حسن انوری استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: مقدمه گل‌اندام بر دیوان حافظ نشان می‌دهد حافظ مدرس حوزه علمیه بوده و تفسیر قرآن می‌کرده است.

حافظ محبوب‌ترین شاعر فارسی‌زبان/ لسان‌الغیب مدرس حوزه علمیه بوده و تفسیر قرآن می‌کرده است

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، مراسم بزرگداشت حافظ با عنوان «حافظ رند عالم‌سوز» (گذری بر اندیشه‌های شاعرانه و عارفانه حافظ شیرازی) عصر چهارشنبه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

حافظ از معدود کسانی است که در زمانه خود می‌درخشند

براساس این گزارش، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با بیان اینکه بعید است در قرون متوالی کسی بتواند فارسی و معانی جاری و ساری را بر حکمت ایرانی اسلامی به چنان اوجی برساند که حافظ در ۷۰۰ سال پیش رسانده است، گفت: محمد گل‌اندام مقدمه‌ای بر دیوان حافظ دارد. برخی اما در اینکه او دوستی باوفا و همراه حافظ بوده و در مقدمه بر نخستین‌ جمع‌آوری دیوان حافظ او نقش داشته یا به نقل صوری یکی از دوستان، که البته قابل جمع‌اند. اینکه گل‌اندام نوشته یا دیگری تردید است. اما تعداد افرادی که بر این امر تردید کرده‌اند نسبت به افرادی که یقین دارند، اقل هستند. ضمن اینکه میان قول بسیاری از افراد امکان اجتماع هست.

وی پیرامون مقدمه بر نخستین دیوان حافظ گفت: ابتدا در همان عصر و دوره برخی افراد در زمان خود مهجور بوده‌اند و پس از گذر زمان می‌درخشند، اما حافظ در زمان خود درخشید و القابی نیز بر او اتلاق می‌کردند.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، بخشی از مقدمه محمد گل‌اندام را خواند و افزود: این مقدمه‌نگار که بر او ایراد می‌گیرند به جای مقدمه مطول باید تاریخ انشاء این ابیات و غزلیات را برای ما می‌گفت، اما مقدمه‌ای نگاشته تا مردم دچار تأویل نشوند.

وی افزود: او رفیقی است که در جلسات درسی حافظ که سحرگاه برگزار می‌شده حضور داشته و مقدمه‌نویس بوده و می‌گوید: حافظ به دلایلی به جمع این غزلیات پراکنده، نپرداخته است.

بلخاری ضمن بیان اینکه ما مستندتر و مهم‌تر از این متن در شناخت حافظ نداریم و این مقدمه احتمالاً یکی ـ دو سال پس از وفات حافظ نوشته شده است، گفت: هیچکس نمی‌تواند در فرهنگ ایرانی نسبت به مقام بلند و عرفانی حضرت حافظ تردید کند. البته برخی ابیات هم هست که تردیدبرانگیز است، اما حقیقت آن است کسی که با تاریخ عرفان و حکمت ما آشنا باشد به ویژه با حضرت شیخ اکبر ابن عربی و همچنین آثار دیگر که بسیار پیش از حافظ است و اگر تأملی در حوزه عرفان در پیش از حافظ داشته باشد، یقین مطلق خواهد کرد که حافظ تنها ناظم معانی پیش از خود نبوده. او شاعری  نبوده که حقیقت مقبول پیش از خود را به رشته شعر درآورد. او فردی است که در مواجهه شهودی با این حقایق روبه‌رو شده است. دلیل این صحبتم آن است که در همه موارد می‌توان تقلید کرد؛ جز عرفان و شهود.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با بیان اینکه حافظ عارفی بلندمرتبه و حکیمی بی‌مانند است و در این هیچ تردیدی نیست، توضیح داد: باید در این مقطع به مقام حیرت اشاره کنم. اینکه حیرت چه مقامی است؟ در منطق‌الطیر عطار نیشابوری وادی ششم وادی حیرت است و در فرهنگ ما حیرت اعظم از معرفت است، آن کس که در هستی است، فراخوانده نمی‌شود که از خدا طلب علم کند که محمد (ص) امی بود. امی به این معنا طلب حیرت می‌کند، نه علم و اگر محمد (ص) طلب علم کند، او امی نبود.

وی افزود: معتقدم جناب حافظ در سحرگاهان نزد استادان مطالب و معانی را می‌خوانده که یقیناً در این قلمرو بوده است. 

حافظ محبوب‌ترین شاعر فارسی‌زبان است

حسن انوری، حافظ‌شناس و حافظ‌پژوه نیز در این مراسم اظهار داشت: باید بدانیم هنر حافظ چه بوده است. جامی شاعر قرن نهم در کتاب بهارستان می‌گوید: شعر حافظ در حد قدرت بشری است. یعنی اینکه نوع انسان بالاتر از شعر حافظ نمی‌تواند شعر بسراید و مقدمه‌نویس حافظ یعنی محمد گل‌اندام در مقدمه خود سخنی در این راستا می‌گوید. در واقع حافظ محبوب‌ترین شاعر زبان فارسی است و هیچ شاعری مثل حافظ در بین مردم ایران رسوخ نکرده است.

این استاد دانشگاه افزود:‌ حافظ محبوب‌ترین شاعر فارسی است و خودش به این امر اذعان داشته؛ چنانچه بارها از خودش ستایش کرده است. هرچند ستایش شاعر از خود دلیل بر مقبولیت و محبوبیت او نمی‌تواند باشد.

