چند وقت پیش با اعلام نتایج انتخابات سراسری بریتانیا، یکی از تکان‌دهنده‌ترین شکست‌های انتخاباتی 100 سال اخیر رقم خورد و حزب کارگر به رهبری جرمی کوربین، تنها 203 کرسی از 650 کرسی مجلس عوام بریتانیا را بدست آورد .

محمد رستم‌پور/

چند وقت پیش با اعلام نتایج انتخابات سراسری بریتانیا، یکی از تکان‌دهنده‌ترین شکست‌های انتخاباتی 100 سال اخیر رقم خورد و حزب کارگر به رهبری جرمی کوربین، تنها 203 کرسی از 650 کرسی مجلس عوام بریتانیا را بدست آورد و در مقابل، حزب محافظه‌کار بریتانیا به رهبری بوریس جانسون توانست 365 کرسی را بدست آورد و در نتیجه با ائتلاف کمرنگی با یکی دو حزب کوچک، دولت آینده بریتانیا را شکل خواهد داد. این شکست به اندازه‌ای برای حزب کارگر، تأثربرانگیز بوده است که کوربینِ 70 ساله اعلام کرده به زودی از رهبری حزب کنار خواهد رفت. صرف نظر از اختلاف‌های اساسیِ نظام‌های انتخاباتی در ایران و بریتانیا، نتایج شگفت‌آور انتخابات بریتانیا که به «قمار برگزیت» معروف شد، می‌تواند تأملات و ملاحظاتی برای انتخابات پیش رو در ایران داشته باشد.

1. قاطع باشید: نخستین موضوع این است که مردم به شدت از شعار و کلی‌گویی خسته شده‌اند و متأسفانه موضوعاتی مانند ساده‌زیستی یا ایمان و حتی پاک‌دستی کمتر برایشان مطرح است. تزلزل‌ها و تردیدهایی که کوربین در مقابل موضوعاتی مانند برگزیت داشت، سبب شد او با وجود همه احترام و اعتباری که در گروه‌ها و اقشار مختلف بریتانیایی دارد، نتواند رأی و نظر آنان را برای تصدی پست نخست‌وزیری جلب کند. در مقابل، جانسون وعده داد در صورت پیروزی، برگزیت یعنی خروج از اتحادیه اروپا را عملی خواهد کرد. درست است که حزب کارگر با این طرح مخالف بود، اما ابهام‌گویی کوربین به اعتبار کلی حزب کارگر لطمه زد. رأی‌دهندگان بریتانیایی به دنبال این بودند که موضوع مهم و اساسی برگزیت در نهایت به شکلی مشخص و روشن، تعیین تکلیف شود. این موضوع در مورد مسائل مهم و اساسی سیاسی و اقتصادی ایران مانند برجام، اف‌ای‌تی‌اف و برخی کنوانسیون‌های بین‌المللی و حتی وضع مدیریتی کارخانجات و شرکت‌ها نیز به گونه‌ای مشابه مطرح است.

2. اخبار جعلی و گمراه‌کننده را جدی بگیرید: بر اساس برآورد بنیاد غیردولتی «فول فکت»، 88درصد تبلیغات فیس‌بوکی محافظه‌کاران در انتخابات اخیر، حاوی اطلاعات گمراه‌کننده بوده است. از جمله وعده حزب محافظه‌کار برای ساخت 40 بیمارستان تا سال 2030، در حالی که دولت تنها قادر است 6 بیمارستان را تا سال 2025 بسازد. یا ادعاهای حزب محافظه‌کار در مورد هزینه تبلیغاتی رقیب یعنی حزب کارگر که به شکل انبوهی در پیام‌ها و پست‌های فیس‌بوکی منتشر شده بود. با توجه به نرخ بالای استفاده از شبکه‌های اجتماعی در ایران و به ویژه در سه پلتفرم تلگرام، اینستاگرام و واتس‌آپ، به نظر می‌رسد با حجم بالایی از پیام‌های مخرب و ویرانگر اعتماد عمومی روبه‌رو خواهیم بود که با هدف کسب نظر و جلب رأی گروه‌ها و اقشار خاکستری طراحی شده است.

3. به سن و جنسیت رأی‌دهندگان توجه کنید: نظرسنجی‌های انتخاباتی تا یک هفته پیش از انتخابات نشان می‌داد 67درصد جمعیت 18 تا 24 سال و 50درصد جمعیت 25 تا 34 سال طرفدار حزب کارگرند و به  این حزب رأی خواهند داد تا شعار حزب یعنی «تغییر واقعی» محقق شود. اکنون در عمل اگرچه مشارکت افراد به تفکیک سن و جنسیت منتشر نشده، اما حزب کارگر شکست دردناکی را تجربه کرد که در 70 سال گذشته بی‌سابقه بوده است. در ایران امروز هم مرتباً از تغییر فرهنگی و اجتماعی گفته می‌شود و حتی از چیزی صحبت به میان می‌آید به نام «شکاف نسلی». پرسش اساسی این است که در هر حوزه انتخابیه چند درصد جمعیت مصداق این تغییرند یا اساساً چند درصد آنان در انتخابات مشارکت می‌کنند.

4. به فکر پیروزی در انتخابات باشید نه تغییر جهان: مانیفست انتخاباتی حزب کارگر در مورد کاهش شهریه دانشگاه‌ها، رسیدگی به سالمندان، گسترش حمل و نقل عمومی و موارد پرشمار دیگری برنامه و راهکار داده بود. اما تحقق همه این‌ها حداقل 10 سال زمان نیاز دارد و برخی موارد نیز برای مردم، کاملاً مبهم و غیرعملیاتی به نظر می‌رسد. چالشی که الیزابت وارن، کاندیدای محبوب دموکرات‌ها در انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا نیز با آن مواجه است. وارن به دنبال احیای طبقه متوسط است و مرتباً ابراز می‌کند از غول‌های فناوری مانند فیس‌بوک و آمازون باید مالیاتی متناسب با سود هنگفت مالی آنان گرفت و قوانین کنونی دریافت مالیات به هیچ عنوان پرکننده شکاف‌های طبقاتی و برطرف کننده فقر و فساد اقتصادی نیست. اما پیمایش‌ها نشان می‌دهد اولاً مردم آمریکا دیدگاه بدبینانه‌ای که وارن بدان تکیه کرده، ندارند و ثانیاً در عملیاتی شدن طرح و ایده او تردید جدی دارند. به تعبیر ساده، وارن تنهاست و مسلماً نمی‌تواند موج عمومی اوباما در سال 2009 را راه بیندازد. در ایران امروز دو چالش اساسی پیش روی کاندیداها وجود دارد: اول اینکه تردید و ابهام در مورد کارکرد و جایگاه مجلس در سیاست‌گذاری و راهبری کشور زیاد شده و اساساً مردم از جایگاه مجلس در حل مشکلات روزمره خود می‌پرسند و دوم اینکه کاندیداها در تبدیل شعارها و دیدگاه‌هایشان به برنامه‌های عینی و عملیاتی که نظر مردم را جلب کند، چالش دارند. با حرف‌های خوب و حتی چالشی نمی‌توان انتخابات را برنده شد، مثل آقای کوربین و هم‌حزبی‌های بازنده‌اش!

برچسب‌ها