زیارت
-
آقای توس! تا ابد در محرم و روضه ایم
ساری- مولاجان! از چشم ها و گام هایمان بخوانید که عاشقیم... که با شما دلمان قرص است... بخوانید که مشهد و کربلا، پناهگاه ماست... که قیل و قال دنیا کدام است؛ ما مُحرم ها از جسم مان متارکه می کنیم...
-
ما دلسپردگان توس ایم...
ساری- ما دلسپردگان توس ایم... جز آرامشگاه شما نداریم... جز گنبد و گلدسته ای که می فهمند حالِ چشم هایمان را... حالِ اشک هایمان را... دلتنگی مان را.
-
دست ها، کاش عاقبت بخیر شوند
خدایا! بهشت را روزی ام بفرما... آن فرش های قرمزی که دنیا را از بی پناهی و مُعلقی نجات می دهند و آن دروازه ای که با رنگ پریده های عالم، مداراها دارد...
-
کنسولگری موقت عراق در ایلام برای اربعین راه اندازی میشود
ایلام- مدیرکل حج و زیارت استان ایلام گفت: کنسولگری موقت عراق در استان ایلام برای ایام اربعین دایر میشود.
-
گشته ام، غمخوارتر از شما نیست...
گشته ام، غمخوارتر از شما نیست... والاتبارتر از امامزاده ای که خوب و بد را در صحن و سرایش اکرام می کند... و مرکزِ دلدادگی و قرار است...
-
با بازی هنرمندان مازندرانی؛
فیلمبرداری تله فیلم «آسمان هشتم» در مشهد پایان یافت
ساری- تله فیلم «آسمان هشتم» با بازی هنرمندان مازندرانی در مشهد مقدس پایان یافت.
-
عطش زیارت دارد جانمان، چشم هایمان...
زیر خروارها تنهایی مانده ایم و پشتِ کوهی از حرف... از دلتنگی، تشنه کام ایم... آنقدر تشنه که کوزه ها و سطل ها و چاه ها، سیراب مان نمی کند... عطش زیارت دارد جانمان، چشم هایمان...
-
جزئیات هزینه سفر تابستانه به عتبات عالیات + فیلم
جزئیات هزینه سفر تابستانه به عتبات عالیات + فیلم
-
برای لبخندِ دلبندانِ شهدا نذر کرده ام
آمده ام پی احسان و امداد شما آقاجان... که عاشقانه های مشهد، شفای لحظه هاست... کرامتی که پایِ دنیا می ریزید...
-
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در گفتوگو با قدس:
«زیارت» تجدید عهد با امام است
در بسیاری از زیارات این طور آمده است که پیش از خواندن زیارتنامه ابتدا تکبیر بگویید. به طور مثال در زیارت جامعه کبیره امام هادی(علیهالسلام) فرمودند: اول شهادتین بگویید، زیرا اگر انسان به توحید و نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) معتقد نباشد، زیارت امام(علیهالسلام) معنایی ندارد. بعد میفرمایند، صد تکبیر بگویید؛ در معنای این تکبیرها بعضی از بزرگان فرمودهاند، گفتن تکبیر پیش از شروع زیارت برای این است که مبتلا به غلو در حق امام نشوید و عظمت الهی در دلتان جلوه کند، چون غلو یعنی انسان امام را خدا بداند.
-
به یاد شهید سربلند، محسن حججی؛
آقاجان! عاشورا تمام نشده است
آقاجان! آن جوان که پدر و مادرش را پای بوس آورده بود یادتان هست؟ همان که یک جفت چشم عاشق داشت و یا امام رضا از زبانش نمی افتاد؟ همان که غرق لبیک یا خامنه ای بود و بی پایان رو به حرمِ بانو، عرض ادب می کرد؟ رو به عاشورا؟
-
ایوان شِفا
حکایت منع خیر و خیررسانی
۱ـ درهای بیاجابت آدمها وقتی سراپا نیازمند میشوند؛ همة درها را میکوبند تا راهی برای حل مشکل یا رسیدنشان به آرزوها پیدا شود. گاهی پشت درها، سری است که دست یاری دراز میکند... و گاهی درها به بیابانی باز میشوند که ساکنی ندارند. آدمهایی که سراپا نیازند، به بودن کسی در پشت درها فکر نمیکنند؛ فقط در را میکوبند!... حتی اگر هرگز باز نشوند!
