۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۲
کد خبر: 739335

غرب‌زدگی کرونا

وحید اکرمی

جلال آل احمد حدود شصت سال پیش و در کتاب غرب‌زدگی خود می نویسد: "غرب زدگی می‌گویم همچون وبازدگی و اگربه مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن‌زدگی".

از این جملات اینگونه استنباط می شود که این نویسنده چیره دست، در به در به دنبال مثال عینی می گردد تا بتواند حق مطلب را برای خواننده ادا کند. شاید هنوز دنبال عبارتی می گشته است تا آن تعریف از غرب‌زدگی که در ذهن دارد را آنگونه بر روی کاغذ پیاده کند تا برای مخاطب ملموس شود. اما اگر "آل احمد" در این ایام زندگی می کرد، شاید برای بیان معنی غرب زدگی، تنها "کرونازدگی" را بیان می کرد تا تعریف غرب زدگی از نگاه "جلال" به کمال برسد. آنگاه مردم نیز بسیار راحت تر و با تمام گوشت و پوست و ریه های خود این مفهوم را درک می کردند.

اکنون نزدیک به یک سال است که ویروس کرونا، مهمان ناخوانده ما ایرانی ها شده است. ویروسی که در ظاهر خاستگاهی شرقی و هویتی غربی دارد اما اصلی ترین مانع در اجرای آیین های ایرانی و اسلامی است.

اگر برای این ادعا نمونه ای می خواهید می توانید به آیین صله رحم و دید و بازدیدهای خانوادگی در ایام کرونایی توجه کنید. اهمیت صله رحم و توصیه فراوان دین به انجام آن برکسی پوشیده نیست. تاکید بر صله رحم در آیات و روایات ما فراوان است. صله رحم، واکسن عشق و محبت است که در قلب تک تک اعضای خانواده های ایرانی تزریق می شود.

برخلاف ایران اسلامی، روابط گرم خانوادگی در جوامع غربی به ویژه در دهه های گذشته، به هیچ عنوان رایج نبوده است. غربی ها با مفاهیمی همچون دورهمی های خانوادگی و شاد کردن دل ها بویژه دل پدربزرگ و مادربزرگ بیگانه اند. سردی و کرختی و زندگی ماشینی سالهاست که فرمان زندگی خانواده های غربی را بدست گرفته است.

اکنون حدود یکسال است که تجربه زندگی با کرونا را هم بدست آورده ایم. پرهیز از جمع های خانوادگی یکی از پیامدهای آن است. کلاهتان را قاضی کنید. این روش زندگی مشابه سبک زندگی اسلامی است یا غربی؟ هرچند که انتخاب آن به دلخواه نیست اما باید قبول کنیم که زندگی به شیوه کرونایی، مولفه های سبکی از زندگی است که دشمنان با هزاران حیله و تدبیر و صرف هزینه های هنگفت سالها در پی اجرای آن در ایران اسلامی بودند.   

خدمات متقابل کرونا به اندیشه های غربی تنها به برچیده شدن صله رحم محدود نمی شود. ویروس قاتل کووید ۱۹ بسیاری از مراسمات مذهبی و آیین های دینی را یا به تعطیلی کشانده و یا تقریبا نیمه تعطیل کرده است. نماز جمعه، اعتکاف، جشن ها و عزاداری های مذهبی و... و. از جمله مواردی بودند که مدتی به صورت کامل تعطیل شدند. هرچند که برخی از آنها با تلفیق محدودیت ها بار دیگر در جامعه برگزار می شود اما دیگر از آن شور و صفای گذشته خبری نیست.

از طرفی می توان ادعا کرد که حتی رضاخان قلدر و همچنین دارودسته ازبک هایی که سالها پیش به حرم مطهر رضوی حمله کردند در دستیابی به اهداف خبیثانه، به پای کرونا نمی رسند. چون آن دوحمله به تعطیلی کامل حرم مطهر ثامن الحجج(ع) منجر نشد اما به محض مشاهده این ویروس میکروسکپی آنهم در شهرمشهد و نه در حرم رضوی، به اجبار و در یک اقدام منطقی درهای حرم مطهر حرم شمس الشموس(ع) به روی عشاق و ارادتمندان بسته شد. باید قبول کرد که اتخاذ اینگونه تصمیمات از متولیان امر کاری منطقی اما بسیار سخت است.

بدیهی است که تحمل شرایط کرونایی برای خانواده های ایرانی که به گرمای روابط خانوادگی عادت داشتند، بسیار سخت است. اکنون فرزندانمان پشت در و دیوارهای خوش رنگ اما کوچک خانه ها، خیلی شیک و مرتب زندانی شده اند. پدربزرگ ها و و مادربزرگ ها، رنجور و خسته، چشم انتظار بچه ها و نوه هایند و برای درآغوش کشیدن آنها لحظه شماری می کنند. داغ بوسه زدن بر دست و روی عزیزان خود، بویژه کهنسالان بر سینه فرزندان نشسته است. نه تنها بوسه که اکنون به گرمی فشردن دست ها نیز به رویا تبدیل شده است.   

هرچند که کرونا یک وحشی بین المللی است و آغوش نحس خود را به روی غربیان نیز گشوده و آن جوامع را نیز دچار آسیب های فراوان نموده است. اما همانطور که می دانیم برای مقابله با کرونا به ناچار باید رفتارهایی مشابه سبک زندگی غربی را درجامعه اسلامی خود پیاده کنیم. نکته مهم این است که نباید اجازه دهیم که رفتارهای ضدکرونایی ما به عادت تبدیل گردد و روح و روان ما و فرزندانمان بی آنکه متوجه باشیم، غرب زده شود.

همانطور که در تلاشیم تا از آسیب های جسمی ناشی از کرونا جلوگیری نماییم، باید برای به حداقل رساندن آسیب های روحی نیز از هم اکنون تلاش کنیم. بساط کرونا دیر یا زود جمع خواهد شد. اما نباید اجازه دهیم بساط زندگی اسلامی ما همراه با ویروس کرونا جمع شود. "سعید مبلغ ناصری" چه خوب سروده است که:

در سینه تنگ من نفس درگیر است                    پای نفسم به سینه ام زنجیر است

بغضی است ترک خورده عجین فریاد                یعنی که بجنب زود، فردا دیر است

انتهای پیام/

برچسب‌ها