۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۳
کد خبر: 657691

به دادگاه خانواده شهرمان که قدم می‌گذارم، داستان‌ها تکراری است. داستان‌های جدایی کلیشه‌ای که گاه دلت می‌خواهد از همه زن‌ها و مردهای جوان آنجا بپرسی این همه تجربه دیگران در زندگی چرا سبب تکرار اتفاقاتی می‌شود که نباید بشود.

دلبستگی‌های مجازی، طلاق‌های واقعی

دوباره آدم‌هایی را می‌بینم که آمده‌اند برای رهایی از مردانی که معتاد، بی‌اخلاق و بی‌مسئولیت‌اند یا دخالت مادر و خانواده‌های همسرشان کلافه‌شان کرده است.

اما این بار سراغ مردانی می‌روم که برای طلاق به دادگاه مراجعه می‌کنند؛ همان‌هایی که کمتر نسبت به زنان معترض و خواهان طلاق هستند. آن‌هایی که بدون زن‌هایشان به دادگاه آمده‌اند و با دیگر مردها حرف می‌زنند.

خیلی راحت نمی‌توان وارد حرف‌هایشان شد. آن‌ها زن‌ها را غریبه می‌دانند. دل‌خوشی از جنس مخالف ندارند. آن‌هایی که مجبورند مهریه بدهند. یا توقیف اموال برایشان گرفته شده یا بخشی از حقوقشان برای اقساط مهریه کسر می‌شود؛ پولی که آن را پول زور می‌دانند، درحالی‌که زنانی آن طرف قضیه گرفتن مهریه حق خودشان می‌دانند.

یکی از مراجعه‌کنندگان مرد در دادگاه خانواده علت مراجعه‌اش را زیاده‌خواهی همسرش می‌داند. او می‌گوید: همسرم گرانی را می‌بیند و با حقوق من نمی‌سازد و مدام مرا سرزنش می‌کند. حالا که سکه گران شده می‌گوید مهریه ام را بده، نمی خواهم زندگی کنم.

وی تأکید می‌کند: من می‌دانم هزینه‌ها بالاست و واقعاً هماهنگی بین دخل و خرج خیلی سخت است، اما هنوز هم معتقدم اگر همدلی و علاقه باشد باز هم می‌توان این دوره سخت را گذراند.

این مرد مستأصل توضیح می‌دهد: هرچه می‌گویم باید چکار کنم، می‌گوید، تو مردی و مشکل تو است نه من.

دیگری می‌گوید: خیلی از خانم ها مثل هم هستند، پرتوقع و طلبکارند. زنم مدام لباس، طلا، وسایل جدید خانه، سفرهای متناوب داخلی و دو بار سفر خارجی در سال می‌خواهد؛ همیشه زیر بار قرض هستم؛ دیگر نمی‌توانم. من که قرار است زیر بار این همه قسط و قرض باشم خب طلاقش می‌دهم، حداقل فقط قسط مهریه می‌دهم و از اقساط دیگر راحت می‌شوم و نمی‌بینمش.

دیگری هم توضیح می‌دهد: همسر من رفتاری طلبکارانه دارد، اصلاً کارهای من به چشمش نمی‌آید و مدام پول مردهای اقوام و شوهر دوستانش را به رخ من می‌کشد. جور پز دادن‌های او را من باید بکشم و از این وضعیت خسته شدم.

دیگری هم علت دادخواست طلاقش را این‌گونه برایم بیان می‌کند: با همسرم در یک گروه از شبکه‌های اجتماعی آشنا شدم. همه چیز خوب بود و من واقعاً به او علاقه مند شدم. با معرفی به خانواده‌ام برای خواستگاری رفتم و ازدواج ما سر گرفت.

وی می‌افزاید: همه چیزعالی بود، اما کم‌کم در دوران نامزدی متوجه تغییر رفتارهایی در او شدم که کاملاً با آنچه مدت‌ها با هم در هنگام چت کردن درباره خواسته و هدف از زندگی و ازدواج به هم گفته بودیم، متفاوت بود.