-
چند روایت زائرانه از بانوی همیشه خندان ادب فارسی
خاطراتی به شیرینی یک فرنی پس از زیارت سحرگاهی
تصور میکنم یک سال پیش از درگذشتش بود که برای میلاد امام رضا(علیهالسلام) با او صحبت کردم. مثل همیشه صدای بانویی آن سوی خط بود که یک دنیا انرژی را به آدم منتقل میکرد. قرار بود خوانندگان روزنامه را میهمان شعری کند که برای ثامن الحجج(علیهالسلام) سروده بود و به قول خودش دست اول بود. قرارمان صبح یک روز تعطیل ساعت ۸ صبح!
-
ایوان شفا
حکایت مهر یکطرفه و وظیفة متقابل
نگاهشان که میکنی انگار «دعوا» میکنند!... مدام آستین و بازوی هم را میکشند و رو به کسی که مقابلشان مسئول حساب و کتاب «غذاخوری» است؛ چیزی میگویند.
-
حکایت بیچیزی و آرزومندی
گاهی آدمها خواستههایی دارند که از دلشان بیرون نمیروند اما با حسابی معمولی و ذهنی، تأمینشدنی هم نیستند... در گیرودار خواهش و حکمت الهی یا ناتوانیهای انسان، «زیارت» ایستاده است. بزرگان گفتهاند که زیارت، پناهی برای آرزومندان کمطاقت... و خواهندگان رشیدی است که خواستههایی دنیایی یا آخرتی دارند... و باور کردهاند که در مسیر خواهش، نیازمند مدد «دست دعایی اجابتشده» اند... چه اهل سؤال باشند و چه مأنوس دعا، در جسستوجوی «تأمین خواستهها» به سوی زیارت آمدهاند... و میدانند که «برآورندة آرزوها»، عطاکنندة همة آرزوهاست و در آستان فضل او، کوتاهی و بلندی معنایی ندارد.
-
بدون دعوت حرم نمیآیم
آیتالله جوادی آملی که از شاگردان مرحوم الهی بوده است، در خاطرات خود نقل میکند: «به یاد دارم روزی در مشهد، حضور مرحوم آقای الهی قمشهای رسیدم و در صحن آزادی و نزدیک مقبره مرحوم شیخ بهایی از ایشان سؤال کردم که حاج آقا! چرا امسال دیر مشرف شدید؟
-
روایت بانوی تازه مسلمان آمریکایی از زیارت امام رضا(علیه السلام)
پرواز در اتمسفر حرم
زهرا(ایوت) گونزالس، درست از دل آمریکا به ایران آمده، همان جایی که شاید خیلیها آرزوی هجرت به آن سرزمین را داشته باشند.
-
شبگرد و روزگرد شماییم، حضرت رئوف...!
می خواهیم حالا که روزهای میلاد است و یک پایِ قلبِ شیعه، در توس و یک پایشان در قُم میدود؛ از عاشقانههای بزرگ دَم بزنیم.
-
هشت روایت خواندنی از زیارت به سبک علامه طباطبایی(ره)
از پناه امام هشتم(علیه السلام) به جای دیگری نمیروم
زیارت یکی از دلپذیرترین اتفاق هایی است که می تواند روح خسته آدمی را در ساحل دریای کرامت و بزرگی یک انسان مافوق بشر، آرامش بخشد. زیارت و توسل به اولیاء الله یک رسم مذهبی است که در بیشتر ادیان مورد پذیرش قرار گرفته، اما گاهی محل پرسش و شبهه برخی افراد قرار می گیرد. سیره بزرگان و علما در زیارت اهل بیت(علیهم السلام) پاسخگوی این پرسش ها و شبهات است.
-
طرح یا معین الضعفاء /گزارش تصویری
حسین کام شاد - این مراسم افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره)، بهزیستی و بیماران خاص هستند که علاوه بر اجرای برنامههای فرهنگی در سه وعده صبحانه، نهار و شام پذیرای آنان هستیم.
-
در گفتگو با داوران جشنواره نامه ای به امام رضا (ع) عنوان شد:
همه آمده اند با «عشق نوشته» هایشان...
