اگرچه مقام معظم رهبری در آخرین دیدار خود با شاعران و ابراز نگرانی شان مبنی بر حفظ زبان فارسی در مقابل ورود واژه‌های بیگانه ، دو وزارتخانه ارشاد و حوزه هنری و رسانه‌ها را موظف به پیرایش زبان فارسی کردند اما به نظر می‌رسد حفظ و نگهداری زبان فارسی عزمی‌ملی می‌طلبد. شاید اولین وظیفه نهادهایی مانند وزارت ارشاد اسلامی‌این بوده است که در همه این سال‌ها سازو کاری ایجاد کند و تک تک مردم جامعه را متوجه اهمیت زبان فارسی کند. برای تحلیل این مسأله در صفحه امروز به سراغ مصطفی علیپور رفتیم. گفت‌وگوی ما را با این شاعر ، منتقد ادبی و مدرس زبان و ادبیات فارسی بخوانید.

رسانه ها و وزارت ارشاد برای حفظ زبان فارسی کم کاری کرده‌اند

*  باید چه اتفاقی رخ دهد تا حفظ و نگهداری زبان فارسی به یک دغدغه عمومی‌تبدیل شود و همه جامعه خودش را ملزم به صیانت زبان مادری شان در مقابل هجوم واژه‌های بیگانه کنند؟

** مقام معظم رهبری بدون تعارف و خیلی صریح بیش از آنکه توده و آحاد مردم را مورد خطاب قرار دهند، نخبگان و رسانه‌هایی را که مرجعیت زبانی و ادبی برای جامعه دارند ملزم به حفظ و نگهداری از زبان فارسی کردند.

انتقاد ایشان نسبت به این مسأله بسیار شدید بود و اگر رسانه‌ها تعصب ملی داشته باشند باید به توصیه ایشان عمل کنند. رسانه‌ها و نخبگان در اولین اقدام باید متون گفتاری ونوشتاری‌شان را با توجه به قراردادهای رعایت زبان فارسی عرضه کنند و با حفظ قوانین بافتی زبان و ادبیات فارسی برای واژه‌های که بر اثر ترجمه و یا شیوه‌های دیگر وارد زبان شده است، واژه سازی کنند. چون رسانه‌ها هستند که بیش از هر مرجع زبانی توده مردم را هدف قرار می‌دهند و مهم ترین جایی که باید به توصیه ایشان عمل کنند، رسانه‌های گفتاری و نوشتاری هستند.ما نباید فکر کنیم چون زبان وسیله عمومی‌است پس برای حفظ آن باید از طبقات پایین جامعه و از توده مردم شروع کرد. اتفاقاً اصلا چنین چیزی نیست  در فرانسه هم سالها پیش اقداماتی که برای حفظ و پاکسازی زبان فرانسه انجام شده با الزام و اجبار حکومتی بوده است تا واژه‌های خارجی از زبان فرانسه پیراسته شود. واقعا وزارتخانه عریض و طویل ارشاد برای نگهداری از زبان و ادبیات فارسی چه می‌کند؟

* سال گذشته بیش از 4 هزار مجموعه شعر با مجوز وزارت ارشاد وارد بازار کتاب شد. این مجموعه‌ها می‌تواند به گسترش زبان فارسی کمک کند چون به هر حال یکی از وظایف شاعران همین مساله است؟

**  اتفاقاً ارشاد در ارایه مجوزهای بی حدو حصرش بزرگترین ضربه را به زبان فارسی زده است. در بعضی از مجموعه‌های شعرهایی که منتشر شده است، می‌بینیم  از ساختارها و از زبان غیر بومی ‌و یا زبانی که در ستیز با ارزش‌های زبان فارسی است، استفاده شده در حالی که وظیفه شاعر پیش از هر چیزی صیانت از زبان فارسی و تلاش برای پیراستگی آن است. همه این آثار از ارشاد مجوز می‌گیرد و توجیه ارشاد هم در ارایه مجوزها این بوده آثاری که به ارزش‌های اعتقادی و فرهنگی و اخلاقی جامعه اهانت نکند و یا در تضاد قرار نگیرد، می‌تواند مجوز بگیرد. در بررسی این آثار به ارزش‌های زبان توجه نمی‌شود و این ضعف بزرگی است.   

در حالی که زبان تنها وسیله پیوند قلب‌ها، روح‌ها، احساسات و فرهنگ‌ها و آیین‌ها و سنت‌هاست و مهم ترین عامل بقای روح و اندیشه  یک ملت است. اگر زبان صدمه ببیند حتما اندیشه‌های دینی هم صدمه می‌بیند و در این تردیدی نیست.به همین دلیل تأکید می‌کنم  نهادهای مرتبط  بیش از هر چیزی باید زیر تیغ الزام حفظ زبان و ادبیات فارسی بروند.

