۳ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۸
کد خبر: 667984

پشت‌پرده حملات به انبارهای مهمات در عراق

تهیه و تنظیم: سید احمد موسوی

به نظر می رسد درپی ناکامی‌هایی که در تمام جبهه‌ها (عراق، سوریه ، فلسطین ، یمنی و لبنان) گریبان گیر محور ایالات متحده و اسرائیل شده آنها سعی در تغییر اهداف خود دارند و این بار هدف آنها به جای حمله به متحدین ایران، هدف قرار دادن خود ایران است.

پشت‌پرده حملات به انبارهای مهمات در عراق

به گزارش خبرنگار بین الملل قدس آنلاین، روز سه شنبه انفجاری در انبار مهمات نیروهای امنیتی عراقی تحت عنوان نیروهای بسیج مردمی (PMF) در نزدیکی پایگاه هوایی - نظامی آمریکا در استان صلاح الدین واقع در ۶۴ کیلومتری شمال بغداد، رخ داد.

بیش از یک هفته قبل ، یک انبار در کمپ-ساکر که توسط پلیس فدرال  عراق و نیروهای بسیج مردمی(حشدالشعبی) در شهر بغداد مورد استفاده قرار می‌گرفت، منفجر شد و خسارات و تلفاتی را به بار آورد.

در پی بروز این انفجارها، «ابو مهدی مهندس» معاون فرماندهی حشدالشعبی، اسرائیل را متهم پشت پرده این انفجارها معرفی کرد و گفت: "۴ هواپیمای بدون سرنشین اسرائیلی مستقر در پایگاه نظامی آمریکا در عراق، مسئول هر دو انفجار بودند".

این در حالی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در رابطه با دست داشتن اسرائیل در این حملات، مدعی شد: "ایران در هیچ جای دنیا امنیت ندارد ... نه در ایران ، نه در لبنان ، نه در سوریه ، نه در عراق  و نه در یمن."

اما چرا ایران هدف این حملات قرار میگیرد؟ پیامد این حملات چه می‌تواند باشد؟

شکی نیست که جنگ بین "محور مقاومت" (یعنی حشدالشعبی عراق ، سوریه ، حزب الله در لبنان ، حوثی ها در یمن و فلسطینی ها در غزه) و "محور آمریکا، اسرائیل و متحدان آنها در خاورمیانه (عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین) از سال ۲۰۰۶ و در پی "شکست بزرگ و جدی" جنگ سوم اسرائیل علیه لبنان وارد مرحله جدیدی شده است.

علاوه بر این ، در سال ۲۰۰۳ ، یعنی درست زمانی که ایالات متحده عراق را به اشغال خود ردآورد، کالین پاول وزیر امور خارجه این کشور به سوریه سفر کرد و به بشار اسد رئیس جمهور این کشور هشدار داد تا از حمایت از حزب الله و جنبش حماس در فلسطین جلوگیری کند و راه را برای ایجاد "خاورمیانه جدید" هموار سازد.

در عین حال «اسد» باید تصمیم مهمی میگرفت یا به "محور مقاومت" بپیوندد یا به "نظم جهانی جدید ایالات متحده".

اما زمانی که «اسد» تصمیم خود را گرفت جنگ علیه سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، تا ارتباط بین "محور مقاومت" قطع  و جریان ارسال سلاح و تجهیزات به لبنان متوقف شود (یکی از دلایل عمده جنگ در سوریه).

اما ایالات متحده این بار هم مثل ویتنام، افغانستان و عراق، نه فقط نتوانست از جنگ به مقصود خود برسد بلکه تصمیم دمشق را برای همکاری با محور مقاومت بیش از پیش تقویت کرد.

عراق مقصد بعدی در فهرست زمین بازی ماشین جنگی ایالات متحده قرار داشت؛ آمریکا با حمایت از داعش و با ایجاد گروه تروریستی دولت اسلامی و گسیل گروه های تروریستی دیگر از سوریه به عراق طی سال ۲۰۱۴ در کمتر از دو ماه یک سوم خاک این کشور را به اشغال در آورد.

برای محور ایالات متحده و اسرائیل و متحدان خاورمیانه‌ای آنها «تجزیه عراق» رویایی بود؛ بدیهی است به امید اینکه این کار ممکن است در روند رو به جلوی "محور مقاومت" اختلال ایجاد کند، از یک جنگ فرقه‌ای که احتمالا دهه ها خاورمیانه را به خود مشغول کند و سایر کشورهای منطقه را درگیر خود سازد، حمایت کردند.

از آن سو و در فلسطین ، گروه‌های مقاومت با دستیابی به موشک‌های جدید که قادر بودند هر نقطه را در «تل آویو» پایتخت رژیم صهوینیستی هدف قرار دهند و وسایل نقلیه ارتش صهیونیستی را با فناوری هدایت لیزری منهدم سازند، قانون جدید را وارد قواعد بازی کردند. به این پیشرفت ها باید تامین فن آوری های رزمی و تخصصی نظامی فلسطینی ها را اضافه کنیم که غزه را برای اسرائیل به یک لقمه گلوگیر تبدیل کرد.

