۱۶ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۱
کد خبر: 669663

اگر چه ما در کربلا حضور نداشتیم تا در راه اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام جان فدائی کنیم، اما در مسیر حسین علیه‌السلام بودن و داشتن آرزوی شهادت در رکاب ایشان، کمتر از ثواب شهادت در واقعه عاشورا نیست، چرا که حضرت رضا علیه‌السلام می فرمایند: اگر خواهی ثواب شهیدان با امام حسین علیه‌السلام را دریابی هر وقت یاد آن حضرت افتادی بگو ای کاش با آنها بودم و به آن فوز عظیم می رسیدم. «إِنْ سَرَّک أَنْ تَکونَ لَک مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَینِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکرْتَهُ یا لَیتَنِی کنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما» [۱]

روز هفتم ماه محرم روزی است که به نام کوچکترین شهید حادثه کربلا، کودک شش‌ماهه اباعبدالله علیه‌السلام، یعنی حضرت علی‌اصغرعلیه السلام نام‌گذاری شده است. در واقع تلخ‌ترین مصیبت روز عاشورا ماجرای شهادت این کودک خردسال امام حسین علیه‌السلام است، این قضیه آنقدر تلخ و ناگوار است که قلب هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند، در هیچ کجای عالم و در هیچ دین و مکتبی ریختن خون کودکان جایز نمی‌باشد، حتی انسان‌هایی که از دین و مذهب هم بویی نبرده‌اند، کشتن کودکان را جایز نمی‌دانند. اما این قوم ظالم، دشمنی و عداوت را به جایی رساندند که به کودک شش ماهه پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز رحم نکردند و تا ابد لکه ننگی را بر پیشانی خود مهر زدند که با هیچ وسیله ای پاک نمی گردد، دشمنان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله با این جنایت در دنیا و آخرت برای همیشه منفور و رسوا گشتند.  

درباره نحوه شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام سیدابن طاووس در کتاب لهوف چنین نقل می کند:

هنگامی که حضرت امام حسین علیه السلام دیدند همه اصحاب و جوانان و محبینشان را از دست دادند، تصمیم گرفتند که خود عازم نبرد شوند، راوی می گوید در آن هنگام امام فریاد برآوردند: آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستی هست که از خشم خداوند بترسد؟ آیا دادرسی هست که به خاطر خدواند برخیزد؟ آیا یاوری هست که ما را یاری کند تا به وعده و پاداش خداوند دست پیدا کند؟ «وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین» [۲]

زنان کاروان حسینی هنگامی که صدای آن حضرت را شنیدند، با صدای بلند گریه کنان به شیون وزاری پرداختند، حضرت امام حسین علیه‌السلام به در خیمه نزدیک شدند و به حضرت زینب علیهاالسلام فرمودند: فرزند خردسال مرا به دست من بده تا برای آخرین بار او را ببینم. حضرت زینب کودک را آوردند، ایشان کودک را به روی دست گرفتند تا بوسه زنند، همینکه خواستند بوسه  بزنند، ‌ حرمله بن کاهل اسدی تیری پرتاب کرد که به گلوی کودک اصابت کرد و گوش تا گوش گلو را پاره کرد. سپس امام حسین علیه‌السلام به حضرت زینب روی کردند و فرمودند: کودکم را بگیر، حضرت زینب علیهاالسلام کودک را گرفتند و امام کف هر دو دست مبارکشان را به زیر خونی که از گلوی کودک می آمد بردند و چون کف دستانشان پر از خون شد، خون را به سوی آسمان پرتاب نمودند و فرمودند: آنچه مصیبت وارده را بر من آسان می‌کند، این است که خداوند می بیند. «ثمَّ تَلْقَّی الْدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمّا امْتَلأتا؛ رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُمَّ قالَ: هَوْنٌ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللهِ»

حضرت امام باقر علیه‌السلام می فرمایند: از آن خون حتی یک قطره هم به روی زمین نریخت، «قالَ الباقِرُ علیه‌السلام: فَلَم یَسقُط مِن ذلِکَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَی الأَرضِ»

و اینگونه بود که این کودک شش ماهه خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز به خیل شهدای واقعه کربلا پیوست و آسمانی گشت.

روابط عمومی حوزه علمیه خراسان

 

[۱] بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۸۶، ح۲۳.

[۲] لهوف  سیدابن طاووس، ترجمه فهری، ص۱۶۸

برچسب‌ها