۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۱:۳۹
کد خبر: 674950

در وضعیت امروز، جامعه ما بیش از هر چیز محتاج مهربانی است. از درون خانه هر کدام از ما دیگری را به تهمتی می‌رانیم و از بیرون برخی چون روح الله زم و مســیح علی‌نژاد به طور رسمی تحت الحمایه بیگانگان شده‌اند تا میان ما به هر بهانه‌ای اختلاف بیفکنند.

علی محمد مودب/

در وضعیت امروز، جامعه ما بیش از هر چیز محتاج مهربانی است. از درون خانه هر کدام از ما دیگری را به تهمتی می‌رانیم و از بیرون برخی چون روح الله زم و مســیح علی‌نژاد به طور رسمی تحت الحمایه بیگانگان شده‌اند تا میان ما به هر بهانه‌ای اختلاف بیفکنند.

 در این اوضاع که بحران‌های سیاسی و اجتماعی با بحران اقتصادی و تحریم، جدیتر شــده‌اند بیشتر از هر چیزی نوشداروی ما مهربانی و تکریم یکدیگر است.

سعدی حکیم و سخن‌سرای بزرگ فارسی در کتاب ارجمند بوستان ذیل عنوان احسان، حکایتی نقل میکند که زمانی حضرت ابراهیم خلیل الله مدتی خانه‌اش بی میهمان مانده بود و همین موجب پریشانی او شــده بود: شنیدم که یک هفته ابن‌السبیل/نیامد به مهمانسرای خلیل/ز فرخنده خویی نخوردی بگاه/مگر بینوایی در آید ز راه/ برون رفت و هر جانبی بنگرید/بر اطراف وادی نگه کرد و دید/به تنها یکی در بیابان چو بید/سر و مویش از گرد پیری سپید/به دلداریش مرحبایی بگفت/به رسم کریمان صلایی بگفت/که ای چشم‌های مرا مردمک/یکی مردمی کن به نان و نمک/نعم گفت و برجست و برداشت گام/که دانست خلقش، علیه‌السلام..

 اما پیری که ابراهیم به عنوان میهمان به خانه آورده بود، گبر بود و به عبارتی از دین خارج بود. وقتی که ســفره انداختند آن پیر نام خدا را به زبان نیاورد و ابراهیم در این باره از او پرســید و او به آتش‌پرستی خود اقرار کرد. در این احوال ابراهیم برآشفت و از دعوت او پشــیمان شد و به فکر فرو رفت، که پروردگار با فرستادن فرشته‌ای به حضرت ابراهیم پیام داد که: سروش آمد از کردگار جلیل /به هیبت ملامت کنــان کای خلیل / منش داده صد ســال روزی و جان / تو را نفرت آمد از او یک زمان/گر او میبرد پیش آتش سجود/تو وا پس چرا میبری دست جود؟

ممکن است برخی به فکر بیفتند که سندیت این روایت که سعدی نقل کرده است چقدر است، اما بحث ما اینجا بحث سندی و روایی نیست بلکه با نگاهی کارکردی و با توجه به نیاز جامعه به متون مهم تاریخمان به دنبال یافتن راه نجاتی هستیم. عین همین مضمون در روایات عرفا و صوفیان تاریخ ما بسیار تکرار شده است که در موقعیتی شبیه همین مثلاً ابوسعید ابوالخیر گفته است آنکه بر درگاه خداوند به جانی ارزد، بر درگاه بوسعید به نانی ارزد.

 نگاه کارکردی به متون ارجمند ادبیات و فرهنگ ما می‌تواند بسیار راهگشا و نجات‌بخش باشد اگر بدانیم که چه می‌خواهیم. همین روزها بخشی از مهمترین و پرفروشترین کتابهای رمان جهان کتاب‌هایی هستند که با نگاهی نو به شاهنامه و مثنوی معنوی نظر داشته‌اند و در همین ترکیه نوشته شده‌اند و ما از این نوع استفاده از چنین متونی غافلیم.

برچسب‌ها