از سویی دیگر در یمن، جنگی که نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان و با حمایت ایالات متحده علیه فقیرترین کشور خاورمیانه تحمیل شد فقط و فقط توانست فقر یمنی ها را بیشتر کند اما نتوانست اندک خللی در اراده مقاومت آنها ایجاد کند؛ دستیابی یمنی ها به تسلیحات جدید قاعده بازی را به نفع ارتش و نیروهای دفاع مردمی یمن تغییر داد و به یمنی ها اجازه داد تا هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده را سرنگون کنند و با نفوذ در عمق خاک عربستان فرودگاه ها و مراکز تامین انرژی و زیرساخت های امنیتی این کشور را هدف قرار دهند.

به نظر می رسد به دنبال این ناکامی ها که در تمام جبهه ها (عراقی ، سوریه ، فلسطین ، یمنی و لبنان) گریبان گیر محور ایالات متحده و اسرائیل شد آنها سعی در تغییر اهداف خود دارند.

این بار هدف آنها به جای هدف قرار دادن متحدین ایران ، هدف قرار دادن خود ایران است. دولت آمریکا تحت تأثیر نخست وزیر رژِیم صهیونیستی، از «برنامه جامع اقدام مشترک» موسوم به «برجام» خارج شد و تحریم های شدیدتر را تحت عنوان «فشارحداکثری» به ایران تحمیل کرد.

در این بین حسن روحانی رئیس جمهور از دیدار و گفتگو با یکی از سران اتحادیه اروپا در نیویورک پرده برداشت و گفت: یک رهبر اروپایی به او گفته است که "ترامپ به او توصیه کرده است که از توافق با ایران دست بکشد چرا که-به زعم او- طی ۳ ماه اینده دیگر جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت."

با این حال ایران ثابت کرده است که محکم ایستاده و همچون گذشته بر مواضع خود پافشاری خواهد کرد، حتی در صورت تحمیل یک جنگ، یا در صورت جلوگیری از صادرات نفت خود آماده جنگ است.

سرنگون کردن پهپاد مدرن آمریکایی توسط پدافند هوایی ایران، توقیف تانکر نفتی انگلیس در پاسخ به توقیف نفتکش ایرانی گریس۱(آدریان دریا) اقدامات شجاعانه از سوی ایران که از سوی غربی ها به عنوان "نزدیک کردن منطقه به وضعیت جنگی" یاد شد، نشان از عزم جدی ایران بر حفظ مواضع خود داشت.

آنچه ما امروز در عراق مشاهده می کنیم تغییر در سیاست محور ایالات متحده و اسرائیل است و ضربه زدن به "محور مقاومت" ، قابلیت ها و متحدانش در هر جای ممکن است.

مایک پمپئو وزیر امور خارجه ایالات متحده به عنوان یکی از تصمیم سازان در محور آمریکایی طی روزهای اخیر از تصمیم محور آمریکایی بر تعقیب و محاصره محوره مقاومت به ویژه حزب الله لبنان خبر داد و مدعی شد که آمریکا در آفریقا ، آمریکای لاتین ، اروپا ، یا هر نقطه ای از دنیا، تمرکز ایالات متحده بر ممانعت از هرگونه حمایت از طرفدارن حزب الله و خشکاندن منابع مالی آنها خواهد بود.

دلیل این امر مشخص است چرا که اسرائیل نتوانست این هدف را از تقابل رودرو و چهره به چهره در میدان نبرد با حزب الله به عنوان یکی از  مؤثرترین متحدان ایران به دست آورد.

درواقع درست است که اسرائیل در سالهای اول جنگ علیه سوریه، صدها هدف را در خاک این کشور مورد حمله قرار داد و مسئولیت آن را برعهده نگرفت اما فقط در طول ۲ سال گذشته ، اسرائیل عملا مسئولیت خود را آشکارا اعلام کرده است. بسیاری از حملات اسرائیل - طبق گفته های منابع آگاه - بر اساس اطلاعات دقیق و اهداف انتخابی بوده اند.

علی رغم اذعان پمپئو بر حصول توافق بین ایالات متحده و اسرائیل برای ضربه زدن به ایران و متحدانش، سبک تقابل بین این دو متفاوت است. در عراق، اهداف مورد هدف قرار گرفتند و شخصیت‌ها ترور شدند اما در معرض دید عموم قرار نگرفتند.

آنچه امروز در عراق اتفاق می افتد (انبارهای منفجر شده) شبیه به سبک اسرائیلی برای هدف قرار دادن اهداف در سوریه است. "به گفته برخی منابع داخلی عراق در بغداد، "اسرائیل در ژوئن سال ۲۰۱۸ «حشدالشعبی» را هدف قرار داد و چندین عضو حشدالشعبی را کشت.

