی از بزرگ‌ترین پرونده جنایی ۷۰ سال اخیر در ایران است. این مستند به بازخوانی پرونده قاتل سریالی کودکان در پاکدشت پرداخته که ۱۷ سال پیش جنایتی را رقم زد و منطقه‌ای از حاشیه شهر تهران را در صدر اخبار آن زمان قرار داد، جایی‌ که یک کارگر کوره‌پزخانه‌ به ۲۲ کودک تجاوز کرد و آن‌ها را به قتل رساند.

جسارت تلویزیون در پخش یک مستند جنایی

ماجرای قتل این کودکان، به‌ عنوان بزرگ‌ترین پرونده جنایی ۷۰ سال اخیر ایران شناخته شد و به ‌شدت عواطف عمومی را متأثر کرد. «میکائیل دیانی» مستندسازی که دغدغه‌های اجتماعی دارد به سراغ این پرونده رفته تا آن را بازخوانی کند. گفت‌وگوی ما با او را می‌خوانید.

چرا سراغ سوژه محمد بیجه و فاجعه پاکدشت رفتید؟

خاستگاه مستندسازی من حوزه اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی است. ما در مورد آسیب‌های کودکان حاشیه شهر در حال ساخت مستند بودیم که در روند پژوهشی به این جمع‌بندی رسیدیم «محمد بیجه» موردی است که همه آسیب‌های اجتماعی همچون بزهکاری، عدم آموزش و ناهنجاری‌های خانوادگی در آن جمع شده است به همین دلیل مستند را بر مبنای سوژه «بیجه» پیش بردیم.

آیا با مشکل محدودیت دسترسی به آرشیو هم مواجه شدید؟

بله، هم در مورد اسناد و مدارک درباره این پرونده با محدودیت مواجه بودیم و هم نهادهای مسئول مانند قوه قضائیه و نیروی انتظامی که می‌توانستند به ما اسناد و مدارک بدهند کمترین همکاری را داشتند. گروه‌های مربوط به پرونده به ما کمک کردند، خانواده‌های قربانیان اسناد و مدارکی را که در اختیار داشتند به ما دادند، قاضی پرونده که اکنون به وکالت مشغول است، یکسری مدارک و اطلاعاتی داشت و روان‌شناسی که با بیجه در زندان مصاحبه کرده بود، فایل‌های صوتی را داشت. ما از کنار هم قرار دادن این اطلاعات توانستیم به ساخت مستند برسیم وگرنه از مسیرهای قانونی و رسمی، محدودیت زیادی برای دسترسی به آرشیو داشتیم. صدا و سیما که یکی از مراجع تصویری ما بود، محدودیت‌های زیادی برای دسترسی به آرشیو داشت و در نهایت از مسیرهای غیررسمی به آرشیوهای کمی دسترسی پیدا کردیم به همین دلیل مستند بیشتر به بازسازی اتفاق‌ها نزدیک می‌شود چون آرشیوی در اختیار نداشتیم.

پس آرشیوهایی درباره این اتفاق وجود دارد که جایی به نمایش درنیامده است به ویژه در بازسازی جنایت‌ها؟

همین طور است. قوه قضائیه با توجه به مسئله بیجه، حتماً تصاویر بازسازی صحنه جنایت‌ها را دارد و صدا و سیما هم تصاویر دادگاه‌ها را. مراکز مختلف آرشیوهای مهمی از آن اتفاق دارند که اگر در اختیار ما قرار می‌گرفت حتماً مستندی با سطح کیفی بالاتر ساخته می‌شد اما این کار را نکردند. به نظرم پس از انتشار مستند بیجه، قوه قضائیه و صدا و سیما به این نتیجه برسند که این تصاویر آرشیوی را در اختیار مستندسازان قرار بدهند. اگر مسئولان به این جمع‌بندی برسند که در اختیار قرار دادن اطلاعات و آرشیوها منجر به تولید محصولاتی می‌شود که برای جامعه مفید و آگاهی‌بخش است، همکاری بیشتری با مستندسازان خواهند داشت، ضمن اینکه جامعه هم با آگاهی بیشتری از ناهنجاری‌های اجتماعی عبور می‌کند.

