البته لذتبخش است که نام یک ایرانی به عنوان مدیرعامل شرکتی بسیار ثروتمند و بزرگ مانند «اکسپدیا» اعلام شود که در ۶۰ کشور جهان خدمات مسافرتی و آنلاین ارائه می‌دهد و ۱۰۰ برند مختلف جهانی هم با او همکاری می‌کنند.

دردسرهای نوه «مینو»

مجید تربت‌زاده/

 البته لذتبخش است که نام یک ایرانی به عنوان مدیرعامل شرکتی بسیار ثروتمند و بزرگ مانند «اکسپدیا» اعلام شود که در ۶۰ کشور جهان خدمات مسافرتی و آنلاین ارائه می‌دهد و ۱۰۰ برند مختلف جهانی هم با او همکاری می‌کنند.

اما ۶ یا هفت سال پیش که نام «دارا خسروشاهی» به عنوان کارآفرین برتر در منطقه شمال غربی اقیانوس آرام اعلام شد، هرچه کردیم نتوانستیم بابت این افتخار، آن طور که شاید و باید به خودمان ببالیم! فارغ از مسائل سیاسی و پیشینیه خانوادگی خاندان «خسروشاهی» - که در گزارش به آن خواهیم پرداخت- حدود دو سال پیش که مدیرعاملی شرکت «اوبر» به «دارا» واگذار شد کم کم داشتیم برای به خود نبالیدن چند سال پیش، خودمان را سرزنش می‌کردیم اما موضعگیری کارآفرین هموطن- آمریکایی ر باره قتل «خاشقچی» همه حس و حالمان را به هم زد. مدیر عامل «ابر» این جنایت «بن سلمان» را مثل برخورد یکی از خودروهای بدون راننده این شرکت با عابران پیاده، یک تصادف دانست و گفت: «همه اشتباه می‌کنند و این بدان معنا نیست که نمی‌توان این اشتباهات را بخشید»!

من اشتباه کردم

«دارا خسروشاهی» همین یکی دو روز پیش اما بابت این اظهار عجیب و غریبش، مجبور به عذرخواهی شد و گفت: «در مورد آنچه بر سر جمال خاشقچی آمد هیچ امکان بخشش یا فراموشی وجود ندارد. من اشتباه کردم که این رویداد را یک اشتباه نامیدم. در آن لحظه چیزی را بر زبان آوردم که خودم هم به آن اعتقادی ندارم». اگر از اظهار نظر مضحک و عجیب چند وقت پیش «دارا خسروشاهی» درباره قتل «خاشقچی» حیرت کرده‌اید یا برایتان سؤال پیش آمده که حالا چرا این‌قدر تابلو و ضایع دارد روی گافی که داده را ماله می‌کشد، لطفاً ادامه این مطلب را بخوانید:

اول از همه بگوییم که عذرخواهی دیرهنگام آقای مدیرعامل کارآفرین، فقط به خاطر فشار افکار عمومی و جوی است که در اینترنت علیه او و شرکتش به راه افتاد. کاربران اینترنت پس از اینکه «خسروشاهی» قتل خاشقچی را یک اشتباه معمولی دانست؛ هشتگ بایکوت شرکت «اوبر» را جوری داغ کردند که او مجبور شد بلافاصله جلو ضرر را از هرجا که هست بگیرد و با این عذرخواهی، دل کاربران اینترنتی و مشتری‌های شرکتش را بدست بیاورد.

سعودی‌ها

«اوبر» که این روزها در دنیا کلی سروصدا راه انداخته، چیزی مثل «اسنپ» و یا  تپ سی» خودمان است. البته منصفانه‌ترش این است که بگوییم تاکسی‌های اینترنتی وطنی، نسخه کوچکتری از «اوبر» هستند. حالا به بزرگی این شرکت و اینکه از سه سال پیش با زیان‌های پی درپی و سقوط سهام دست و پنجه نرم می‌کند کاری نداریم. این هم که مالکانش «دارا خسروشاهی» را استخدام کرده‌اند تا بلکه جلو ضرر و زیان را بگیرند به کنار. ایده بلندپروازانه تاکسی‌های هوایی هم که «اوبر» و خسروشاهی دارند روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند چیز جالبی است، اما جالب‌تر از همه این‌ها، سهامدار اصلی این شرکت است. عربستان سعودی با حدود ۱.۹ میلیارد دلار یکی از بزرگ‌ترین سهامداران «اوبر» به حساب می‌آید و «یاسر الرومایان» مدیرعامل بنیاد سرمایه‌گذاری دولتی سعودی از اعضای هیئت مدیره آن است. بنابراین تعجبی ندارد که «دارا خسروشاهی» مدتی پیش در یک گاف بزرگ و اظهارنظر مضحک، برای کم کردن رنگ جنایت سعودی‌ها حرف بزند.

