تقریباً پنج ماه از برگزاری مراسم بزرگداشتش می‌گذرد. مراسمی که البته به اندازه خبر درگذشتش، خیلی پررنگ منتشر نشد و مانند فعالیت‌های غیرسیاسی «اعظم طالقانی» کم سروصدا یا حتی بی سرو صدا ماند.

قدس آنلاین:  دو عامل بر زندگی ۷۶ ساله او آن قدر سایه انداخته است که نمی‌توان بدون پرداختن به آن‌ها از «اعظم طالقانی» حرف چندانی زد. اول نام و یاد پدر بزرگوارش – آیت الله طالقانی – و دوم، سیاست و فعالیت‌های سیاسی که از نوجوانی تا پایان عمر، از جمله دلمشغولی‌ها و گرفتاری‌های پدر و دختر بود. با وجود این، خرداد ماه همین امسال، معصومه ابتکار در مراسم بزرگداشتش به نکته‌ای اشاره کرد که تا همین امروز هم کمتر به آن اشاره شده است: «فعالیت‌های خیریه خانم اعظم طالقانی، حتی در حوزه محیط زیست بسیار قابل توجه و حائز اهمیت بوده است».

میراث پدر

از جمله ویژگی‌های دخترِ آیت الله طالقانی بودن، یکی این بود که خواهی‌نخواهی از همان کودکی علاوه بر مذهبی بودن، سیاسی و اجتماعی بار می‌آمدی. به‌خصوص اگر «اعظم» باشی که همه فامیل و آشنایان معتقدند در میان فرزندان آیت الله طالقانی از حیث خلق و خو و... از همه بیشتر به پدر شبیه است. البته وقتی مدام نام پدرش را می‌بریم، حتی یک نفر هم پیدا نمی‌شود که در باره «اعظم طالقانی» تصور آقازادگی به مفهوم منفی و امروزی‌اش به ذهنش بیاید. به‌خصوص اینکه پدر، با وجود سید و آقا بودن، در همه سال‌های زندگی پر فراز و نشیبش، جز ژن آزادگی، دینداری و مردمداری را به فرزندان منتقل نکرده بود. این را می‌شود از سخنان فرزندانش فهمید که پیش از این اعلام کرده‌اند پس از رحلت پدر، چند عبا، عینک و وسایل شخصی‌اش به ما به ارث رسید.

۱۷ سالگی

بخواهید ارث و میراث یا ژن و این جور چیزها را حساب کنید، سهم فرزندان از آقازادگی بیشتر هم می‌شود. یعنی آن‌ها همه دردسرهای انقلابیگری، زندان رفتن‌ها، شکنجه‌ها و... که تقریباً از سال ۱۳۱۸ برای مرحوم پدر آغاز می‌شود را از کودکی با تمام وجود لمس می‌کنند. سهم «اعظم» هم در این میان بیشتر از دیگران است، چون از کودکی وقتی چشم باز می‌کند، صحنه‌های مملو از مبارزه و انقلابیگری پدر پیش رویش است و از نوجوانی، خودش هم به راه پدر می‌رود و در اوج جوانی و شور انقلابی، باز هم مانند پدر، زندان و شکنجه را تجربه می‌کند. او همان طور که نخستین فرزند از فرزندان مرحوم آیت الله طالقانی است که به پدرش می‌پیوندد، نخستین و تنها فرزندی هم بود که پا در عرصه مبارزه و سیاست گذاشت.

«اعظم» نرسیده به جوانی ازدواج می‌کند و چون مانند پدر بسیار فعال و پرانرژی است، در ۱۷ سالگی دوره‌های مدیریت آموزشی را می‌گذراند، تدریس می‌کند، در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی حاضر می‌شود، مدتی بعد به دانشگاه می‌رود و بعد هم به سفارش و توصیه پدر، تشکل «جامعه زنان مسلمان» را راه می‌اندازد.

