کیا داوود اسفندیاری متولد سال 1358 در تهران است. وی تحصیل کرده دبیرستان البرز و دارای مدرک کارشناسی خبرنگار اقتصادی و کارشناسی ارشد مدیریت کار آفرینی است. این مجری به غیر از حضور در برنامه‌های تلویزیونی به کار تدریس و دادن مشاوره در امر کسب و کار و همچنین خبرنگاری مشغول است. 

قانون از افشاکنندگان فساد حمایت نمی‌کند


مخاطبان صدا و سیما او را به خاطر برنامه پایش و حرف حساب می‌شناسند، دو برنامه که اسفندیاری عمده شهرتش را مدیون آن‌هاست. او همچنین مجری برنامه سرزمین ما و برنامه‌های باشما و کلید و برنامه‌های اقتصادی رادیو است. بی تعارف و صریح بودن از جمله ویژگی‌های این مجری تلویزیون محسوب می‌شود. دو خصوصیتی که به او در اجرای برنامه‌های اقتصادی کمک کرده است و به همین خاطر برنامه‌های او به جای اینکه صرف مطالب علمی یا تحقیقی شوند، بیشتر حول مشکلات اقتصادی جامعه و مردم می‌چرخند. درست است که فضای جامعه و رسانه‌ها مدتی است که بر محور شفاف سازی بخصوص در حوزه اقتصاد می‌چرخند، اما اسفندیاری معتقد است او جزو پیشگامان شفاف سازی در رسانه بوده است و همین ماجرا گاه موجب دردسرش شده است. 
با او درباره تجربیاتش در دوبرنامه پایش و حرف حساب و مسیر پیش روی آن‌ها به گفت‌وگو نشسته‌ایم. 

■ چه شد که سراغ ساخت برنامه اقتصادی رفتید؟
به طور اتفاقی مسیر من به سمت اقتصاد رفت. البته این موضوع اندکی هم به سبک زندگی من مربوط می‌شود، من از دوران دبیرستان وارد کار شدم و بعدها در دانشگاه رشته خبرنگاری با گرایش اقتصاد خواندم. وقتی هم به عنوان یک خبرنگار مشغول به کار شدم، در همین حوزه کارم را شروع کردم و این زمینه موجب شد که در تلویزیون هم به همین سمت گرایش پیدا کنم. 

■ این روزها بحث مجری‌گری در رسانه ملی داغ است و بسیاری از سازندگان با انتخاب یک چهره به دنبال موفقیت کارشان هستند، به نظر شما یک مجری در موفقیت یک برنامه چقدر مؤثر است؟
مجری به تنهایی برای دیده شدن یک برنامه و موفقیتش نمی‌تواند، مؤثر باشد. مهم‌ترین چیز در هر برنامه نقشه و محتوای برنامه است. بعد از آن بخصوص در برنامه‌های گفت‌وگو محور، میهمان و مجری و سوژه هم سه عامل کلیدی هستند. در برنامه‌های گفت‌وگو محور مجری باید بتواند، در لحظه شرایط را مدیریت کند و هدایت برنامه را به دست بگیرد، این کار بدون تسلط بر محتوا امکان‌پذیرنخواهد بود. بماند که مجری به جز سواد به مهارت‌های دیگری مانند مهارت در بیان احتیاج دارد و به جز این باید بتواند، در زمان مقتضی سرگرم کننده و طناز هم باشد. در برنامه‌هایی مانند برنامه ما مجری باید برندش برای مردم و مخاطب قابل قبول و جذاب باشد. همه آدم‌ها یک برندی دارند و به یک شخصیتی در ذهن مخاطب شناخته می‌شوند، شاید یک چهره در جلب نظر مخاطب کمک کند، اما در کارهای تخصصی این جذابیت به تنهایی مؤثر نیست.
گاه اگر بخواهیم گفت‌وگوی مؤثر و دقیقی داشته باشیم به یک پشتوانه بیست ساله احتیاج داریم و اینطور نیست که مثل بعضی از کارهای ژورنالیستی با چند ساعت جست‌وجو و طرح چند سؤال‌ ساده به نتیجه رسید و گفت‌وگو گرفت، در همین حوزه ژورنال هم وقتی بحث کار عمیق پیش می‌آید، همه می‌دانند باید به سراغ کاربلد این حوزه رفت تا بتوان خروجی قابل قبولی داشت. من در برنامه خودم با یک پشتوانه تحقیقی وارد کار شدم. بیست سال تحقیق همراه من است که گاه حتی به کارم هم نیامده است، چون شرایط کار فراهم نبوده است، به عنوان مثال آرزو به دل من مانده است با یک مسئول مثلاً در حد وزیر بتوانم راحت گفت‌وگو کنم و بدون نگرانی سؤال‌ بپرسم اما تا به حال این فرصت برایم فراهم نشده است.

