۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۸
کد خبر: 690055

مجموعه داستان «جشن‌جنگ» نوشته احمد دهقان شامل ۱۰ داستان کوتاه با موضوع جنگ است. نویسنده در نگاه اول از زمان وقوع جنگ فاصله گرفته، اما پیوند ناگسستنی همواره بین شخصیت‌های او و خاطرات جنگ وجود دارد که وقت و بی‌وقت خودی نشان می‌دهد و قهرمانان داستان‌های دهقان را به روزهایی می‌برد که به طور مستقیم درگیر جنگ بوده‌اند.


قدس آنلاین: مجموعه داستان «جشن‌جنگ» نوشته احمد دهقان شامل ۱۰ داستان کوتاه با موضوع جنگ است. نویسنده در نگاه اول از زمان وقوع جنگ فاصله گرفته، اما پیوند ناگسستنی همواره بین شخصیت‌های او و خاطرات جنگ وجود دارد که وقت و بی‌وقت خودی نشان می‌دهد و قهرمانان داستان‌های دهقان را به روزهایی می‌برد که به طور مستقیم درگیر جنگ بوده‌اند. در داستان اول این مجموعه «جشن‌جنگ» که عنوان کتاب هم از آن برگرفته شده، دانشجویان یک دانشگاه در قالب اجرای یک پرفورمنس، قصد بازسازی صحنه‌ای از جنگ را دارند و مشتاق دیدن واکنش آدم‌های عادی جامعه در مقابل هدف قرار دادن یک انسان با ابزارهای مشابه ادوات نظامی هستند. یکی از شخصیت‌های این داستان، سیاوش وقتی صحنه را می‌چیند، صحبت‌های تأمل برانگیزی درباره تشابه جنگ و جشن می‌گوید که هر دو پدیده جمعی محسوب می‌شوند و با سخاوت و افراط همراه هستند. در این داستان نویسنده سعی کرده درباره ماهیت جنگ بگوید که گروه‌های اجتماعی را به خدمت می‌گیرد تا هدفی خاصی را پیش ببرد.

موضوع دیگری که در داستان‌های کتاب «جشن‌جنگ» بیشتر نمود دارد، بلاتکلیفی آدم‌های از جنگ برگشته در جامعه پس از جنگ است. این آدم‌ها که در زمان جنگ و هنگام حضور در جبهه‌ها، مهارت‌های رزمی گاه مثال‌زدنی داشته‌اند، پس از پایان جنگ، جایگاه متناسب با روحیه و توانایی خود در اجتماع پیدا نمی‌کنند و همواره خود را افراد جامانده از موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی می‌دانند که برای کسب درآمد و امرارمعاش به راه‌هایی کشیده می‌شوند که خوشایند خودشان نیست. در داستان دوم کتاب، «تانک‌چی‌ها» این رویکرد به خوبی مشهود است. اعضای یک گروهان رزمی(ویژه‌زرهی) در زمان جنگ، پس از پایان جنگ قهوه‌خانه‌ای را در راسته کهنه‌فروشان و سمساری‌ها پاتوق خود می‌کنند و از روزگار فعلی و خاطرات دوران جنگ می‌گویند. آدم‌هایی که هر یک از آن‌ها را اجتماع به نوعی پس زده است. اوج این نگاه انتقادی در داستان «تک تیرانداز» نمود بیشتری دارد؛ تعدادی از رزمنده‌های دوران جنگ که برخی از آن‌ها مهارت ویژه‌ای هم در تیراندازی داشته‌اند، در سال‌های پس از جنگ و اوج بیکاری آن‌ها، از طرف یکی از شهرداران به کار کشتن سگ‌های اطراف شهر با اسلحه‌های جنگی گماشته می‌شوند. این افراد از سر ناچاری و بیکاری و به خاطر کسب درآمدی مختصر برای امرارمعاش این کار را قبول می‌کنند، هر چند در ادامه داستان آن‌ها از همکاری در کشتن سگ‌ها خودداری می‌کنند. در برخی موارد هم نویسنده به آدم‌هایی می‌پردازد که پس از پایان جنگ و بازگشت از مناطق جنگی، به زندگی ساده و مختصر هم قانع بوده‌اند که آن هم از این افراد دریغ شده است. مانند داستان «بی‌مروت» که در آن قهرمان داستان وقتی پایش را در جنگ از دست می‌دهد، به روستای محل زندگی خود باز می‌گردد و تنها رؤیای زندگی‌اش که دختر جوانی بوده و او قصد خواستگاری، ازدواج و زندگی مشترک با او را داشته، از دست رفته می‌بیند و برای همیشه تنهایی را برمی‌گزیند و از طریق شغل چوپانی روزگار می‌گذراند.   نگاه انتقادی نویسنده به عملکرد مسئولان نسبت به آدم‌های از جنگ برگشته هم گاه پررنگ‌تر می‌شود. حتی در مواردی او به استفاده ابزاری از نشانه‌ها، نمادها و سمبل‌های جنگ مانند پیکر شهدا هم اشاره می‌کند. مانند داستان «بوی کافور و گلاب» که در آن از نحوه تقسیم و اختصاص پیکرشهدای دوران جنگ برای خاکسپاری در شهرها و مکان‌های عمومی انتقاد می‌شود.

بخش دیگری از داستان‌های کتاب «جشن‌جنگ» را آثاری به خود اختصاص داده که حوادث اصلی آن‌ها در صحنه‌های نبرد اتفاق می‌افتد. هر چند قهرمانان این داستان‌ها در زمان روایت، از آن زمان وقوع حوادث فاصله گرفته‌اند، اما ذهنیت این افراد هنوز درگیر آن اتفاق‌هایی است که بخشی از ناخودآگاه آن‌ها را هنوز هم اشغال کرده است. مانند داستان‌های «رفیق»، «قربانی»، «آخرین زمستان جنگ»، «نشانه» و «فراموشی» که قهرمانان این داستان‌ها با گذشت سال‌ها هنوز احساس هم می‌کنند در انجام بخشی از وظایف انسانی و اخلاقی خود در مقابل همنوعان و  همرزمان خود کوتاهی و غفلت کرده‌اند و به نوعی عذاب‌وجدان دارند.

برچسب‌ها