پس از جدل ها و کش و قوسهای بسیار که آمریکا را تا آستانه آشوب و جنگ داخلی هم پیش برد و البته ترکشهای آن هنوز هم ادامه دارد، سرانجام جوبایدن طبق برنامهریزی انجام شده، ۲۰ ژانویه (۱ بهمن) رسماً به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور ایالات متحده سوگند یاد خواهد کرد. اکنون این پرسش مطرح است که راهبرد رئیس جمهور دموکرات آمریکا نسبت به سلف جمهوری خواه وی در قبال توافق نامه هسته ای برجام با جمهوری اسلامی ایران چه تفاوتی خواهد داشت؟
پیش از هر چیز باید توجه داشت که نگرش کلی حاکمان کاخ سفید در رابطه با ایران همیشه بر یک اصل محکم استوار بوده و آن هم مهار و تضعیف جمهوری اسلامی با تمام ابزارهای ممکن است. این موضوع در مورد ترامپ و بایدن هم صادق است. با این وجود شیوه مواجهه این دو با کشورمان کمی متفاوت به نظر میرسد. ترامپ با انتخاب سیاست فشار حداکثری چهره عریان، خشن و تجاوزکار آمریکا را نشان داد. این البته به معنای نگاه مثبت دموکرات ها در رابطه با ایران نیست، بلکه آنها و از جمله شخص باراک اوباما وضع کنندگان و معمار اصلی سیاست فشار با عنوان تحریمهای فلج کننده علیه کشورمان هستند.
پس بایدن ادامه سیاست ترامپ با چهره جدیدی خواهد بود و اگر تغییری هم باشد برای اغفال ایران خواهد بود تا ما را دچار اشتباه کند. در این راستا محتملترین گزینه آن است که تیم بایدن در نخستین گزینه برای مواجهه با کشورمان با هدف بازیابی وجه تخریب شده بینالمللی خود در روشهای خود، تجدید نظرهایی اعمال و از بازگشت به برجام سخن بگویند. نکته مهم آن است که جمهوری اسلامی نباید فریب این دستکش مخملین که بر دستهای فولادی آنها پوشیده شده را خورده و از مواضع خود عقب نشینی کند. ایران با تجربه ای که از ۴۰ و بهویژه ۱۰ سال گذشته داشته در ادامه مسیر فعلی باید توجه خود را بر ظرفیتهای داخلی قرار داده و تحرکات دیپلماتیک در ارتباط با اروپا و آمریکا به عنوان مسئله ای فرعی در نظر گرفته شود. اگر هم قرار باشد آنها به برجام بازگردند باید همه چیز متناظر و انجام تعهد در مقابل انجام تعهد طرف مقابل باشد. در این حالت از این به بعد مانند تجربه برجام این گونه نخواهد بود که ما به جلو رفته و سپس به عقب نگاه کرده و انتظار داشته باشیم غرب هم به ما برسد، اکنون باید شانه به شانه آنها حرکت کنیم. در صورت اجرایی شدن این مهم آنگاه میتوان در مورد ادامه برجام رایزنی کرد.
البته امروز برخی احتمال سوء استفاده دولت بایدن از برجام را هم مطرح میکنند؛ یعنی آنها ابتدا به این توافق بازگشته و سپس با مطرح کردن اتهاماتی علیه کشورمان و در همراهی اروپا خواستار فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریمهای سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی شوند. البته به نظر میرسد این موضوع بیشتر در ادامه سیاست هویج و چماق آمریکایی باشد. در واقعیت آنچه وجود دارد این است که آنها همه تحریم ها علیه کشورمان را اجرایی کرده و اکنون دست آنها در این زمینه خالی است. در این شرایط سخن گفتن از بازگشت تحریم ها فقط جنبه روانی دارد. امروز جامعه جهانی به این نتیجه رسیده که فشارها علیه کشورمان نتیجه ای نداشته است. ایران در پیگیری سیاست مقاومت حداکثری نه تنها تحریم ها را خنثی کرد، بلکه به تدریج راهکارهای مقابله با آن را یاد گرفته و تهدید را به فرصت تبدیل کرده است.