۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
کد خبر: 370940

بعد از «نهنگ عنبر» و «گینس» که به نظر می‌رسید اوج توانایی سازندگانشان در تولید فیلم سخیف و مبتذل بود، با ظهور «من سالوادور نیستم» و فروش یازده میلیاردی‌ش، شاید بتوان با اطمینان، دسته فیلم‌های «کمدی مبتذل» را هنوز هم به راحتی یکی از مهمترین جریان‌های سینمایی در ایران دانست.

راه طولانی سینمای ایران تا سعادتمندی

به گزارش قدس آنلاین به نقل ازخبرگزاری نسیم آنلاین ، حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در آستانه برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، سینمای ایران را همان سینمای سعادت نامید. (اینجا) در صورتی که بسیاری از سینماگران ایرانی از وضعیت حاکم بر سینما گله دارند(اینجا) و از نبود تدبیر و امید در سینما انتقاد می کنند.

درایام جشنواره فیلم فجر نیز ابراهیم حاتمی کیا مواضع تندی علیه مدیریت سینما گرفت و خواستار برکناری ایوبی شد(اینجا). حاتمی کیا در انتقاد آشکار از وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی، گفت: آقای ایوبی و آقای جنتی از دنیای دیپلماسی و وزارت امور خارجه آمده اند، عالم وزارت امور خارجه عالم دیگری است و عالم فرهنگ و هنر مردان فرهنگی می خواهد که پای آن بایستند. اکنون آنها که مدافع آمدن این دوستان بوده اند خودشان دلشکسته هستند؛ کسانی که ابتدا فکر می کردند افکارشان با اینها یکی است و حالا می بینند اتفاق مورد نظرشان رخ نداده است و حتی احساس ترس می کنند.

چرخ سعادتمندی می لنگد

سینما سعادت پیش از آن که لقبی باشد که رئیس سازمان سینمایی برای سینمای ایران برگزیند، نام بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره بین المللی فجر است. این نام سال ها است که برای این بخش انتخاب شده و ربطی به تغییرات جشنواره و جدا شدن آن از بخش ملی ندارد. عنوان سعادت که بیان کننده عاقبت خیر و رو به تعالی است آیا در سینمای ایران به طور کامل دیده می شود و یا اینکه حتی بخش هایی از آن نیز در این سینما وجود دارد؟!

نگاهی به اتفاقات سینمایی نشان می دهد تنها دلخوشی سینمایی ها در این سال ها رکورد شکنی فروش فیلم ها اکران نوروزی بوده و ابراز امیدواری می کنند این فروش بتواند در آینده نیز تکرار شود و بتوان مردم را در سینماها حفظ کرد(اینجا). در مقابل سیاست های دولتی در سینما باعث شد حتی سینماگران حامی دولت نیز زبان به انتقاد بگشایند. منیژه حکمت، سینماگری که از جمله حامیان حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود، از ناامیدی سینماگران از دولت سخن گفت (اینجا).

به غیر از حکمت، عبدالرضا کاهانی نیز بعد از آنکه فیلمش در جشنواره فجر پذیرفته نشد، در نشستی خبری مدیریت سینمایی دولت یازدهم را به باد انتقاد گرفت و مدیریت شمقدری را بهتر از مدیریت ایوبی عنوان کرد(اینجا) سینمایی که سینماگرانش معتقدند در مدیریت پسرفت داشته است، آیا سینمایی رو به سعادت است؟!

 

تولیدات سینما رو به تعالی اند؟!

سینمای ایران در یک نقطه عطف تاریخی دارای  دو وجه  تمامیز از هم شده است، انقلاب اسلامی در سال 57 باعث شد تا سینمای فیلمفارسی با تغییر بنیادین شرایط سینمای بعد از انقلاب کنار گذاشته شود و سینمای جدیدی با نیروهای جوان کار خود را آغاز کند. البته فیلمفارسی بعد ها در قالب فیلم های تجاری بار دیگر خود نمایی کرده و می کند. ابتذال و سطحی بودن این فیلم ها باعث شد تا اصطلاح فیلم های شانه تخم مرغی برای فیلمفارسی های نو، ایجاد شود (اینجا).

