پیشی گرفتن خرج از دخل، این اتفاقی است که این روزها به واسطه نوسانات نرخ ارز و افزایش بیش از صددرصدی قیمت‌ها در جامعه رخ داده و مردم را در تنگنای معیشتی قرار داده است.<BR>

تفاوت هزینه خانوارها در شمال و جنوب شهر

به گزارش قدس انلاین به نقل از بهار: پیشی گرفتن خرج از دخل، این اتفاقی است که این روزها به واسطه نوسانات نرخ ارز و افزایش بیش از صددرصدی قیمت‌ها در جامعه رخ داده و مردم را در تنگنای معیشتی قرار داده است.

در این آشفته بازار اما هستند افرادی که این نوسانات و افزایش قیمت‌ها نه تنها وضعیت اقتصادی آنها را به چالش نکشیده است بلکه میزان ثروت آنها با این نوسانات رشد کرده است.

دخل و خرج؛ دخلی که برای کارگران وابستگی بالایی به دستمزدها دارد و خرج هم که این روزها سنگینی آن قامت اکثر کارگران را خمیده‌تر از گذشته کرده است. افزایش چندباره قیمت‌ها پس از هدفمندی و تاثیرپذیری قیمت کالاهای اساسی و مصرفی از نوسانات نرخ ارز این سنگینی را دوچندان کرده است و به نظر می‌رسد قیمت‌ها دیگر خیال رام شدن ندارند.

خط فقر یک‌میلیون و 350‌هزار تومانی اعلام شده (غیررسمی) برای کارگران و به شماره افتادن نفس این قشر نیز مفهومی جز اینکه کارگران بازندگان اصلی خواهند بود، ندارد.

نگاهی به شرایط اقتصادی و سبد هزینه خانوارها در شمال و جنوب شهر شاید بتواند تصویر شفاف‌تری از وضعیت این روزهای قشر کارگر و متوسط رو به پایین جامعه ارایه دهد.

براساس این گزارش متوسط قیمت خرید مسکن در شمال شهر تهران برای هر مترمربع هفت‌میلیون تومان است. اگر از شنیدن این قیمت تعجب کردید، باید بدانید این روزها در مناطق خوش‌نشین شهر قیمت‌ها سر به فلک کشیده‌اند و در بسیاری از موارد قیمت‌ها توافقی بوده و از عرف و منطق خاصی پیروی نمی‌کند.

مصالح استفاده شده و امکانات جانبی مهم‌ترین مولفه‌های تعیین قیمت مسکن در این مناطق هستند؛ مناطقی که در آنجا آپارتمان با عمر بیش از 30 سال مترمربعی 35‌میلیون ریال قیمت می‌خورد.

اگر گذرتان به آژانس‌های معاملات ملکی در کامرانیه، فرمانیه، نیاوران، فرشته، محمودیه، مقصودبیک، باغ فردوس یا زعفرانیه افتاد، آمادگی شنیدن 30‌میلیون تومان برای هر مترمربع از یک آپارتمان لوکس را داشته باشید. در طرف مقابل و مناطق جنوب شهر اما قیمت هر مترمربع آپارتمان نزدیک به یک‌میلیون و 800‌هزار تومان برآورد می‌شود.

اجاره خانه نیز از جمله هزینه‌هایی است که به تنهایی قسمت اعظم یا تمام درآمدهای ماهانه خانواده را می‌بلعد. متوسط 15‌میلیون تومان رهن یک واحد 60 متری در جنوب شهر در حالی است که واحدی به همین متراژ در شمال شهر 70‌میلیون تومان رهن داده می‌شود.

داستان رهن در مناطق خوش‌نشین همچون خرید است و میزان رهن براساس امکانات، متریال، طبقه و چشم‌انداز تعیین می‌شود. با در نظر گرفتن موارد ذکرشده می‌توان گفت متوسط 70‌میلیون تومانی برای رهن یک واحد 60 متری در شمال شهر تنها برای واحدهای معمولی و نوساز است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد اکثر خانواده‌های ساکن در بالای شهر درآمدی بیش از هشت‌میلیون تومان دارند. متوسط درآمد ماهانه 12‌میلیون تومانی در شمال شهر برای خانواده چهارنفری و با احتساب شاغل بودن یک نفر در خانواده است.

