آن‌هایی که فیلم «ایران‌برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی را دیده بودند، گفتند که تنابنده «علی‌البدل» را از روی آن فیلم ساخته و جای تعجب دارد که جعفری جوزانی اعتراضی به این موضوع نکرده است

قدس آنلاین - اسمش را می‌توان فرار به جلو گذاشت؛ داستان در ناکجاآباد اتفاق می‌افتد! جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند به اتفاقات قصه ایراد بگیرد و یا آن را منتسب به خودش یا جغرافیا و اقلیمی بداند. در چنین فضایی می‌توان هرچه دوست داشت، گفت.

سازندگان «علی‌البدل» هم قبل از پخش این سریال گفتند که اتفاقات داستان  در ناکجاآباد رخ می‌دهد و هیچ نهاد، سازمان، فرد حقیقی یا حقوقی نباید آن را به خود بگیرد. اما واقعیت این است وقتی اولین قسمت سریال پخش شد، خیلی‌ها گفتند که روستای «علی‌البدل» ماکت کوچکی از کل کشورمان است؛ بویژه اینکه انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری نزدیک است و «علی‌البدل» هم با جلسات شورای روستا شروع شد، آن هم در فضایی فانتزی و پر از ایهام و ابهام.

«علی‌البدل» خوب شروع شد اما بد ادامه یافت و افتضاح به پایان رسید و آن را می‌توان یکی از کارهای بسیار ضعیف سیروس مقدم دانست. این ضعف دلایل زیادی دارد.

کم‌فروشی به بیننده

فصل اول و دوم «پایتخت» از جمله آثار خوب تلویزیون است. حال و هوای تازه این سریال‌ها و ساختار متفاوتشان مردم را مشتری آن‌ها کرد و میزان رضایتمندی آن‌ها از سریال‌های تلویزیونی را افزایش داد. در زمان پخش دو سری اول «پایتخت»، هم سازندگان آن و هم منتقدان و هم مردم به این نتیجه رسیدند که کار خوب تیمی و گروهی در این سریال‌ها جواب داده و می‌توان از این روش در سریال‌سازی استفاده کرد و آن را گسترش داد. محسن تنابنده به عنوان جوانی خوش‌فکر در کنار سیروس مقدم که کارگردانی کاربلد است قرار گرفته و آثار خلاقانه به مخاطب عرضه شده بود. «نقی معمولی» که نقشش را تنابنده بازی می‌کرد و «ارسطو» با بازی احمد مهرانفر خیلی زود به شخصیت‌های دوست‌داشتنی مردم تبدیل شدند و مقدم هم تمام تلاشش را کرد تا کاری فراتر از یک اثر تلویزیونی محض به مردم ارایه دهد.

تنابنده به مقدم در انتخاب بازیگران کمک می‌کرد و به متن‌ها هم نظارت داشت و نتیجه راضی‌کننده بود. تا اینکه «پایتخت ۳» ساخته شد و شخصیت «بهبود» (مهران احمدی) به پدیده این سری از پایتخت تبدیل شد. تنابنده یا همان «نقی معمولی» هم حضوری پررنگ‌تری پیدا کرد و دوش‌به‌دوش بهبود آمد اما نتوانست محبوبیت او را پیدا کند. جالب اینکه در سری چهارم «پایتخت» «بهبود» اصلاً حضور نداشت و «نقی» همه تلاشش را کرد تا محور باشد و بقیه شخصیت‌ها در حاشیه او باشند.

محسن تنابنده حالا به شخصیتی به اصطلاح گردن‌کلفت در «پایتخت» تبدیل شده بود و شنیده‌ها از آن حکایت داشت که حتی کارگردانی مانند سیروس مقدم هم در حاشیه نظرات تنابنده قرار دارد و دیگر نمی‌توان گفت که این سریال حاصل کار گروهی است. تنابنده بازیگران را انتخاب می‌کند، از آن‌ها بازی می‌گیرد و به گروه نویسنده‌ها می‌گوید که چه بنویسند و چه ننویسند. مقدم هم پشت دوربین قاب‌ها را می‌بنندد و دیگر زیاد به این فکر نمی‌کند که دکوپاژ خاص خودش را داشته باشد و مثلاً از نماهای دوربین روی دست زیاد استفاده کند.

