حمزه ولی‌پور متولد سال ۶۲ است. او اصالت کرمانشاهی دارد، هر چند اکنون ساکن شهر کرج است. رشته تحصیلی‌اش ادبیات نمایشی از دانشگاه صدا و سیماست. ولی‌پور سال ۹۱ کتابی با عنوان «به سادگی معجزه» را منتشر کرد و سال ۹۴ انتشارات سروش از این نویسنده جوان یک کتاب داستان با مضمون رضوی با عنوان «جایی نزدیک بهشت» منتشر کرد. داستانی که ریشه در واقعیت دارد.

مضامین رضوی ‌می‌توانند جهانی شوند

 حمزه ولی‌پور متولد سال ۶۲ است. او اصالت کرمانشاهی دارد، هر چند اکنون ساکن شهر کرج است. رشته تحصیلی‌اش ادبیات نمایشی از دانشگاه صدا و سیماست. ولی‌پور سال ۹۱ کتابی با عنوان «به سادگی معجزه» را منتشر کرد و سال ۹۴ انتشارات سروش از این نویسنده جوان یک کتاب داستان با مضمون رضوی با عنوان «جایی نزدیک بهشت» منتشر کرد. داستانی که ریشه در واقعیت دارد.

ولی‌پور در سفری که به شهر امام‌رضا(ع) داشت، با پسربچه معلولی در حرم مطهر روبه‌رو می‌شود که اشتیاق او را برای نوشتن این کتاب برانگیخته است.

«جایی نزدیک بهشت» در قالب داستان بلند نوشته شده است. این اثر در چند جشنواره از جمله جشنواره داستان رضوی و جشنواره بین‌المللی کتاب سال رضوی که توسط آستان قدس رضوی برگزار می‌شود، برگزیده شد.

در صفحه امروز با حمزه ولی‌پور در خصوص  ادبیات رضوی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید.  

* چطور شد که خواستید داستانی با موضوع امام‌رضا(ع) بنویسید؟

** من دوره سربازی‌ام را در مشهد گذراندم حدود سال۸۳ . آن سال‌ها زیاد حرم می‌رفتم و آدم‌هایی که زیارت می‌آمدند برایم جذابیت خاصی داشتند. در یکی از این زیارت‌ها پسربچه معلولی را در حرم دیدم که سندروم‌داون داشت و از کرمانشاه به مشهد آمده بود و چون خودم کرد و اهل کرمانشاه هستم توانستم با این بچه معلول زائر و خانواده‌اش ارتباط برقرار کنم. خاطره آن دیدار همیشه در ذهنم ماند و علاقه‌مند شدم درباره او بنویسم.

در دوره دانشجویی هم سفری به مشهد داشتم که تأثیر زیادی روی من داشت و خیلی آن زمان علاقه‌مند شدم درباره مشهد، امام‌رضا(ع) و زائرانش بنویسم.

* فقط علاقه به این موضوع موجب شد دست به قلم شوید؟

** نه، هدف اصلی‌ام ابراز ارادت به امام‌رضا(ع) بود. حالا این ارادت در مجرای این قصه اتفاق افتاد. من خاطره‌های خیلی خوب و ماندگاری از مشهد و حرم در ذهن دارم که دوست داشتم این خاطرات را در قالب کتاب هم مطرح کنم.

به خاطر این کتاب تا جایی که توانستم تلاشم را کردم تا کتاب خوبی خلق شود.

* برای نوشتن داستان به مستندات دیگر هم توجه داشتید یا فقط به خاطرات خودتان بسنده کردید؟

** آن زمان که به مشهد سفر می‌کردم، سراغ بخش‌های فرهنگی و بین‌الملل آستان قدس می‌رفتم تا اگر مطالب مستندی از زائران دارند به من بدهند که آن‌ها هم خیلی کمکم کردند. مثلاً خاطرم هست بخش زائران خارجی دستنوشته‌هایی از خاطرات زائران خارجی به من دادند که به لحاظ روحی خیلی به من کمک کرد و اثر خوبی روی من داشت. من با این سفرها سعی داشتم خلأ مطالعه کتاب‌ها را جبران کنم.

از طرفی چون یکی از شخصیت‌های اصلی داستانم سندروم‌داون داشت، خیلی درباره این بیماری مطالعه کردم و فیلم دیدم، چون می‌خواستم چهره واقعی از این کودک به مخاطبم بدهم.

* به نظر شما داستان رضوی چه جایگاهی در میان داستان‌های ایرانی دارد و نویسنده و مخاطب چقدر به این داستان علاقه نشان داده‌اند؟

** ببینید فعلاً وضعیت نشر به گونه‌ای است که نمی‌توان به طور خاص راجع به وضعیت داستان رضوی صحبت کرد، چون صنعت  نشر ما در وضعیت نابسامانی به سر می‌برد و این نابسامانی همه بخش‌های مربوط به کتاب را درگیر کرده است.  