فیلم های شانه تخم مرغی که اکثرا در شبکه نمایش خانگی حضور دارند و عناوینی از آنها نیز در اکران های عمومی خودنمایی می کنند، صرفا با هدف کسب درآمد، دست به مبتذل ترین روش های ممکن می زنند. این جریان مبتذل اکنون در قالب پرفروش ترین فیلم سینمایی سال نیز خود نمایی می کند.(اینجا). فروش بالای کمدی های طحی از دیگر مواردی است که می توان آن را پیرو پدیده فیلم های شانه تخم مرغی عنوان کرد و کار را به حکمرانی کمدی های مبتذل رساند(اینجا)

بعد از «نهنگ عنبر» و «گینس» که به نظر می‌رسید اوج توانایی سازندگانشان در تولید فیلم سخیف و مبتذل بود، با ظهور «من سالوادور نیستم» و فروش یازده میلیاردی‌ش، شاید بتوان با اطمینان، دسته فیلم‌های «کمدی مبتذل» را هنوز هم به راحتی یکی از مهمترین جریان‌های سینمایی در ایران دانست. به این معنا که در محاصره فیلم‌های شبیه به هم و فاقد نوآوری که مخاطب را بیشتر و بیشتر بی‌حوصله می‌کند، «من سالوادور نیستم» به عنوان آخرین نماینده گروه مذکور، می‌تواند با رویکردی حیرت‌انگیز، سقف سخافت را در یک اثر سینمایی جابه‌جا کند و قله‌های فتح‌نشده‌ای را مقتدرانه فتح کند.»

 

این سینمای رو به سقوط

محمد تقی فهیم منتقد قدیمی سینما، در تشریح وضعیت فعلی سینمای اجتماعی می گوید: متاسفانه اغلب فیلم‌های اجتماعی ما به ورطه‌ای افتاده‌اند که یک سینمای فقیرانه، ناقص و بدون قصه را شکل می‌دهد که گویا فقط چند جمله به ظاهر فاخر دارند. همین الان در اکران، فیلم‌هایی داریم که به ورطه خواهر فروشی افتاده‌اند! یک موقع غیرت این مملکت طوری بود که «قیصر‌ها» در سینما ظهور می‌کردند و انتقام تجاوز به خواهرانشان را می‌گرفتند، اما امروز در سینمای اجتماعی ما، خواهرانشان را می‌فروشند و از مادر‌هایشان به عنوان جاسازی مواد مخدر استفاده می‌کنند

توصیفی که این منتقد سینما ارائه می کند بارها به انحای مختلف از سوی دیگر منتقدان و اهالی سینما مطرح شده است. حامد بهداد بازیگر سینما در پستی که در صفحه اجتماعی  اش منتشر کرد، نوشت: این روزها برام چیزى چندش آور تر از اکران و فروش فیلمهاى مستهجن و لجن وجود نداره. من خشمگین می‌شم از سقوط سطح سلیقه عموم مردم. باید رکورد میزان این سقوط متعفن رو در گینس به ثبت رسوند.اما به جرأت میتونم بگم مجموعه دندون طلا، در هنگامى که کار می‌کردم این باور رو بهم می‌داد که هم مردم و هم تماشاگرهاى حرفه اى رو تحت تأثیر منطقى خودش قرار می‌ده. که البته عامل انتقال این تاثیر جوانهاى خانواده خواهند بود.»(اینجا) البته این فساد و ابتذال مختص به جلوی دوربین نیست و وضعیت سینما پشت دوربین اسفبار تر و غیر اخلاقی تر است. صبا کمالی بازیگر می گوید: ن وقتی وارد این عرصه شدم شرایط خیلی محترمانه‌تر بود؛ اوضاع هنر نسبت به چند سال اخیر چه از نظر مالی و چه از نظر اخلاقی خیلی بهتر بود(اینجا)

پیش از وی نیز از مرحوم فرج الله سلحشور گرفته تا بازیگرانی مانند پرستو صالحی، مجید مظفری، حمیدرضا پگاه، حبیب دهقان نسب، پروانه معصومی و چندین فعال دیگر حوزه سینما نسبت به شرایط اخلاقی سینما ابراز نگرانی کرده اند(اینجا)

از سوی دیگر جریان سینمای جشنواره ای نیز که تصویری سیاه از شرایط داخلی ایران را به نمایش می گذارد، نیز نمی تواند نماینده از سینمای سعادتی باشد که رئیس سازمان سینمایی مدعی آن است.

به نظر می رسد منظور حجت الله ایوبی از سینما سعادت نقطه آرمانی است که قرار است روزی سینمای ایران به آن دست پیدا کند، اما همان طور که پیش از این نیز اهالی سینما با طرح سینمای امید همراهی نکردند، مشخص نیست رسیدن به سینما سعادت با وضعیت اخلاقی سینمای ایران  شدنی باشد یا خیر!

برچسب‌ها