ساری- برگزاری دوازدهمین دوره جشنواره نامه ای به امام رضا(ع) بار دیگر بهانه ای را فراهم آورده تا ارادتمندان حضرتش با «عشق نوشته» هایشان به محضرش عرض ادب کنند.
-
روایتی خواندنی از زیارت آیت الله العظمی بهجت(ره)
بهجت عارفان در حریم رضوان
روایت یک خادم از زیارت آیت الله بهجت را مرورمی کنیم: «شنیده بودم آیت الله بهجت تابستانها به مشهد میآیند و مقیم کوی رضا(علیهالسلام) میشوند.
-
«چوب پَر» خدمت در دستان یک مرجع تقلید
حضرت آیت الله العظمی صافی نیز هر بار که به آستان فرشته پاسبان حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مشرف میشوند، با چشمانی اشکبار و مشتاق دیدار یار، اذن دخول را قرائت میکنند و به پابوسی حضرت میرسند. در تمام مسیر از ورودی تا روضه منوره با روی باز و لبخند بر لب پاسخگوی ارادت زائرانی است که به ایشان ابراز علاقه میکنند.
-
احوالِ پای بوس و عاشق، نانوشتنی ست...
هرچه تقلا شود، احوالِ پای بوس و عاشق، نانوشتنی ست... آن دم که رو به گنبد نور، لب می گشاید به سلام... آن دم که از شکم روزگار، دوباره زاییده می شود و دستی بند نافش را از زمین جدا می سازد... آن دم که مطهر می شود برای زیارت... و آن دم که در مهلت دلدادگی فرو می ریزد و باز بنا می شود...
-
نامهای دخترانه به امام رئوف
ما یک خداحافظی از دنیا طلب داریم
بی شک همه نامه هایی که به امام هشتم(علیهالسلام) نوشته میشود، نامههای خاص هستند، نامههایی از سرِ صدق و صفا و دلدادگی...
-
ایوان شفا
حکایت ناشادی و طراوت
آدمها و غمها در مسیر روزگار با هم مأنوس شدهاند. آدمها پذیرفتهاند که دلشادی دنیا، «مداوم» نیست و غمها، «گوشوارة گوشِ شادیها»یند. آدمها پذیرفتهاند که غمها و شادیها زودگذراند اما ـ انگار ـ غمهای دنیا، جای شادیهای دنیا را تنگ کردهاند. آدمها پذیرفتهاند که جمعیت قبیلة غمهای دنیا ـ انگار ـ بیشتر از شادیهاست.
-
هست در شهر نگاری که دل ما ببرد
ترک خورده و رنجور می آید... شادمان می آید... آن که قصدِ پیمان دارد، می آید... تهیدست و غنی می آید... روسیاه و امیدوار می آید...
-
ایوان شِفا
حکایت بی خردی و خردمندی
چشم را که از خواب میگیریم و روزمان که آغاز میشود، هجوم دشواریهای زندگی سرازیر میشوند. نداریها و نیازهای بیپایان آدمی، دورتادور او را میگیرند و وسیلههای ارتباطی و وقتهای فراوانِ روزِ آدمها را مشغول تأمینِ خود میکنند. چشمها، فهرستِ دشواریها را میسنجند... گوشها، زبانها... دستها و پاها، خستة رفع نیازهای روزانه میشوند... و تا به خود میآییم، «شب» رسیده... و فرصتِ یک روز دیگر از زندگی، به پایان رسیده است.
-
حکایت آس و پاسی و سرمایهداری
وقتی هزینهای ناگهانی بر سر زندگیمان آوار میشود و میدانیم که با پرداخت سرمایهای ناچیز، نگرانیمان برطرف خواهد شد؛ بیدرنگ دستبهجیب میشویم... و اگر اسکناسی در جیب نداشته باشیم... یا موجودی حساب بانکیمان بهاندازه نباشد؛ درهمشکسته میشویم. این کمترین فشاری است که «آسوپاسی» به آدم وارد میکند... احساس «نداری».
-
آمده ام اشک ها را رها کنم...
کاش این بار دلآرام تر و عمیق تر از هر بار هروله کنم سمت حرم و دلم غَنج برود و نفس زنان بگویم حضرت آقا! از کوچکی و پابرهنگی ام بیزارم. از گمراهی ام بیزارم. تهیدستی ام را دوست ندارم و از دوست داشتن های سبکسرانه ام خجالت می کشم.