۱۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۷
کد خبر: 694976

همیشه از نصیحت کردن گریزان بوده‌ام. باورم آن بوده که خداوند کاینات را چنان آفریده تا با نگریستن به هر طرفش هر درسی را که انسان نیاز دارد به عینه ببیند و بیاموزد.

همیشه از نصیحت کردن گریزان بوده‌ام. باورم آن بوده که خداوند کاینات را چنان آفریده تا با نگریستن به هر طرفش هر درسی را که انسان نیاز دارد به عینه ببیند و بیاموزد. مشکل از جایی شروع می‌شود که شیطان در آنجا که باید بیاموزیم، حواس ما را از کار می‌اندازد. کافی است یکی از حس‌های پنج‌گانه‌ات در بزنگاهی، به درستی عمل نکند. آنجا که باید ببینی، چشمانت بسته بماند و آنجا که باید بشنوی شنوایی‌ات از کار بیفتد. معلمان بشری در طول تاریخ آمده‌اند تا این مهم را به ما یادآور شوند که همواره از حواسمان به درستی و به‌جا استفاده کنیم. اگر بشر پس از هزاران سال به نتایجی می‌رسد و ضرب‌المثل می‌سازد که؛ جهان دار مکافات است، یا شاعری می‌سراید؛ این جهان کوه است و فعل ما ندا... و نظایر این‌ها، همه نتایج درخشان انسان‌هایی بوده که در دوره‌ای از عمر خود خلاصه اشارات خداوندی را با همین حواس دریافته و بر آن شدند دیگران را نیز از خواب غفلت بیدار کنند.

باری نمی‌خواهم در این مجال اندک برایتان کلاس عرفان بگذارم. اما ما مردمی هستیم که خاطره فداکاری‌هایمان نقل تاریخ بوده است. در همین تاریخ معاصر و سال‌های نه چندان دور، جنگی تحمیلی و سهمگین را از سر گذراندیم. با دست خالی مقابل مدرن‌ترین سلاح‌های جهان قد علم کردیم. وقتی بمب‌های شیمیایی روی سنگرهایمان فرود می‌آمد و همه دنیا هر چه داشت را به صدام تعارف کرده بود تا نسل ما را از میان بردارد، به جای فرار از آنکه شیمیایی شده است، تنها ابزار سلامت، یعنی ماسک مخصوص این حملات را به همرزمی می‌دادیم که ماسک نداشت و در آن لحظه نیز از او نمی‌پرسیدیم قمی هستی یا گیلانی یا آذری یا خراسانی و... از او نمی‌پرسیدیم؛ سنی هستی یا شیعه یا ارمنی یا کلیمی و... می‌دانستیم این فداکاری به قیمت جان خودمان تمام می‌شود، اما التماس می‌کردیم همسنگرمان ماسک را بگیرد.

خدایا چه بر عده‌ای از ما گذشته است؟ اینکه اقتصاد و سیاست فلان و بهمان بوده و نظام چنین و چنان کرده و آن ماجرا و این ماجرا و این اتفاق و آن رفتار و ... نباید رخ می‌داد و انجام می‌شد، قبول. خدا می‌داند که درد کشیده و رنجیده‌تر از بسیاری مخاطبان این سطور، نگارنده آن‌هاست و البته انبوهی نیز هستند که بی‌تردید رنج‌ها کشیده‌اند که امثال من در خواب شب هم نمی‌توانیم ببینیم، اما هیچ‌کدام این‌ها آیا می‌تواند دلیلی برای تعطیل کردن انسانیت باشد؟ با هر دین و باور و سن و سال و اعتقاد سیاسی و غیر آن، در شرایطی که هموطن و همنوع شما نیازمند کمک و قوت قلب شماست، آیا به بهانه‌هایی که آمد باید سنگ به سویش پرتاب کنید و امیدش را آتش بزنید؟ آن‌ها که نتوانستند به زور اسلحه وارد این خانه شوند، سال‌هاست برآنند تا با کاشتن تخم ترس و نفاق کاری کنند تا ما از یکدیگر رم کنیم و از هم بترسیم. داخلی و خارجی هم ندارد. هم در خارج از این خاک یک لشکر رسانه‌ای و غیره سرگرم تفرقه افکنی در میان ما هستند و هم در داخل و حتی در جمع برخی‌ها که خیلی هم خود را خودی و مدعی مردم می‌شمارند. ای جماعت! اگر از همه جهان انتقاد می‌کنیم، اگر در هر شغلی و جایی که هستیم فقط حرف خود را حق می‌پنداریم... بدانید به بیماری خطرناک‌تر از کرونا مبتلاییم. بیایید اول رحم و شفقت کردن به یکدیگر را بیاموزیم، سپس معلم دیگران شویم. در این بزنگاه‌هاست که هر یک از ما می‌توانیم حقیقت وجودی خود را بشناسیم.

برچسب‌ها