به گزارش قدس آنلاین به نقل از سینماپرس، برخي قصهها هستند كه مديوم و مخاطب برايش فرقي ندارد چه تلويزيون باشد و چه سينما؛ دوستداشتنياند و از مادر سالخورده خانهدار بگير تا اينهايي را كه ادعاي سوادشان ميشود، پاي خودشان مينشاند. از اول براي مخاطب ساخته ميشود به شرطي كه قصهاي داشته باشد كه بشود با آن انس گرفت.
اين روزها آخرين سريال سلحشور فقيد از شبكه سراسري آيفيلم در حال پخش است. پخش این سریال به درخواست بينندگان بوده و با درگذشت اين هنرمند مصادف شده است. این مجموعه هیچ وقت تكراري نميشود حتي اگر افرادي از جنس همين روزنامهنگاران به اصطلاح چپي و روشنفكر بخواهند زيرسؤالش ببرند.
اينجور ادعاها فكر ميكنم ديگر مسخره است كه كسي بخواهد جلوي توده مردم به ويژه عوام بايستد و به اعتقاد و علايقشان بخواهد فحش بدهد. نه من و نه هيچكسي نميتواند ادعا كند كه روي دست اين يا آن سريال، هيچ پروژه ديگري نخواهد آمد. نه اتفاقاً دنياي فيلمسازي عرصه تجربه و حتي رقابت است. شايد همان فيلمنامهاي كه خود سلحشور براي «موسي(ع)» نوشت چه بسا كار بهتري نسبت به سريال قبلترش يا برخي ديگر از توليدات تاريخي ميشد، ولي هرچيزي بهجاي خود. همين كه چندميليون مخاطب منطقه و كشورهاي دورتر را عجيب درگير خود كرد، كافي است.
ماجراي جالبي است كه «يوسف پيامبر» يا «مختارنامه» هميشه جذاب ميمانند و مخاطب بيشمار دارند. جايشان در همين تلويزيون خودمان، زيادي خالي هست همينطور هم كه هر از گاهي اينها را درحال پخش داريم تا جاي اين نبودنها را بكشد. اگرچه سخت است ساختنشان و شايد هركسي جرئت رفتن به سمت توليدش را نداشته باشد.
البته اين نساختن دليل بر بياعتقادي و بيتعهدي فيلمساز نيست واقعاً؛ بالاخره بودجه درست و حسابي ميخواهد كه كمرشكن است، اما اگر توليد شوند آنهم باكيفيت، براي چندين سال كافي خواهد بود. بنابراين بودنشان غنيمت است و نبودنشان را بايد به قيمت از دست دادن مخاطبي فرض كنيم كه عاشق اثر تاريخي تلفيق شده با مذهبي است كه دوستش دارد.
اين را نيز يادمان نرود كه قصص ديني زماني كه به تصوير درآيند، بيننده را قانعتر ميكند و حرف را نيز برايش رسماً به كرسي مينشاند.