ورود سلبریتی‌ها به حوزه کتاب پدیده جدیدی نیست.  نمونه‌های موفقی در این‌باره وجود داشته است.

هیاهو برای هیچ

خدیجه زمانیان/

ورود سلبریتی‌ها به حوزه کتاب پدیده جدیدی نیست.  نمونه‌های موفقی در این‌باره وجود داشته است. کسانی همچون ناصر تقوایی، ابراهیم گلستان، عباس کیارستمی و... ‌نمونه‌ای از کسانی بودند که هم دستی بر قلم  و هم قدمی ‌در عرصه سینما داشته‌اند. با این ‌حال، نمونه‌هایی که بیشتر در دو دهه اخیر به این امر پرداخته‌اند، کمتر موفق شده‌اند و تنها در چاپ اول وامانده‌اند و یا حتی مورد تمسخر نیز واقع‌ شده‌اند.

آن زمان هنوز فضای مجازی به این شکل گسترش پیدا نکرده بود و «نوشتن»، «نویسندگی» و «تألیف» همچنان با اندیشه‌ورزی و تفکر همراهی‌ داشت اما در چند ‌سال اخیر این مرزها هم برداشته شده و «نوشتن» به‌قدری قابل دسترس شده که دیگر در سیطره گروه یا جریان خاصی نیست.

اما گاهی چیزهایی می‌بینیم و می‌خوانیم که متوجه می‌شویم حضور سلبریتی‌ها در ادبیات فقط منوط به انتشار کتاب نیست. ناشران از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا فضایی ایجاد کنند و با قرار دادن سلبریتی‌ها میان مردم، برای خودشان کسب اعتبار کنند؛ اعتباری که باید با حضور شاعر و نویسنده ایجاد شود و نه شاعرنماها و نویسنده‌نماها.

چند روز پیش مراسم افتتاح یک کافه کتاب در تهران برگزار شد اما در این مراسم پررنگ و لعاب مدعوین و سخنرانان همه بازیگران سینما بودند و مترجمان و مؤلفان کتاب جایی در افتتاح یک کافه کتاب نداشتند!

وقتی پای نقد به میان بیاید

داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، عادل فردوسی پور، بهاره رهنما، لیلا اوتادی، شیلا خداداد، ترانه علیدوستی، نیکی کریمی، مرجان شیر محمدی، فلامک جنیدی، رضا کیانیان، بهنوش بختیاری، افسانه بایگان، رامین ناصر نصیر، امیرآقایی، الهام پاوه نژاد، اندیشه فولادوند ، صابر ابر، شایان مصلح و... چهره‌هایی هستند که در زمینه ترجمه شعر یا داستان طبع‌آزمایی کرده‌اند و با انتشار آثارشان وارد دنیای ادبیات شده‌اند. برخی از این آثار دارای ارزش‌های ادبی غیرقابل کتمانی است اما بسیاری از آثار این افراد  اگر به پای میز نقد و بررسی کشانده شوند، قطعاً از آزمون داوری نقد ادبی رد نخواهند شد چون از جنبه‌های ادبی برخوردار نیستند و می‌توان گفت فقط برای فالوورهای اینستاگرام نوشته و تبلیغ می‌شود که در نهایت هم با چند سلفی و امضای کتاب در مراسم رونمایی هیاهو می‌خوابد. البته در این میان هنرمندانی هم بوده‌اند که حضور موفقی در عرصه ادبیات داشته‌اند. ترجمه‌های ترانه علیدوستی، عادل فردوسی پور، فلامک جنیدی و شیلا خدادداد جزو ترجمه‌های قابل تأمل بوده‌اند و یا تجارب نویسندگی مسعود کیمیایی و مرجان شیر محمدی و شعر و ترانه‌های اندیشه فولادوند.

اما نگاه کلی به حضور هنرمندان در عرصه ادبیات نشان داده ، دغدغه فرهنگی و دعوت مردم به کتاب و انتشار کتاب از سوی آن‌ها که بعضاً دلیل ورود سلبریتی‌ها به ادبیات بوده، نه میزان سرانه مطالعه را بالا برده و نه توانسته اثری خلق کند که در ادبیات ایران ماندگار باشد و منجر به گرم شدن فضای ادبی دو دهه اخیر باشد. نتیجه پرهیاهوی این آثار فقط  سودآوری ناشر و کسب اندک اعتبار ادبی برای خالق آن بوده است.

از طرفی قیمت‌ بالای بعضی از این کتاب‌ها نشان می‌دهد ناشر با عنوان سلبریتی وارد بیزینس و پروسه‌ای شده که دیگر هنر نیست، بلکه سوءاستفاده از موقعیت شهرت سلبریتی‌هاست.

کتاب اخیر صابر ابر با عنوان «تا هفت خانه آن ورتر» که خریدار می‌تواند رنگ جلد آن را از میان 6 رنگ مشخص سفارش دهد، نشان می‌دهد مرزهای ادبیات تا کجا جابه‌جا شده است. «تا هفت خانه آن‌وَرتر» یک کتاب دوزبانه فارسی و انگلیسی و یک نمایشگاه تجسمی ‌شامل مجموعه‌ای از وسایل چندساله آشپزخانه‌های مادران ایرانی که با هنر هنرمندان معاصر ایرانی ادغام شده است. ابر با نوشتن این کتاب و انتشار آن، دست به نوشتن یک کتاب مستند تحقیقی زده که باید برای این تحقیق آقای بازیگر به او آفرین گفت. اما مسئله وقتی دردناک می‌شود که متوجه می‌شویم کتابی که آقای بازیگر به انگیزه حفظ میراث بومی ‌نوشته با قیمت 3 میلیون ریال (300 هزار تومان)‌ راهی بازار نشر شده است یعنی معادل خرید پنج ، 6 رمان برتر دنیا مانند «جزء از کل» اثر «استیو تولتز».

نظیر فعالیت ادبی صابر ابر در جاهای دیگر دنیا هم انجام شده است مثلاً کتاب «داستان‌های ماشین تحریر» تام هنکس، بازیگر و کارگردان مطرح آمریکایی که در طول دو سال به نقاط مختلف آمریکا سفر کرد و تجربیات خود را در قالب داستان نوشت و با این اثر و ترجمه‌های متعدد آن موجب گسترش جهانی فرهنگ آمریکا شد. البته تعداد این افراد در دنیای غرب کم نیست و به نام‌های دیگری مثل دانیکا مک‌کلر و جنیفر گرانت می‌توان اشاره کرد اما باید به این نکته توجه کنیم که این افراد با انتشار این کتاب‌ها به دنبال درآمدزایی نبوده‌اند؛ چرا که اگر چنین تصمیمی‌ داشتند کتابشان را مانند نمونه‌های داخلی با قیمتی عجیب و غریب به بازار عرضه می‌کردند. 

به هر حال نمی‌توان به سلبریتی‌ها گفت: «ننویسید!» اما می‌توان به مردم گفت: «نخرید! ».

به قول اسدالله امرایی، مترجم پرکار کشورمان«سزای کتاب بد، نخریدن است. هرکسی حق دارد کتابش را منتشر کند و یا آثاری را تولید کند... اگر کتاب از نظر برخی کیفیت پایینی دارد یا بد است، نخرند و نخوانند. طبیعی است که ناشر هم از دید اقتصادی وقتی کتابی مورد استقبال قرار نگیرد و یا فروش نرود، به انتشار آن ادامه نمی‌دهد».

برچسب‌ها