این مرد تأکید می‌کند: من اشتباه کردم و به اعتقاد من آشنایی از طریق مجازی نمی‌تواند ازدواج واقعی و درستی را برای دختر و پسر فراهم کند.

او اظهار می‌دارد: چهار ماه از ازدواجمان می‌گذرد و من نمی‌توانم با توجه به تفاوت‌های اخلاقی و سنتی بودن خانواده‌ام با مدرن بودن رفتارهای او و خانواده‌اش کنار بیایم.

   مردها طلاق نمی‌خواهند

به سراغ یکی از مشاوران خانواده می‌روم. علت حضور کمتر مردها نسبت به خانم‌ها در دادگاه خانواده را که می‌پرسم، می‌گوید: زنان بیشتر خواهان طلاق هستند و مردان در شرایط متداول کمتر برای طلاق اقدام می‌کنند، مگر آنکه موضوع خاص و غیرقابل حل باشد.

حسین‌زاده می‌افزاید: مردها معمولاً در بحث خیانت و پس از آن فشارهای اقتصادی و توقعات نامتعارف زن از مرد و یا بچه دارنشدن متقاضی طلاق می‌شوند.

وی تأکید می‌کند: البته علت حضور کمتر مردان برای متقاضی بودن طلاق را می‌توان در صبر و احساسی نبودن مردان نسبت به زنان هم دانست و از طرفی به‌خاطر آزادی‌های قانونی و شرعی، در بسیاری از مواقع مردان کمتر دچار چالش با همسرشان هستند.

این مشاور خانوادگی درهمین راستا خاطرنشان می‌سازد: واژه نقض حریم خصوصی که این روزها خیلی می‌شنویم یکی از مواردی است که شک و تردیدها را بیشتر می‌کند یا به‌ اختلاف‌ها دامن می‌زند.

 خیلی از مراجعه‌کنندگان من زن و مردهایی هستند که هر دو از رعایت نکردن حریم خصوصی یکدیگر احساس نارضایتی دارند.

وی بیان می‌کند: این درحالی‌است که تعریف درستی از این واژه به دختران و پسرهای در آستانه ازدواج داده نشده تا در زندگی مشترک به این حریم‌ها حرمت بگذارند و یا هر کار اشتباهی را حریم خصوصی ندانند.

حسین‌زاده تصریح می‌کند: زن و مرد می‌توانند با توافق طرفین به سفر بروند، با دوستانشان معاشرت کنند و همه این‌ها هم بخشی از زندگی‌شان باشد نه حریم‌خصوصی و بدون هیچ مشکلی زندگی‌شان ادامه داشته باشد.

وی همچنین وجود شبکه‌های اجتماعی را یکی دیگر از معضلات و آسیب‌های جدی و علل طلاق زوج‌های جوان می‌داند و تأکید می‌کند: افراد در شبکه‌های اجتماعی شخصیت تازه‌ای از خودشان نشان می‌دهند که با زندگی واقعی‌شان تفاوت دارد و چون می‌خواهند آنجا آزادی‌عمل داشته‌باشند، خودشان را روشنفکر و مرفه و بهترین معرفی می‌کنند.

وی در ادامه با اشاره به این نکته که استفاده درست از شبکه‌های اجتماعی موضوعی است که از همان دوران تحصیلی ابتدایی باید مورد توجه آموزش‌وپرورش ما قرار بگیرد، اعلام می‌کند: باتوجه به عصر ارتباطات و فناوری باید به‌صورت علمی و کارشناسی شده به آن نگاه کرد تا در دوران نوجوانی و جوانی سبب از هم‌گسیختگی برنامه‌های یک فرد نشود. برنامه‌هایی شامل تحصیل، ارتباط با خانواده، شغل، ازدواج صحیح و روابط خانوادگی که همه دستخوش عدم برنامه‌ریزی و از دست دادن فرصت‌ها برای هر فرد با گذراندن وقت و بی‌هدف بودن در شبکه‌های اجتماعی است.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

برچسب‌ها