شکایتی نکرد

باید نخستین زن مسلمان و مبارزی باشد که در سال ۱۳۵۴ به اتهام سیاسی دستگیر و زندانی می‌شود. با این حساب نخستین زنی هم هست که حکم حبس ابد می‌گیرد. همه این اولین‌ها بودن از جمله همان سهمی است که از آقازادگی‌اش گرفته و هرگز هم بابت آن‌ها شکایتی نکرده و منتی بر کسی نگذاشته است. برخی اسناد باقی‌مانده از ساواک نشان می‌دهد بخشی از دستگیری‌ها و زندانی شدن و شکنجه شدنش برای این است که طالقانیِ پدر از پا درآمده یا در برابر بازجوها کوتاه بیاید. رژیم پس از اینکه همه جور شکنجه را درباره پدر اعمال کرده است، تا سال ۱۳۵۶ تلاش می‌کند با دستگیری نزدیکان از جمله دخترش و بعد هم بریدن حکم سنگین حبس ابد برای او، هر طور هست آیت الله را وادار به تسلیم کند. منتها با وجود همه شکنجه‌های جسمی و روحی، پدر و دختر کوتاه نمی‌آیند تا اینکه در شهریور سال ۱۳۵۶، رژیم مجبور به آزادی «اعظم» می‌شود. حبس و شکنجه نه تنها دختر را از ادامه راه پدر منصرف نکرده بلکه او به محض آزادی، تشکل حمایت از زنان را راه می‌اندازد: «در زندان به دنبال ایجاد یک تشکیلات رسمی برای زنان بودم که در آنجا مشکلات آنان مطرح و راهکارهای مناسب به وسیله تبادل نظر کارشناسان پیدا شود و بتواند تا حدودی مشکلات زنان را حل کند. پس از آزادی با همکاری برخی دیگر از خواهران، جلسه‌ای تشکیل شد و پس از آن گروهی از جمله بنده مشغول نوشتن اساس‌نامه برای تشکل جدید شدیم. ابتدا به ما یک اتاق در ساختمان سازمان حقوق بشر در خیابان قبا نزدیک مسجد قبا دادند و بودجه‌ای برای این امر اختصاص یافت، اما در همین حین در سال ۱۳۵۷ انقلاب شکل گرفت. با روی کار آمدن دولت موقت، بودجه این تشکل از سوی سازمان برنامه و بودجه قطع شد و دیگر قادر به ادامه کار نبودیم».

رجل سیاسی

فعالیت‌های سیاسی پیش و پس از انقلابش و یا اینکه یک دوره نماینده مجلس می‌شود، سبب نشود فکر کنید آنچه بعدها به نام «جامعه زنان انقلاب اسلامی» شکل می‌گیرد و به فعالیت ادامه می‌دهد، تنها به سیاست می‌اندیشد. در مرام‌نامه «جامعه زنان انقلاب اسلامی» که اعظم طالقانی تا پیش از درگذشت، دبیر کلی آن را به عهده داشت علاوه بر موارد انقلابی و سیاسی آمده است: «اعتلای فکری، فرهنگی، علمی و شخصیتی زن در راستای آرمان‌های اسلامی در داخل و خارج ایران... ترسیم دقیق سیاسی الگوی زنان مسلمان در ایران و جهان... تقویت کیان خانواده و تثبیت جایگاه زن در این نهاد والا بر اساس تعالیم اسلامی... ارائه‌ روش‌های رشد و تعالی فکری و فرهنگی زنان و افزایش مشارکت آنان در فعالیت‌های جامعه و...».

با وجود این، نخستین زن مبارز و محکوم سیاسی در ایران، اولین زن سیاستمداری هم هست که دو بار برای ریاست جمهوری نامزد می‌شود و تلاش دارد ثابت کند مفهوم «رجل سیاسی» در قانون اساسی تنها به مردان اشاره ندارد.

پرونده زندگی سراسر از انقلابیگری و آرمان‌خواهی، مشارکت‌های سیاسی‌اجتماعی، پاکی، صداقت و ساده زیستی، جسارت، آرمان‌خواهی، ایستادگی در پای اعتقادات و خستگی ناپذیری «اعظم طالقانی» پس از یک دوره بیماری، شامگاه همین چهارشنبه‌ای که گذشت، بسته شد.

برچسب‌ها