البته نباید فراموش کرد درآمد تمام خانواده‌های ساکن در این مناطق چند‌میلیونی نیست و خانواده‌های ساکن روستاهای دیروز را که پس از توسعه شهر در زمره شمال‌شهرنشینان قرار گرفته‌اند، باید از این فهرست جدا کرد.

به هر حال درآمد سالانه یک خانواده چهارنفری با احتساب شاغل بودن یک فرد سالانه به بیش از 144‌میلیون تومان می‌رسد. درآمد ماهانه یک خانواده چهارنفری در پایین شهر اما به شرط شاغل بودن دو نفر در خوشبینانه‌ترین حالت به 700‌هزار تومان می‌رسد.

بر همین اساس درآمد سالانه یک قشر تنها هشت‌میلیون و 400‌هزار تومان خواهد بود. بر همین اساس هزینه‌های بهداشت و درمان از جمله هزینه‌هایی است که می‌تواند خانواده با درآمد و هزینه متوسط را به یکباره به زیر خط فقر سوق دهد.

متوسط هزینه بهداشت و درمان سالانه یک خانواده چهارنفره در جنوب شهر (هزینه‌های پزشکی جاری و بدون احتساب دندانپزشکی، بیماری‌های خاص و جراحی) نزدیک به یک‌میلیون تومان است چراکه در بسیاری از مواقع افراد به واسطه هزینه‌های سنگین از مراجعه به پزشک خودداری کرده و به خوددرمانی روی می‌آورند.

متوسط هزینه‌های درمان خانواده‌های شمال‌شهر اما صرف‌نظر از هزینه‌های دندانپزشکی، بیماری‌های خاص و جراحی به بیش از 15‌میلیون تومان می‌رسد.

تحصیل در تهران اما قیمت‌هایی به مراتب شنیدنی‌تر دارد. هزینه 18‌میلیون تومانی برای تحصیل یک دانش‌آموز دبیرستانی شاید در نگاه اول چندان هم زیاد نباشد ولی زمانی که این میزان هزینه برای تحصیل یک دانش‌آموز (شامل هزینه‌های سرویس رفت و آمد، معلم خصوصی، نوشت‌افزار و ثبت‌نام) را در کنار هزینه یک‌میلیون تومانی برای یک دانش‌آموز دبیرستانی در جنوب شهر قرار می‌دهید و میزان ورود به دانشگاه‌های طراز اول و دولتی در این مناطق را با هم مقایسه می‌کنید، این رقم بسیار زیاد و آزار‌دهنده نشان می‌دهد.

به هر حال چگونه تحصیل کردن در شمال شهر یکی از مولفه‌های مهم محسوب می‌شود؛ مولفه‌هایی که موجب ازدیاد مدارس غیرانتفاعی و معلم خصوصی شده است. بررسی هزینه‌های تغذیه در مناطق یاد شده اما نتایج جالبی دارد. شیوه تغذیه در شمال شهر بسیار متفاوت‌تر از سایر نقاط است.

متوسط هزینه خوراک یک خانواده چهارنفری در مناطق خوش‌نشین به واسطه شیوه زندگی و برخی تجملات به سه‌میلیون تومان در ماه می‌رسد. هفته‌ای چند وعده صرف غذا در رستوران و پر کردن سبد غذایی با مواد لوکس از جمله لابستر و خاویار کافی است تا سالانه به طور متوسط 36‌میلیون تومان هزینه تغذیه یک خانواده چهارنفره شود.

این هزینه در شمال شهر برای تغذیه یک خانواده چهارنفری در حالی است که این میزان در جنوب شهر ماهانه به طور متوسط 600‌هزار تومان است.

خلوت بودن سبد غذایی و حذف آرام گوشت و مرغ از آن نیز نتوانسته تاثیری در میزان هزینه سالانه تغذیه یک خانوار چهارنفره بگذارد و در حال حاضر این رقم به هفت‌میلیون و 200‌هزار تومان رسیده است.
 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.