* به دلیل نبود قانون کپی رایت و ترجمه‌های بی شمار، واژه‌های بیگانه به سرعت وارد زبان شده‌اند . در این شرایط باید چه کرد و واژه سازی‌ها باید چگونه انجام شود تا مورد قبول و استفاده مردم قرار بگیرد؟ 

** رهبر معظم هم تأکید کردند اگر از طریق ترجمه، واژه ای بیگانه مورد استفاده اقلیتی قرار می‌گیرد ، گوینده رادیو و تلویزیون با آن مخاطب میلیونی آن را تکرار نکند تا واژه وارد بدنه زبان گفتاری مردم نشود. خوشبختانه زبان فارسی در مقایسه با زبان‌های بزرگ دنیا به راحتی می‌تواند خودش را با تغییرات و تحولات و شرایط اجتماعی و سیاسی دوره‌های مختلف، وفق دهد و این ظرفیت را هنوز هم دارد. کما اینکه فرهنگستان این واژه‌ها را تولید می‌کند و بسیاری از آن‌ها در جامعه هم مورد اقبال قرار گرفته اند و حیات پیدا کرده اند . واژه «یارانه» کلمه است که به راحتی به جای واژه «سوبسید» مورد استفاده قرار گرفت. این واژه بومی ‌و مردمی‌ و بر پایه امکانات زبان فارسی ساخته شده است.    البته واژه‌هایی هم هستند که معادل دارند اما معادل آن‌ها مورد توجه قرار نگرفته است. مثلا واژه نامأنوس «سلبریتی» است که من به تازگی توانسته ام این واژه را به درستی تلفظ کنم آن قدر در رسانه‌ها استفاده شده که به زبان روزمره مردم هم راه پیدا کرده است. در حالی که معادل فارسی این واژه «چهره» است که حس و عاطفه را به راحتی منتقل می‌کند اما متأسفانه به آن بی توجهی شده و منزوی شده است.  

* به نظر شما به عنوان شاعر، منتقد ادبی و مدرس زبان و ادبیات فارسی   برای بهترین راه حفظ و صیانت از زبان و ادبیات فارسی چیست؟

** من بهترین راه حفظ زبان فارسی را این می‌دانم که نهادهایی مانند وزارت ارشاد اسلامی، حوزه هنری، شورای فرهنگ عمومی، شهرداری ، آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها ومراکز مرتبط به نوعی زیر تیغ الزام قرار بگیرند و با یک الزام و اجبار موقعیت زبان را کنترل کنند تا ارزش‌های زبان فارسی حفظ شود.  

بخشی از مالیاتی که از مردم گرفته می‌شود به این وزارتخانه تعلق می‌گیرد تا موظف باشد زبان و ادبیات فارسی را مصون نگه دارد و آن را حفظ کند. این وزارتخانه در قبال دریافت این پول تا به حال چه کرده است؟ زبان، فرهنگ ، اندیشه‌ها و آثار ادبی  هنری باید توسط این نهاد ترویج داده شود اما این نهاد به وظیفه‌اش عمل نمی‌کند. همان طور که گفتم یکی از این بی‌توجهی‌ها چاپ کتاب‌های مبتذل است.  ببینید ظرفیت زبان فارسی به گونه‌ای است که همه می‌توانند شعر بسراید چون آهنگین و به قول سعدی «مسجع» است آیا هر کس که می‌تواند شعر بسراید می‌تواند شاعر و یا ترانه‌سرا هم  باشد؟ در حالی که این ظرفیت زبان فارسی است که حتی در نثرو گفتار عادی این زبان هم موسیقی وجود دارد که به آن زبان کمی ‌می‌گوییم . پس همه فارسی زبان‌ها در وزن عروضی و یا وزن موسیقی ایقایی می‌توانند شعر بسرایند اما ارشاد موظف نیست به هر کس که شعر سروده، مجوز انتشار کتابش را هم بدهد.

باید بخشی از نظارت بر چاپ کتاب‌ها به ظرفیت‌ها و ارزش‌های زبانی اثر اختصاص پیدا کند. اینکه چقدر فلان مجموعه شعر چقدر می‌تواند زبان فارسی را توسعه دهد شاعر باید چنین رسالتی برای خود قایل باشد، شاعر که فقط نباید رابطه حسی بین دو عاشق ایجاد کند. به هر حال این زبان است که می‌تواند عامل حفظ ملت‌ها در طول تاریخ باشد. حتی زبان می‌تواند بخش قابل توجهی از باورهای دینی مردم را  حفظ  کند. بسیاری از آثار مذهبی دنیا به زبان فارسی است و بی تردید می‌شود گفت زبان فارسی زبان دوم اسلام است از این منظر هم این زبان باید حفظ شود.

* علاوه بر این شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه ای دارد که صاحبان شرکت‌ها و فروشگاه‌ها را ملزم می‌کند تا ازعناوین و اسامی‌ایرانی برای سردر مغازه و شرکت‌ها استفاده کنند . اما این مصوبات اجرا نمی‌شود . چه اتفاقی باید بیفتد تا این مصوبات الزام اجرایی پیدا کنند؟ 

** من که مدرس زبان و ادبیت فارسی هستم وقتی با نام مغازه‌ها و فروشگاه‌ها برخورد می‌کنم تعجب می‌کنم که چطور شرکت‌ها و فروشگاه‌ها عنوان خارجی دارند، عناوینی که حسی در ما ایجاد نمی‌کند. به هر حال زبان فارسی علاوه بر زبان علم و اندیشه و شعر و ادب است زبان احساس هم هست ما از این طریق با پیرامون پیوند عاطفی برقرار می‌کنیم . واژه‌های فارسی فقط معنا ندارند بلکه عاطفه و حس و روح دارند و این خیلی مهم است اما هنوز معتقدم مردم نباید این الزامات اجرایی را اجرا کنند، مردم مقصر نیستند. مشکلی که چند دهه با سرعت و شتاب بر زبان فارسی ما تحمیل شده است شاید در چند ساعت قابل حل نباشد اما حتما از نقطه ای می‌توان برای اصلاح آن اقدام کرد. شاید به طور کلی بشود گفت دو مسأله تاملی بر مجوز آثار شاعران  و مسایل شهری مانند توجه به عناوین فارسی شرکت‌ها و مغازه‌ها می‌توانند نقطه‌های شروع و تاثیرگذار خوبی برای پیرایش زبان فارسی و حفظ آن باشد.

برچسب‌ها