و تقسیم ترانه آیینی به دو گروه «مدح و منقبت» و «سوگسروده» و تقسیم هریک از این گروهها به نحلههای مختلف، باید قایل به تقسیم اساسی و زیربنایی هنر به دو گروه عمده «هنر برای هنر» و «هنر متعهّد» باشیم و هنرِ متعهّد آن است که به خط مشی و عقیده و اصول خاصی پایبند بوده و درراستای پیشبرد اهداف آن خط مشی گام بردارد و برخلاف تصوّر عامه که هنر متعهّد را مترادف با هنر ارزشی و انقلابی و آیینی میدانند، باید اذعان داشت که هنر و ادبیات وابسته به هریک از نحلههای فکری، حتی اگر از منظر ما، مغایر با اصول ارزشی ما باشد، هنری متعهد به آرمانهای همان نحله مغایر با ارزشهای ما به شمار می رود.
به هرروی، فارغ از تمامی بحثها و امّا و اگرها، شعر و ترانه و موسیقی آیینی، هنری متعهّد به ارزشهای مذهبی به شمار میرود که بویژه در دهههای اخیر، در مقایسه با دیگر زمینههای تعهّد هنری مثل ارزشهای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، بیداری اسلامی، و... از وضعیّت بهتری برخوردار است.
این خوانندگان برای امام علی (ع) خواندهاند
در موسیقی و ترانه آیینی ما، اگرچه کارهای خوب و قابل توجهی انجام شده، امّا اگر گوشه چشمی به شأن و مقام و منزلت ائمه اطهار(ع) داشتهباشیم، میبینیم که این آثار، قطرهای در مقابل اقیانوساند.
به عنوان نمونه درباره مولای متّقیان علی(ع)، کارهای زیادی صورت گرفته، مثل «علی ای همای رحمت» با صدای محمد اصفهانی، «علی مولا» با صدای علیرضا افتخاری، «ای عاشقان» با صدای محسن چاووشی، «ای کاروان»، «چشمه خورشید»، «عشق الهی» و «ای عاشقان» با صدای علیرضا عصار، «ثنای علی»، «پادشه خوبان»، «مولا امیرالمؤمنین»، «تو حیدر من» و «مولا جانم» با صدای خلیل علینژاد و آثاری با صدای فرمان فتحعلیان، علی فانی، پویا بیاتی، جواد مقدم و... امّا باید پذیرفت که موسیقیِ آیینی ما هنوز و همچنان جای کار دارد، بویژه اینکه میبینیم در این عرصه، برخی از امامان معصوم(ع) در مقایسه با رسولاکرم(ص)، امامعلی(ع)، سیدالشهدا(ع)، امامهشتم(ع) و امامزمان(ع)، کمتر مورد توجه و اقبال قرارگرفتهاند که البته بخش عمده این مسأله مربوط میشود به وسعت و فراگیری حوادث زندگی ایشان.
اگر نگاهی اجمالی به عمر هزار و چهارصد ساله ادبیات فارسی داشته باشیم هم میبینیم که در مدح و منقبت و سوگ اهل بیت(ع)، همین رویّه وجود داشته است؛ از فردوسی بزرگ که نعت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت رسول(ع) را دارد تا سعدی که در غزل معروفی میگوید: «سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آلمحمد»، تا دوازدهبند معروف محتشم کاشانی در سوگ سیدالشهدا(ع) و... .
راه رفتن روی لبه تیغ
ازسویی، توجه به این نکته نیز حایز اهمیّت است که سرایش شعر و ترانه آیینی، راه رفتن روی لبه تیغ است؛ چراکه شاعر و ترانهسرای آیینی اساساً حقّ مضمونسازی ندارد، بلکه باید هرچه مینویسد، حقیقت داشته باشد و در همان حقیقتپردازی هم باید بسیار مراقب باشد که دچار اغراق و غلو نشود، باید مراقب باشد نوع توصیفی که از شخصیّتهای دینی ارایه میدهد، با نوع وصفی که مثلاً از معشوق و بهار و پرنده و دریا دارد، متفاوت باشد، و البته نوع برخورد و گفتمان شاعر با شخصیّتهای دینی نیز، لحن و زبان خاصّی را ایجاب میکند.
از سویی دیگر نیز باید به مناسبتی بودن کارهای آیینی توجه ویژه داشت. اغلب ترانههای مذهبی، در حال حاضر مناسبتی هستند، یعنی حتی یک سوژه عام انتخاب نمیشود که برای مدت طولانی در ذهنها بماند. در حال حاضر مثلاً ترانهای برای امامهشتم(ع) کار میشود و در مناسبتهای مربوط به ایشان مانند تولد یا شهادتشان شنیده میشود و از فردای روز مناسبت، دیگر آن ترانه، محلّی از إعراب ندارد و به آرشیو صدا و سیما میپیوندد تا باز در همین مناسبت در سالهای بعد، اگر بهقولی شانس بیاورد، یکبار دیگر شنیده شود. همین مسأله؛ یعنی تاریخ مصرف داشتن کارهای آیینی را باید از مهمترین عوامل بازدارنده ای دانست که مانع تمایل هنرمندان به کار کردن در این عرصه میشود. درحقیقت کمبودن کارهای آیینی در حوزه ترانه و موسیقی را باید نتیجه سه عامل مهم دانست: نخست کمکاری شاعران، دوم حفظ مخاطبان، و سومین دلیل که باید آن را مهمتر از دو دلیل دیگر دانست، فقدان کار هنری به معنی واقعی کلمه است. بهعنوان نمونه، موسیقی «نینوا»ی حسین علیزاده، یک کار دینی و منحصراً عاشورایی است، امّا هویّت هنری آن وابسته به یک رویداد تقویمی نیست، بنابراین تاریخ مصرفی زیر این اثر هنری عظیم نمیبینیم. یا در میان کارهاییکه برای حضرتعلی(ع) انجام شده، «دیده بگشا ای علیّ مرتضی» (ترانه علی معلم با صدای محمد اصفهانی) یا «ایعاشقان» با صدای علیرضا عصار، از آنجاییکه زیربنای هنری قائم بهذاتی دارند، شنیدنشان وابستگی به مناسبت تقویمی ندارد.
بنابراین به نظر میرسد برای ماندگاری موسیقی و ترانه آیینی، ازسویی هویّت هنری خود اثر (هنر برای هنر) و ازسویی دیگر الزام آن به رعایت شأن و قدر شخصیّتهای دینی و قدمبرداشتن در راه ترویج آرمانهای آن بزرگان (هنر متعهّد)، باید در کنار هم و شانه به شانه هم حرکت کنند، نه اینکه آثار آیینی ما در حوزه ترانه، معطوف شود به دو سوژه اصلیِ «مدح و منقبت» و «سوگسرود».