ما نویسنده حرفه‌ای نداریم. تعریف نویسنده حرفه‌ای این است که از طریق نوشتن ارتزاق کند، ولی وقتی در کشور ما نویسنده مجبور است از صبح تا شب کار کند تا بتوانند زندگی‌اش را بگذراند، نمی‌توان از او انتظار خلق اثر موفقی را داشت. البته کتاب‌های خوبی با موضوع امام‌رضا(ع) تا به حال منتشر شده که نمونه‌های موفق آن کتاب «اعترافات غلامان» حمید شاه‌آبادی، «مفتون و فیروزه» سعید تشکری و یا آثار سارا عرفانی است که این آثار تا به حال چندین بار تجدید چاپ شده‌اند. این آثار توانسته‌اند موج ایجاد کنند که این‌ها ظرفیت ادبی ما را نشان می‌دهد، اما همچنان آن انتظاری که ما از ادبیات رضوی داریم، برآورده نشده است.

* قهر مردم با کتاب یکی از دلایل نابسامانی صنعت نشر است که این مسئله در حوزه ادبیات رضوی هم صادق است. فکر می‌کنید چرا مردم ما کم کتاب می‌خوانند؟

** مردم ما اکنون خیلی درگیر فضای‌مجازی شده‌اند. همه یک گوشی دستشان است و اوقاتشان را با آن می‌گذرانند و کسی کتاب نمی‌خواند. بیشتر مردم علاقه تصویری پیدا کرده‌اند. کلیپ، فیلم و عکس و... می‌بینند و همه این‌ها جای خواندن کتاب را گرفته است.   اما نکته این است که این پدیده در کل جهان اتفاق افتاده یعنی فضای مجازی وارد زندگی حقیقی مردم شده، ولی مطالعه همچنان جایگاه خودش را دارد.  

علاقه به کتاب به فرهنگ جامعه ما برمی‌گردد. ما از ابتدا کتابخوان نبوده‌ایم و در این شرایط بد اقتصادی اصلاً کتاب نمی‌خوانیم.

اکنون حدود ۵۰ عنوان کتاب در رشته‌های مختلف در کشور چاپ می‌شود با تیراژهای بسیار پایین، چون مخاطبی ندارند. البته کتاب‌های خوبی هم داریم که تجدید چاپ می‌شوند. مثلاً آثار مصطفی مستور همیشه مخاطب خودش را دارد.

* کتاب‌های خوبی که به عنوان بهترین آثار داستان رضوی از آن یاد کردید، چقدر قابلیت جهانی شدن دارند؟

** ببینید مخاطب بین‌المللی، ادبیات جهانی می‌خواهد. باید دغدغه جهانی داشته باشیم تا ادبیاتمان جهانی شود. نمی‌شود با نگاه‌های بومی و محلی کتاب جهانی نوشت. به نظر من مضامین رضوی چون در ساحت انسانیت و اخلاق گام برمی‌دارند، می‌توانند جهانی شوند. مثلاً مسائل معطوف به اخلاق، انسان مدرن و چالش‌هایی که دارد؛ یعنی مشترکات بشری که محدود به دین و مذهب خاصی نیست و فراگیر و جهان‌شمول و به لحاظ زمانی کهنه نمی‌شود، می‌تواند مخاطب فرامرزی داشته باشد.

* با توجه به وجود مضجع شریف امام‌رضا(ع) در مشهد، چرا نویسندگان کمتر به نوشتن داستان درباره ایشان توجه نشان داده‌اند؟

** نوشتن درباره ائمه(ع) سخت است و وقتی قرار است این کتاب در قالب رمان و داستان باشد این سختی مضاعف می‌شود، چون تاریخی از زندگی ائمه(ع) وجود دارد که باید به آن‌ها پایبند باشیم، یعنی نویسنده نمی‌تواند صرفاً از تخیل خودش برای نگارش زندگی ائمه(ع)   استفاده کند.

قدم برداشتن در این وادی بسیار سخت و حساسیت‌برانگیز است، اما این مسئله نباید مانع خلاقیت رمان‌نویسان و داستان‌نویسان باشد. من اعتقاد دارم کتاب باید با روح مخاطب ارتباط برقرار کند و با لذت خوانده شود.

* می‌دانید به خاطر بیماری کرونا برای چند ماه درهای حرم مطهر رضوی روی زائران بسته بود و چند روزی هست که درها بازگشایی شده، شما در چنین شرایطی اگر میهمان حضرت ‌رضا(ع) باشید به ایشان چه خواهید گفت؟

** (مکث می‌کند) نمی‌دانم چه باید بگویم، در این باره حرف زدن خیلی سخت است.

 از ایشان می‌خواهم برای این مردم دعا کنند تا همه ما با این شرایط و سختی‌هایی که پیش روی ماست، عاقبت‌بخیر شویم. مردم ما به خاطر شرایط کرونا متلاطم و نگران هستند و امیدوارم با دعای حضرت به آرامش برسند.

برچسب‌ها