■ محورها و سوژه‌های برنامه را چطور انتخاب می‌کنید؟
محور اصلی برنامه ما شفافیت است. بعد از آن به دنبال شرایطی هستیم که شفاف‌سازی کمک کند، فساد کاهش پیدا کند و امکان طرح نظرات مردم فراهم شود. محور بعدی برنامه ما حمایت از کسب و کار است و بعد از آن با طرح مشکلات و پیگیری از مسئولان به دنبال رفع موانع کسب و کار هستیم. محور چهارم برنامه ما انگیزه بخشی به جوانان و فعالان کسب و کار است. الان فضایی است که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی بشدت به این چند محور احتیاج داریم و به همین خاطر ما انتخاب کردیم قبل از هر کار به فساد و به طرح مشکلات مردم بپردازیم. زمانی که ما در برنامه مان شفافیت در مشکلات اقتصادی را مطرح کردیم، کسی هنوز به بحث شفافیت نمی‌پرداخت. کار دیگری که در برنامه به دنبالش هستیم، معرفی کردن کارآفرینان به عنوان قهرمانان امروزی بود، چیزی که مردم هم پذیرفتندو به آن توجه کردند.

■ این رویکرد تا چه میزان دربرنامه شما جواب داد؟ آیا توانستید به اهدافتان برسید و از طرف مردم هم دیده شدید؟
متأسفانه‌ تا به حال چندان برنامه اقتصادی موفقی در تلویزیون نداشتیم. من به یاد ندارم قبل از برنامه‌های «حرف حساب» و «پایش» برنامه گفت‌وگو محور و برنامه ترکیبی اقتصادی خوبی از تلویزیون پخش شده باشد.به هر حال «حرف حساب» توانست به خاطر مطرح کردن موضوعات اقتصادی کوچک خانواده‌هاکه تا به حال در صدا و سیما گفته نشده بود ارتباط نزدیکی با خانه‌دارها برقرار کند. این موضوع موجب شد تعداد پیامک‌های این برنامه به شکل عجیبی بالا برود تا آنجا که گاهی وقت‌ها اگر کل پیامک‌های برنامه‌های شبکه یک را جمع می‌کردی به اندازه برنامه حرف حساب نمی‌شد. البته بعد از مدتی تعداد پیامک‌ها افت کرد. به هر حال در اوج نگه داشتن هم هزینه می‌خواهد و هم احتیاج به خلاقیت دارد. متأسفانه‌ دیگر عوامل تأثیرگذار خیلی این همراهی را نداشتند.

■ به نظر شما یک برنامه تلویزیونی می‌تواند جریان سازی کند و به حل مشکلات و موانع کمک کند یا مسئله‌ای را ریشه یابی کرده و به نتیجه برساند؟
رسانه قدرت این را دارد که جریان سازی کند، ما با فشارهایی که به نمایندگی از افکار عمومی در بعضی از مباحث وارد کردیم، توانستیم در این چندسال تأثیرگذار باشیم. نمونه‌اش قانون حقوق و مزایای مدیران دولتی بود که تصویب شد البته هنوز به اجرا نرسیده است. بحث مجوزهای دست و پاگیر و تمرکزش در یک نهاد و مؤسسه‌ در برنامه ما پیگیری شد که به نتیجه رسید و به ایجاد سایت ایران مجوز رسید. الان برنامه ما اینجوری است که یک نفراز مردم که در حوزه کسب و کار دچار مشکل شده است، طرح بحث می‌کند و اگر درست باشد برنامه ما این موضوع را پیگیری می‌کند، در ابتدا افراد و مقامات درگیر مقاومت می‌کردند، اما الان این حساسیت برطرف شده و ستاد پیگیری مشکلات راه اندازی شده و گاه حتی خود افراد تماس می‌گیرند و پاسخگو هستند. 