شما در این مستند به ضعف عملکردی و بی‌توجهی مسئولان وقت نیروی انتظامی و قوه‌قضائیه در این فاجعه اشاره می‌کنید اینکه اگر نسبت به ناپدید شدن نخستین بچه‌ حساسیت بیشتری به خرج می‌دادند جنایت‌های بیجه ادامه نمی‌یافت، ساخت این مستند برای شما دردسر یا تهدیدی از سوی مسئولان وقت آن دوره نداشت؟

تاکنون که اتفاقی نیفتاده است. البته این مستند در بایکوت رسانه‌ای بود و چندان به آن پرداخته نشد وگرنه مسئولان وقت آن دوره متوجه می‌شدند که مستند بیجه چه حرفی دارد. اگرچه معتقدم نقدهایی که در مستند داشتیم، درست بوده و سعی شده حرف‌های کارشناسی زده شود، هر آنچه هم در مستند مطرح شده استنادهای قانونی دارد. البته از آنجا که مستند از تلویزیون پخش شده، احتمال دارد که با واکنش‌هایی روبه‌رو شویم.

اوایل امسال رئیس وقت قوه قضائیه در دیدار با جمعی از اهالی سینما گفت پرونده‌های جنایی و قضایی در اختیار فیلمسازان و مستندسازان قرار بگیرد اما گویا در حد حرف باقی مانده است

من پس از مستند «بیجه» سراغ مستند جنایی و قضایی دیگری نرفتم تا ببینم روند دسترسی به آرشیو و پرونده‌ها تا چه حد تسهیل شده است اما اگر این مسیر باز شود، به نفع مردم و مسئولان است چون بسیاری از مسائلی که قوه قضائیه با آن مواجه می‌شود را می‌توان در قالب آثار نمایشی به آگاهی مردم رساند، در واقع اینجا سینما و تلویزیون بازوی کمکی دستگاه قضا می‌شوند.

ضمن اینکه علاوه بر جنبه آگاهی‌رسانی به اقتصاد سینما هم کمک می‌کند، فیلم‌ها و سریال‌هایی که براساس پرونده‌های جنایی واقعی ساخته شده، جزو پرفروش‌های جهان بوده‌اند ولی در سینمای ما این ماجرا رایج نیست.

همین طور است، تولید آثار فرهنگی و هنری با تم جنایی، پلیسی و قضایی در کشور ما کم است و محدودیت‌هایی که همواره در این باره وجود داشته، سبب شده فیلمسازان به سمت این سوژه‌ها نروند. ذهنیت درباره محدودیت‌های تولید و انتشار فیلم و مستندهای جنایی و پلیسی در بین فیلمسازان وجود دارد اما با بلوغ فکری، رسانه‌ای و سیاسی که در دستگاه‌های مربوطه به وجود آمده، احتمالاً آینده خوبی در انتظار تولیدات آثار نمایشی با این موضوعات است مثلاً در مورد جنایت‌های بیجه، فیلم و سریال‌های دیدنی دیگر هم می‌توان ساخت. مستند ما می‌تواند پایه پژوهشی و محتوای خوبی برای کسانی باشد که می‌خواهند در این‌باره فیلم سینمایی بسازند. به نظرم پخش این مستند از شبکه مستند یک تصمیم جسورانه بود و نشان‌دهنده بلوغ فکری و فرهنگی در مدیران سازمان صدا و سیماست، اینکه باید به آسیب‌های اجتماعی حاشیه‌ شهر و معضلات با نگاه توسعه‌طلبانه پرداخته شود. امیدوارم پس از پخش مستند «بیجه» نگاه مسئولان و مردم نسبت به شرایط و اتفاقات حاشیه شهر، نگاه آگاهانه‌تر و متمرکزتری شود و تصمیم‌گیری‌ها به سمتی برود که از معضلات حاشیه شهر کاسته شود و این جسارت و بلوغ فکری در دیگر شبکه‌های تلویزیون هم به‌وجود بیاید.

اگر با واقعیت‌ها مواجه شویم می‌توانیم درباره رفع آن معضل و مشکل تصمیم‌گیری کنیم. تیزهوشی رسانه ملی در این ماجرا هم از این نظر است که مستندی با موضوع آسیب‌های اجتماعی را از یک رسانه تخصصی یعنی شبکه مستند پخش کرد که مخاطب تخصصی و دغدغه‌مند دارد و می‌تواند به جریان‌سازی برای رفع آن مشکل کمک کند.

ساخت این مستند چقدر زمان برد و چرا متقاضی اکران «هنر و تجربه» نبود؟

فرایند تولید این مستند از زمانی که مسئله کودکان حاشیه شهر برای ما پررنگ شد تا روزی که کار به خروجی نهایی رسید حدود یک سال طول کشید. می‌خواستیم نخستین اکران مستند را در «هنر و تجربه» داشته باشیم اما با تعطیلی موقت سینماها در شرایط کرونا مواجه شدیم و هر روز به متقاضیان صف طولانی اکران‌های هنر و تجربه اضافه می‌شد بنابراین تصمیم گرفتیم اثر زودتر پخش شود، مستند چند ماه اکران برخط شد و سپس به شبکه مستند دادیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.