سیدحمیدهاشمی _ اردیبهشت ماه ، سال ۱۳۷۵ بود که برای تهیه گزارشی از روستاهای محروم استان خراسان جنوبی سفری داشتم ۱۲۰۰ کیلومتر به شهرستان نهبندان و روستاهای اطرافش ... چاه شور، پنهانی ، کلاته رستم و... "بوبک" . من آنجا مردمانی را دیدم که چون آب نداشتند مرده ها یشان را بدون غسل دفن می کردند. کلبه هایشان درون زمین بود با دیواره ای سنگچین و فرش شان خاک بود و پتوهایی مندرس . آنجا کودکانی دیدم که هیچ گوشتی نخورده و هیچ میوه ای ندیده بودند . تنها معاش شان ، شیر بز و گوسفند بود و فرآورده هایی از این قبیل ... آنجا عکسی گرفتم از کودک غمگینی که جلوی کلبه تاریک و نمورشان ایستاده و بَره سفید و کوچکی را درآغوش گرفته و با اضطرابی کودکانه زیرچشمی نگاهم میکرد . ۵ سالش بود و نامش "حسن " . *- گزارش آن سفر در اول خرداد ماه همان سال (۱۳۷۵) با نام مستعار"سیدعمادالدین مهاجر" در یکی از ماهنامه های سراسری کشور به چاپ رسید و عکس "حسن" نیز درسال ۲۰۰۱ _ (۱۳۸۰) با عنوان "خانه من " درسیزدهمین جشنواره عکاسی بین المللی " آلتین کوزا" درشهر آدانای ترکیه مورد پذیرش هیات داوران قرارگرفت و به نمایش در آمد. / هشت سال بعد در خرداد ماه ۱۳۸۳ برای یافتن دوباره حسن ، مجددا سفری به آن منطقه داشتم . او نوجوان سیزده ساله ای شده بود و در روستای دیگری ، چوپانی می کرد . عکس ۵ سالگی اش را که نشانش دادم خیلی تعجب کرد و خندید . / امسال نیز در شهریور ماه ۱۳۹۶ یعنی ۲۱ سال پس از اولین عکسی که از او گرفته بودم ، مجددا برای یافتن "حسن" به آن منطقه رفتم و با جستجوهای زیادی پیدایش کردم . او حالا دیگر ۲۶ ساله شده است . ازدواج کرده و با همسرش درخانه ای که دیگر نمور و تاریک نیست و کمی دورتر ازروستای زادگاهش که "بوبک" است ، زندگی می کند . حسن آرزو دارد که با همسرش به زیارت امام مهربانی ها بیاید ... به زیارت رضای غریبان ، علی بن موسی الرضا علیه السلام

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.