حملات به مراکز تجمع نیروها و انبارهای نیروهای مقاومت مردمی عراق که دارای تجهیزات استراتژیکی هستند که می توانند اسرائیل و پایگاه‌های آمریکایی را با دقت بالا ویران کنند با هدف نابودی آنها صورت میگیرد و هدف اصلی آمریکا و اسرائیل رسیدن به این هدف استراتژیک است.

درواقع ائتلاف آمریکایی از این مسئله در هراس است که در صورت درگیری احتمالی مستقیم بین ایران و آمریکا، متحدان ایران اهداف آمریکایی و اسرائلی را مورد حمله قرار دهند، بنابریان باید متظر حملات مشابه به متحدان ایران در لبنان، فلسطین، غزه و یمن باشیم چراکه آنها آماده‌اند تا هر اقدام خصمانه علیه ایران در کنار این کشور در هر جنگی شرکت کنند؛ مسئله ای که هم ایالات متحده و هم اسرائیل آن را خیلی خوب می دانند. "

روز گذشته سردار حسن سلامی، فرمانده سپاه پاسداران ایران در مشهد به درستی به این نکته اشاره کرد که "ایران در بسیاری از جبهه ها در حال نبرد در جنگ های نامرئی است". در واقع ، عراق یکی از جبهه هایی است که ایران با محورهای ایالات متحده و اسرائیل درگیر است؛ جنگی که در حقیقت از سال ۱۹۷۹ و با اعلام انقلاب اسلامی در ایران هرگز متوقف نشده است.

علیرغم میل ایرانیان برای دور نگه داشتن عراق از تقابل نظامی با آمریکا ، واشنگتن با اجازه دادن  به اسرائیل برای حمله به نیروهای امنیتی عراق خود را با خطر بزرگی روبرو میکند. کاملا مشخص است که هر حمله احتمالی اسرائیل به نیروهای عراقی نمی تواند بدون تأیید و آگاهی آمریکا انجام شود. ایالات متحده دارای فرودگاه ها و پایگاه های نظامی زیادی درعراق است و چندین فرودگاه در شمال شرقی اشغالی سوریه (استان های الحسکا و دیرالزور) نیز در اختیار آمریکا هستند.

باید گفت که انفجار و انهدام انبارهای حشدالشعبی در واقع صرفا حملات تاکتیکی است و این دست حملات در واقع تاثیری بر ایران و متحدان این کشور ندارند؛ مشابه این حملات در سوریه رخ داد جایی که صدها هدف مورد حمله قرار گرفتند ، اما این ایران بود که قادر به جایگزینی موشک های منهدم شده بود زیرا کارخانه های این کشور تولید آنها را ادامه می دهد!

درواقع  ادعای اسرائیل مبنی بر انهدام بیش از ۱۵۰ هزار موشک در خاک سوریه درواقع اذعان به قدرت جایگزین کردن تجهیزات از سوی ایران است. چند کیلومتر آن طرف‌تر گروه‌های فلسطینی با وجود محاصره آشکار ، هنوز هم آخرین فن‌آوری‌های جنگی را دریافت می‌کنند و در یمن حوثی ها در تقابل با ائتلاف سعودی به موفقیت های بسیاری دست یافته اند.

در عراق، اما ایالات متحده در خطر تبدیل شدن به یک بازنده بزرگ قرار دارد. از سویی حملات اسرائیل باعث تضعیف روابط آمریکا با عراق شده است(اشاره به احضار کاردار آمریکا در بغداد)، و در طرف دیگر ایران توانسته است حزب الله دوم را در بین النهرین ایجاد کند. نکته مهم این است که «حشد الشعبی برای ایستادن و شکست داعش به یک ایدئولوژی قوی نیاز داشت. این ایدئولوژی هنوز به دوام خود باقی است و اینبار در مخالفت با هژمونی خاورمیانه‌ای ایالات متحده ادامه خواهد یافت.

درست است که عراق دارای سلاح های آمریکایی است و برای ایستادن روی پای خود به پشتیبانی اطلاعاتی آمریکا نیاز دارد اما باید در نظر داشت که عراق ۲۰۱۹ دیگر نه عراق ۲۰۰۳ (اشغال شده توسط آمریکا) و نه عراق ۲۰۱۴ (اشغال شده توسط داعش) است. متحدان و شرکای جدید مانند روسیه چین و ایران با عراق همراه هستند؛ متحدانی که  آنها دیگر در دروازه‌های عراق نیستند ، بلکه درون دیوارهای آن حضور دارند.

آنچه مشخص است ایران در شرایط فعلی هم در عرصه سیاسی و دیپلماتیک و هم در عرصه نظامی دست بالا را در تنش با آمریکا و ائتلاف منطقه ای این کشور دارد؛ برقراری توازن فعلی در این دو عرصه برگ برنده ای است که ایران را یک گام در دست یابی به مقاصدش پیش انداخته است و امید است با حفظ این روند، از هرگونه تصمیم مقطعی شتاب زده که میتواند برهمزننده توازن فعلی باشد اجتناب کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها