فیلم «لباس‌شخصی» ساخته امیرعباس ربیعی که در بخش نگاه نو سی‌وهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد، فیلمی تاریخی‌ سیاسی است و به اتفاقات دهه ۶۰ و فعالیت پیچیده حزب توده در ایران می‌پردازد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: بهترین حربه برای ضربه، دوستی است، چون پیچیدگی در سادگی اوست. به لباس‌شخصی‌ها بیشتر شک کن!

سفر به دهه ۶۰ با «لباس شخصی»

قدس آنلاین:  فیلم «لباس‌شخصی» ساخته امیرعباس ربیعی که در بخش نگاه نو سی‌وهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد، فیلمی تاریخی‌ سیاسی است و به اتفاقات دهه ۶۰ و فعالیت پیچیده حزب توده در ایران می‌پردازد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: بهترین حربه برای ضربه، دوستی است، چون پیچیدگی در سادگی اوست. به لباس‌شخصی‌ها بیشتر شک کن!

فیلم سینمایی «لباس‌شخصی» به تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد، نخستین تجربه فیلم بلندِ ربیعی در مقام کارگردان است. این فیلم تازه‌ترین محصول مرکز فیلم و سریال سازمان اوج است که نگارش فیلم‌نامه آن نیز توسط ربیعی انجام شده است. پیش‌بینی می‌شود این فیلم سینمایی یکی از آثار پر سروصدای جشنواره فیلم فجر امسال باشد. درباره فیلم «لباس‌شخصی» و حضور نخست کارگردان آن در جشنواره فیلم فجر با امیرعباس ربیعی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

فیلم نخست شما موضوعی سیاسی و تاریخی دارد، عنوان «لباس‌شخصی» برای این فیلم از کجا آمد؟

لباس‌شخصی در معنای مصطلح جامعه به نیروهای امنیتی گفته می‌شود که در ظاهر فعالیتشان مشخص نیست. در وهله اول نام جذابی برای خودم بود و از این حیث که ما هم در فیلم یک موضوع امنیتی را دنبال می‌کنیم مرتبط با اثر است، اما جنبه‌های دیگری دارد که اگر بازگو کنم قصه لو می‌رود و دوست دارم مخاطب خودش با تماشای اثر به انتخاب این عنوان پی ببرد.

چرا پرداختن به اتفاقات تاریخی دهه ۶۰ با توجه به حساسیت‌هایی که دارد، مورد توجه شما قرار گرفت؟

پرداختن به موضوعات سیاسی، علاقه من بوده و فیلم‌های کوتاهی که ساختم نیز ژانر سیاسی داشته ‌است. در واقع ژانر مورد علاقه سینمایی من موضوعات سیاسی است. اگرچه موضوعات تاریخ معاصر با رگه‌های سیاسی با چالش روبه‌روست، من هم این را می‌دانستم و ریسک آن را پذیرفتم.

شما در فیلم «لباس‌شخصی» به فعالیت‌های حزب توده در ایران اشاره دارید، چرا پرداختن به این موضوع برایتان اهمیت داشت؟ آیا فضای امروز برای روایت‌های سینمایی از اتفاقات تاریخی و سیاسی دهه ۶۰ آماده است؟

موضوع فیلم برایم جذاب بود نه اینکه حزب توده برایم جذابیت داشته باشد. قصه فیلم و آن واقعیت تاریخی از نظر دراماتیک برایم جذابیت داشت که سراغ این موضوع رفتم. به نظرم این موضوعات علاوه بر اینکه برای فیلمساز جذاب است برای مردم هم جذابیت دارد و حرف‌هایی دارد که با توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی روز به درد مردم می‌خورد.

به دلیل حساسیت موضوع نگران سانسور یا توقیف فیلمتان نیستید؟

واقعیت این است که سعی کردم نگاه بی‌طرفانه‌ای به ماجراهای آن دوره داشته باشم نه نگاه صفر و صدی، البته بخش‌هایی در فیلم وجود دارد که نگران سانسور آن قسمت‌ها حتی در جشنواره فیلم فجر هستم، چون یکی دو روز مانده به برگزاری جشنواره درباره برخی سکانس‌های فیلم بحث داشتیم که ممکن است حذف شود. نگرانی من درباره دو سکانس از فیلم است که شاید در پخش جشنواره فجر هم حذف شود، اما امیدوارم فیلم بدون حذفیات روی پرده برود.  

معمولاً فیلم‌های سیاسی و تاریخی در چند سال اخیر گرفتاری‌هایی هم در اکران داشته‌اند؟

مسئله اکران پروسه‌ای است که بخش زیادی از آن ربطی به فیلم ندارد و اگر اجازه بدهند که یک فیلم در شرایط عادلانه‌ای اکران شود، موضوعات سیاسی و تاریخی از موضوعات کلیشه‌ای اجتماعی برای تماشاگر جذاب‌تر است، ولی بسیاری از شرایط  اکران، دست فیملساز نیست.

برای جمع‌آوری اطلاعات آرشیوی و نگاه دقیق‌تر به آن مقطع تاریخی از چه نهادهایی مشاوره و راهنمایی گرفتید و برای اینکه به روایت منصفانه‌تری از اتفاقات آن مقطع برسید، چه کردید؟

برای جمع‌آوری اطلاعات فیلم سراغ مصاحبه‌های شفاهی از مأموران امنیتی سال‌های ۶۱ رفتم و برگه‌های بازجویی‌های برخی اعضای حزب توده همچون آقایان کیانوری، طبری، عمویی، هوشنگ اسدی، رحمان هاتفی و مهدی پرتوی را خواندم. با آقای پرتوی که رئیس وقت حزب توده بود ساعت‌ها گفت‌وگو داشتم و سعی کردم روایت منصفانه خودم را از تمام این وقایع بنویسم. خوبی این واقعه تاریخی که در سال‌های ۶۱ و ۶۲ رخ داد، این بود که طرف‌های درگیر ماجرا زنده بودند و می‌توانستم بی‌واسطه سراغشان بروم. اگرچه منابع مکتوب زیاد است، اما آدم‌هایی که درگیر ماجرا بودند برایم اولویت داشتند که البته تعامل با آن‌ها کار آسانی نبود. باید تمام جنبه‌های تحقیق را بدون اینکه ملاحظات طیف خاصی را در نظر بگیرم، اعمال می‌کردم که همین امر موجب می‌شد گاهی تحت فشار قرار بگیرم، اما خوشحالم که تکلیفم با خودم و فیلم معلوم بود و تمام تلاشم را کردم که ممیزی از هیچ طیف و گروهی نداشته باشم. امیدوارم این انصافی که در پروسه تحقیق رعایت شده را تماشاگر هم درک کند، هرچند ممکن است برخی افراد اهل مطالعه نقطه نظرات خاص‌تری داشته باشند، آن هم به این دلیل است که آن‌ها به منابع موجود دسترسی داشته‌اند، در صورتی که من با آدم‌های درگیر با ماجرا ارتباط مستقیم داشتم. خوشحالم که فیلم ما خنثی نیست، اتفاقاً بحث‌برانگیز است و می‌توان گفت فیلم جسورانه‌ای ساختیم.

شما در این فیلم از بازیگران شناخته شده استفاده نکردید، دلیلش چه بود؟

من در فیلم‌های کوتاهم نیز با بازیگران تئاتر کار کردم  و برای ساخت این فیلم سینمایی هم می‌خواستم همین مسیر را ادامه دهم. با توجه به اینکه موضوع فیلم، یک موضوع معمایی امنیتی بود ترجیح دادم از بازیگرانی استفاده کنم که تماشاچی خیلی آن‌ها را نمی‌شناسد.

آیا بازی گرفتن از این بازیگران برای کار تاریخی دشوار نبود، چون برخی از آن‌ها سابقه حضور جلو دوربین را ندارند یا اینکه بازی تئاتری‌ها برای کار سینمایی ممکن است کمی اگزجره باشد؟

اگر توانایی بازیگران تئاتر بیشتر از بازیگران سینما نباشد، کمتر نیست. بازیگران این فیلم بچه‌های بسیار بااستعدادی بودند. مدیوم سینما را به خوبی می‌شناسند و خیلی از آن‌ها بازی جلو دوربین را تجربه کردند یعنی در فیلم‌های کوتاه یا فیلم‌های هنر و تجربه بازی داشتند. من از تجربه بازی گرفتن از این بازیگران خیلی راضی هستم و حتماً در کارهای بعدی هم این مسیر را ادامه می‌دهم.