انوری در بخش دیگری از سخنان خود به علت محبوبیت حافظ اشاره کرد و گفت: شاید دلیل آن این است که شعر را به شکلی می‌سروده که عوام و خواص از آن لذت می‌برده‌اند. برخی از ادبای قدیم تمام اشعار حافظ را با جنبه عرفانی تأویل کرده‌اند.

وی افزود: باید به چند نکته درباره حافظ اشاره کنم. اولین نکته ایهام حافظ است. نکته دوم رندی حافظ، نکته سوم جبر و اختیار، نکته چهارم قبض و بسط و نکته دیگر معاصران حافظ. در مورد ایهام باید بگویم حدود ۶۰ سال پیش که دانشجوی منوچهر مرتضوی بودم، ایشان مقالاتی می‌نوشت که بعدها به صورت کتاب با نام مکتب حافظ منتشر شد. او می‌گفت بزرگترین خصیصه حافظ، ایهام است. این مسئله حافظ را نزد افراد متناقض المشرق محبوب کرده است.

انوری افزود: درباره رندی حافظ هم باید گفت: رند در زبان فارسی به معنای حیله‌گر و زیرک است، اما نزد حافظ انسان شریف، والا و آزاداندیش شمرده می‌شود. حافظ خود را رند می‌داند و در جایی خود را استاد رموز رندی بیان می‌کند. 

این استاد دانشگاه درباره جبر و اختیار هم گفت: اغلب حافظ را جبری می‌دانند. با این همه که حافظ جبری است اما در مواردی به نظر می‌رسد به اختیار گراییده‌ است. بنابراین حافظ هرگاه که به وضع جهان می‌اندیشیده اسرار الهی را فکر کرده و به جبر می‌اندیشیده اما وقتی به اراده خود نظر می‌کرده به اختیار می‌رسیدند.

وی در پایان گفت: حافظ عارف خانقاه‌نشین‌ نبوده، بلکه در میان مردم می‌زیسته و عارف بوده است. 

حافظ به همان راهی رفت که فردوسی آن را گشود

میرجلالالدین کزازی در ادامه این مراسم گفت: ایران ما در درازنای روزگاران همواره سرزمین سخن بوده است و ما بدان می‌نازیم و سر می‌افرازیم که نخستین سروده آیینی جهان در این سرزمین خلق شده است. 

نویسنده کتاب «دیر مغان»‌ گفت: همیشه بهترین هنر در ایران از دورترین روزگاران تاکنون سخنوری بوده است. تاریخ‌نگاران یونانی نوشته‌اند که در دربار ما دو پارس پیشینه سخن‌سالاری روایی داشته است. در این سرزمین در این هنر شگرف نام برآوردن کاری خرد و خام نیست؛ به ویژه بر ستیغ سخن جای گرفتن کاری است فراسوی. چند تن سخنوران برجسته‌اند بر چکاد ادب و فرهنگ ایران و به پاس سخن‌وری ایستاده‌اند. در آن میان دو تن سرآمدند بر سالاران سخن که ناگفته می‌شناسید؛ یکی فردوسی پیر پارسای دری و دیگری حافظ. اما چرا این دو سرآمدند؟

کزازی در پاسخ به این پرسش گفت: پاسخ من به این پرسش آن است زیرا این دو سخن‌ور هستند که پایه آنچه من آن را ناخداآگاهی تباری ایرانی می‌دانم می‌ریزند و چیستی ما ایرانیان در ایران پس از اسلام پیش از هر هنرمند اندیشه‌ورز دیگر در گروی این دو بزرگ مرد بی‌مانند است. فردوسی شاهنامه را سرود و اگر شاهنامه نمی‌بود ما امروز خود را ایرانی نمی‌دانستیم و با زبان شکرریز فارسی با یکدیگر سخن نمی‌گفتیم.

وی گفت: اگر فردوسی نبود و نمی‌سرود، شاید ایرانی امروز در جغرافیای جهان دیده نمی‌شد و راز ماندگاری ایران سر برآوردن فردوسی است. فردوسی با رشته‌ای استوار ایرانیان را با یکدیگر پیوست و آن سخن خوش شاهنامه است.

کزازی با اشاره به حافظ نیز تصریح کرد: حافظ در همان راهی رفت که فردوسی آن را گشوده بود. حافظ مانند فردوسی نمادآفرین است. نمادهای کهن را نیز زندگی دوباره بخشید. نمادی که حافظ آفرید «رند»‌ است. رند پیش از حافظ واژه آشنایی نبود. هرچند سخنوران دیگر هم این واژه را به کار برده بودند؛ حافظ، حافظ رندان، سرور و سالار رندان است و برترین چهره در دیوان او رند است، سپس پیر. هر چهره‌ای را بکاوید چهره‌ای است که خراشی بر آن افتاده است اما تنها چهره‌ای که خواجه هر زمان از آن نام می‌آورد و نکو است پیر است و رند. 

وی در پایان گفت: حافظ چهره رازآلود است و داستان حافظ هرگز پایان نمی‌یابد و چرایی آن برای این است که هرگز متوجه نمی‌شویم که حافظ که بوده است.

در پایان این مراسم علیقلی محمود بختیاری نیز سخنانی درباره حافظ ابراز داشت.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب‌ها