■ اگر تا این میزان می‌توان تأثیرگذار بود،چرا تعداد اینگونه برنامه‌ها در تلویزیون اندک است؟
به هرحال این کارها دردسرهایی هم دارد. مدیران و حتی فعالان رسانه‌ای چندان نمی‌خواهند، وارد این ماجراها شوند. ما خودمان انتخاب کردیم که این دردها را به جان بخریم تا وضعیت کسب و کار بهتر شود، اما در این میان مدیران یا فعالان رسانه‌ای را نمی‌شود متهم کرد که چرا کم کار شده‌اند، ما در حوزه حقوقی کاستی‌هایی داریم، اگر امروز شما وارد یک ماجرایی شده و از شما شکایت شود، قانونی نیست که بدرستی از شما حمایت کند. فکر کنید که شما کاری می‌کنید که به هرحال به موفقیت رسیده و درآمدی کسب می‌کنید، اما همه چیز برعکس شده و اگر کار به شکایت برسد تازه باید به دنبال پول وکیل و سایر ماجراها هم باشید. به همین خاطر آدم‌های اندکی پیدا می‌شوند، که به خاطر مسئولیت اجتماعی از منافع شخصیشان می‌گذرند و وارد گود می‌شوند. قانون از افشاکنندگان فساد حمایت نمی‌کند. مردم هم نمی‌توانند در گرفتاری به شما کمک کنند، من یک دوره‌ای بیکاری را تجربه کرده‌ام واقعاً سخت است و تقریباً کسی نیست که به داد شما برسد. اگر می‌خواهیم شرایط بهتر شده و رسانه وارد این بحث‌ها شود، باید کمک کنیم تا فشارها پایین بیاید.
بافت فرهنگی و اجتماعی ما پذیرش انتقاد و شفافیت را ندارد. حتی یک مدیر ساختمان هم در یک آپارتمان کوچک نمی تواند، نقد بپذیرد یا ما در خانه خودمان نمی توانیم این شرایط را ایجاد کنیم. مشخص است که در اندازه بزرگتر هم شرایط اینطور نیست. به هر حال ما در دوره‌ای وارد کار شدیم که این بحث ها بسیار کمتر بود و در واقع ما خاکریز به خاکریز پیش رفتیم و کم‌کم توانستیم خاکریزهای شفافیت و طرح بحث مفاسد اقتصادی را فتح کنیم و توانستیم اندکی جلوتر برویم. مدیران تلویزیون هم حمایت کردند اما دقت داشته باشید که این دست مباحث صفر و یکی نیست و یک دفعه نمی‌توانیم یک کلید بزنیم و فکر کنیم همه چیز درست می‌شود.

■ شما در این سال‌ها فراز و نشیب‌هایی را طی کرده‌اید و برنامه تان با تغییر ساعت و تعطیلی هم مواجه شده است به نظرتان برای ادامه مسیر چه باید کرد؟
ما در این مدت همه تلاشمان را کرده‌ایم. منتهی یک دست صدا ندارد. ببینید اکنون در تلویزیون و خارج از تلویزیون و رسانه‌ها چقدر به مسائل اولویت‌دار پرداخته می‌شود؟ چقدر تیتر و خبر درباره لباس فلان مجری و سلفی فلان هنرپیشه می‌بینیم و در عوضش چقدر حرف مردم شنیده می‌شود.
فعالان رسانه‌ای چقدر وقت می‌گذارند که یک پرونده را پیگیری کنند و به نتیجه برسانند؟ چند نفر وقت می‌گذارند که از یک مشکل پرده بردارند یا یک پرونده فساد را کارکرده و برملا کنند. اگر کمی در دغدغه‌هایمان تجدیدنظر کنیم و به مسائلی که اولویت مردم در آن است بپردازیم، قطعاً منجر به اتفاق‌های خوب خواهد شد. چنانکه ما در برنامه‌مان تجربه‌اش را داشتیم. بدون شک با ایجاد قانون حمایتی، تربیت ژورنالیست دغدغه‌مند و حرفه‌ای به نتایج بهتری خواهیم رسید و رسانه‌های ما نقششان پررنگ‌تر خواهد شد.

برچسب‌ها