کارآفرین‌ها دخالت نکنند

اصلاً دخالت در ماجرای ساده یا پیچیده و پشت پرده‌دار سیاسی، کارِ کارآفرین‌ها نیست. آن هم وقتی «دارا خسروشاهی» باشی که به کمک تیزهوشی و شم اقتصادی بالا توانستی در آمریکا برای خودت ثروت، شهرت و اعتباری به هم بزنی. حالا اگر مخالفت‌هایش با «ترامپ» و حمایت‌هایش از هیلاری کلینتون را بی‌خیال شویم اما از سوابق و پیشینیه خاندان «خسروشاهی» که «دارا» ثروت و شهرت امروزش را بر آن‌ها بنا کرده نمی‌توانیم بگذریم. خاندان خسروشاهی‌ها از سال ۱۲۸۰ تا ۱۳۵۸، از اولین‌ها و مؤثرترین‌های صنعت ایران بودند. شرکت‌های سرمایه‌گذاری البرز، تولید دارو، تولی‌پرس و... متعلق به این خانواده بود. البته آن اوایل و دوره قاجار فقط «حاج حسن خسروشاهی» بود و برادرانش. اما کم کم فرزندان حاج حسن و برادرانش هم وارد فعالیت صنعتی و تجاری شدند و به مرور شرکت‌ها و کارخانه ه‌یشان افزایش پیدا کرد.

خاطرات شور و شیرین

جدا از شهرت، برای اغلب ما ایرانی‌ها که ممکن است خبر نداشته باشیم بعدها نوه‌های «حاج حسن» هم درس خواندند و هم چرخاندن چرخ کارخانه‌ها و شرکت‌ها را به عهده گرفته و بعضی‌هاشان در رژیم سابق به وزارت هم رسیده بودند، شیرین‌ترین خاطره از خسروشاهی‌ها، خاطره شرکت «مینو» و محصولاتش است. گروه صنعتی مینو را پدر «دارا» یعنی علی خسروشاهی راه انداخت و بعد هم به کمک فرزندان و برادرانش آن را توسعه داد. خاطره انواع آبنبات، تافی، شکلات، بیسکویت و... و حتی خاطرات بامزه و شورمان چون «پفک نمکی» مربوط به همین شرکت است. مینو با همه محصولات غذایی که اغلب آن‌ها را از صنایع غذایی آمریکایی به ایران آورد، در طول زمان‌های مختلف بارها تغییر ماهیت داد، روزگاری سهامی خاص شد، بعد به سهامی عام تغییر کرد. در سال‌های پس از انقلاب از سال ۱۳۵۹ این شرکت به دولت واگذار شد و در نهایت هم پس از چند بار دست به دست شدن، بخشی از آن به شرکت خودکفایی آزادگان واگذار شد و هنوز هم به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

اگر حواسش را جمع نکند

در حالی که پس از انقلاب اموال «کاظم خسروشاهی» به دلیل وابستگی‌هایش به رژیم بلافاصله مصادره شد، اموال پدرِ «دارا» مدتی در اختیار خودش ماند و در نهایت با اعتراض گروهی از کارگران برای واگذار شدن سهام و... کار به دولتی شدن شرکت‌هایش رسید. «دارا» پیش از انقلاب به فرانسه رفته بود و بعد هم به آمریکا مهاجرت کرد و شهروند این کشور شد. پدر اصرار کرده بود پزشکی بخواند اما با لیسانس مهندسی برق بیوالکتریک، وارد بازار کارهای مالی شد، هفت سال برای یک بانک سرمایه‌گذاری کار کرد و بعد هم سراغ شرکت‌های اینترنتی، استارت‌آپ‌ها و کارآفرینی رفت. سال ۱۹۹۸ آشنایی‌اش با یکی از مدیران معروف شرکت‌های رسانه‌ای، زمینه مدیریت او در یکی از هلدینگ‌های معتبر را فراهم کرد. سه سال بعد که این هلدینگ، بزرگ‌ترین شرکت مسافرتی آنلاین یعنی «اکسپدیا» را خرید، «دارا» مدیر عامل اجرایی آن شد. هموطن آمریکایی شده ما که بارها گفته موطن جدیدش بهشت کسانی است که می‌خواهند به آن مهاجرت کنند! حالا باید شرکت «اوبر» را از بحران در بیاورد. البته قطعاً حواسش هست که دیگر با گاف‌هایی مثل اظهارنظر درباره ماجرای قتل خاشقچی، سهام و پول‌های سعودی‌ها را به باد ندهد!

برچسب‌ها