ساخت سری پنجم سریال «پایتخت» در هاله‌ای از اما و اگر بود که خبر آمد سیروس مقدم و محسن تنابنده تصمیم دارند سریال «علی‌البدل» را بسازند آن هم دریک روستا؛ در مکانی بی‌نام و نشان  که مصداق ناکجاآباد است. طرح فیلمنامه را تنابنده نوشته بود و باز هم به سبک و سیاق «پایتخت» تقریباً همه‌کاره سریال بود. عکس‌ها که منتشر شد و بازیگرانی مانند مهدی هاشمی و مهدی فخیم‌زاده در گریم‌های متفاوتی دیده شدند، این گمان هم شکل گرفت که «علی‌البدل» کاری دیدنی و جذاب خواهد بود.

پریشان‌حالی داستان

نظری قدیمی می‌گوید اگر قلاب قسمت اول یک سریال بیننده را به دام انداخت، می‌توان انتظار داشت تا پایان او را رها نکند. قسمت اول سریال «علی‌البدل» همین کار را کرد و همه چیز خوب بود؛ بازی‌ها، نورپردازی، لوکیشن، قصه، دیالوگ‌ها و ...

با توجه به نزدیکی انتخابات شوراها، حتی گروهی چنین استنباط کردند که با اثری سیاسی روبه‌رو هستند که قرار است ناگفته‌هایی را در قالب سریالی داستانی بازگو کند؛ شبیه همان کاری که مقدم در سریال «چک برگشتی» انجام داد و در آستانه انتخابات مجلس، اثری دیدنی را روبه‌روی مردم قرار داد. اما «علی‌البدل» خیلی زود و از قسمت دوم به بیراهه افتاد و از قسمت سوم و چهارم دیگر نتوانست قلاب خود را به مخاطب متصل نگه دارد و او را با خود همراه کند. در همان قسمت‌های اول و دوم شخصیت‌ها، فضا و گره‌های داستان نشان داده شدند و سریال دیگر چیز تازه‌ای برای رو کردن نداشت. محسن تنابنده در نقش «آقاسی» به داستان وارد شد و باز هم همه شخصیت‌ها را به حاشیه راند. ۲ خان روستا (مهدی هاشمی و مهدی فخیم‌زاده) در کلیشه قرار گرفتند و طبق برنامه «آقاسی» جلو رفتند و آخرش هم چنان دچار آشفتگی شدند که هاشمی در پایان پخش سریال گلایه کرد و گفت که سریال متن نداشته و آشفتگی فیلمنامه، سریال را زمین زده است.

حالا دیگر به مدد نقدهایی که نوشته می‌شود، بیشتر مردم می‌دانند که هر فیلمنامه یک خط اصلی و چند شخصیت محوری دارد که به‌مرور داستانک‌ها و شخصیت‌های فرعی به آن اضافه می‌شوند. اما خط اصلی «علی‌البدل» خیلی زود به حاشیه رفت و مغلوب داستانک‌های به‌اصلاح زرد شد.

آن‌هایی که فیلم «ایران‌برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی را دیده بودند، گفتند که تنابنده -که در آن فیلم هم بازی کرده- «علی‌البدل» را از روی آن فیلم ساخته است و خیلی‌ها هم گفتند که جای تعجب دارد که مسعود جعفری جوزانی اعتراضی به این موضوع نکرده است. این روزها فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی به‌وفور در اختیار مردم قرار دارد. آن‌ها به‌راحتی می‌توانند بهترین فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را تماشا کنند. حالا دیگر تلویزیون باید همه توانایی و خلاقیت خود را به کار گیرد تا مخاطب گریزپا را نگه دارد و او را حفظ کند. شاید به همین دلیل هست که مدیران تلویزیون با اعتمادی که مثلاً به گروه سیروس مقدم دارند، مدام به آن‌ها کار سفارش می‌دهند غافل از اینکه این گروه هم می‌تواند دچار خودخواهی‌های فردی شده و به تلویزیون  و مردم کم‌فروشی کند.

برچسب‌ها