ساخت فیلم‌های تاریخی به دلیل طراحی صحنه و لباس و گریم بازیگران، دشوارتر و پرهزینه‌تر از ساخت فیلم‌های اجتماعی است، از سختی‌های تولید فیلم برایمان بگویید.

ساخت فیلم‌های تاریخی از لحاظ تولیدی بسیار سخت است، چون در این دهه‌ها همه چیز تغییر کرده چه از نظر معماری و چه از نظر جنس آدم‌ها، نوع لباس پوشیدن، حرف زدن یا حتی مدل رفتارشان. بازسازی این‌ها بسیار دشوار بود، اما کار سخت برای یک فیلمساز جذاب است.

فیلم شما با حمایت سازمان اوج ساخته شده  و سازمان هنری اوج در این سال‌ها تأثیر مثبت و مؤثری در حمایت از ساخت آثار سینمایی فاخر داشته به ویژه آثار استراتژیک که جایشان در سینمای ایران خالی بود، ولی این فیلم‌ها با وجود مضمون و ساختار خوبی که داشتند با هجمه «فیلم‌سفارشی» یا «فیلم حکومتی» روبه‌رو شدند، به نظر شما در سینمایی ‌که از فقر آثار استراتژیک رنج می‌برد، سفارشی بودن یک فیلم خوب یا بد است؟

به نظرم فیلم سفارشی بد است یعنی فیلمی که کارگردان دغدغه‌ای درباره آن ندارد و سرمایه‌گذار به او سفارش می‌دهد و می‌گوید «دغدغه مرا بساز!» خوب نیست در واقع سفارش به این معنا کار درستی نیست. اینکه نهادهای فرهنگی کشور از یک فیلمساز حمایت کنند، معنایش سفارش نیست. اگر فیلمسازی بخواهد دغدغه خودش را بسازد، چنین نهادهایی وظیفه حمایتی دارند به این شرط که دغدغه آن فیلمساز، ارزشمند باشد. از این منظر فیلم «لباس‌شخصی» به معنای فیلم سفارشی نیست، چون کارگردان دارد دغدغه‌اش را می‌سازد. نهاد روایت‌فتح بودجه فیلم‌های شهیدآوینی را تأمین می‌کرد، ولی هیچ‌وقت به فیلم‌های آوینی سفارشی نمی‌گویند، چون جهان فیلم‌ها از درون خود او برمی‌خواست، در واقع آوینی دغدغه و زندگی‌اش را در فیلم‌هایش می‌ساخت حتی اگر روایت فتح هم به او کمک نمی‌کرد، او فیلم‌های خودش را می‌ساخت. فیلم‌های کوتاهی که ساختم با محوریت ژانرهای سیاسی و نگاه خودم بوده است و در فیلم «لباس‌شخصی» هم این نگاه وجود دارد. هیچ نهاد و سازمانی به من سفارش ساخت این فیلم را نداده است. موضوع فیلم دغدغه شخصی من بود و سازمان اوج از کار حمایت کرد.

از فیلم شما به عنوان یکی از امیدهای جشنواره فجر امسال یاد می‌شود، امیدی به بردن سیمرغ دارید؟

همین که فیلم در جشنواره فجر حضور دارد برایم جذاب و مهم است. منتظرم پس از پخش فیلم تماشاچی را رصد کنم که با اثرم چطور مواجه شده که هم جذاب است و هم دلهره‌آور. خیلی به بردن سیمرغ فکر نمی‌کنم، برایم مهم است که فیلمم مورد توجه مخاطبان جشنواره چه مخاطبان خاص همچون جامعه هنری و منتقدین و چه مخاطب عام قرار بگیرد، چون سیمرغ یعنی نگاه جمع محدودی از متخصصان که هیئت داوران هستند و گاهی اعمال سلیقه و فشار بیرونی هم در انتخاب آثار اثرگذار است. سیمرغ اصلی من بازخورد خوب فیلمم از سوی مخاطبان جشنواره است.

برچسب‌ها