۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸
کد خبر: 740473

یکی از سعادت‌های من در این دنیا پیوندم با موسیقی اصیل این سرزمین است و از جمله با صدای شهرام ناظری که پس از صدای محمدرضا شجریان صدای مورد علاقه من است. این یعنی سعادت زندگی کردن در روزگار شهرام ناظری.

یکی از سعادت‌های من در این دنیا پیوندم با موسیقی اصیل این سرزمین است و از جمله با صدای شهرام ناظری که پس از صدای محمدرضا شجریان صدای مورد علاقه من است. این یعنی سعادت زندگی کردن در روزگار شهرام ناظری.

نخستین مواجهه‌ای که از شنیدن صدای شهرام ناظری در خاطرم مانده است همان سال‌های آخر ابتدایی و اول راهنمایی بود، در عصرهای مدرسه شهید باهنر یونسی. همان عصرهایی که اگر قرار بود مسابقه فوتبالی برگزار شود پیش از مسابقه از بلندگوهای مدرسه صدای شجریان یا صدای شهرام ناظری پخش می‌شد و من با شنیدن آن صدا سحر می‌شدم. تو گویی نهال کوچک موسیقی اصیل و فاخر در دل و جانم اندک اندک رشد می‌کرد و قد می‌کشید همان وقتی که شهرام ناظری می‌خواند: «یک شب آتش در نیستانی فتاد...» همان دهه ۶۰ که تعدادی از ارزشمندترین کاست‌های شهرام ناظری در آن دهه متولد شدند. صدای شهرام ناظری با صدای شجریان فرق داشت، از جنسی دیگر بود و این را بعدها فهمیدم، بعدهایی که پیوندم با موسیقی اصیل ایرانی بیشتر شد. همان روزهایی که من بچه روستا بودم، روستایی کویری که بخش مهمی از وقت‌های آزادم را موسیقی اصیل پر می‌کرد و از چه نعمتی بهره‌مند شده بودم آن روزها برای اینکه زندگی‌ام خالی نباشد و این نعمت هنوز هم هست و من هنوز این سعادت را دارم که بشنوم و لذت ببرم.

 بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم شهرام ناظری حتی اگر فقط «آتش در نیستان» را می‌خواند باز هم چهره‌ای ماندگار در موسیقی اصیل این سرزمین می‌شد، او حتی اگر فقط «شور انگیز» را می‌خواند باز هم چهره‌ای ماندگار می‌شد اما او دارای مجموعه‌ای از آثار ارزشمند است که هر کدام از آن‌ها جای تأمل دارد و می‌تواند الگویی ناب و ارزشمند برای آن‌هایی باشد که می‌خواهند در مسیر درست موسیقی فاخر گام بردارند و یا آن‌هایی که می‌خواهند با این موسیقی انس و الفتی بگیرند. فکر کنید او صاحب آثاری همچون «کنسرت اساتید» به سرپرستی فرامرز پایور، نی‌ محمد موسوی، تنبک محمد اسماعیلی، تار جلیل شهناز، کمانچه علی‌اصغر بهاری است و آن طرف ماجرا که ادبیات است، می‌شود اشعار مولانا، خیام، حافظ، سعدی، شیخ بهایی و... یعنی جنس به معنای دقیق کلمه جور است هم سازها را بهترین‌ها کوک کرده‌اند و هم شعرها از بهترین اشعار انتخاب شده‌اند و صدا هم که دیگر صدایی است ماندگار با لحنی خاص و حماسی که هر چقدر با این موسیقی بیگانه باشی باز هم راهش را به دل و جانت باز می‌کند تا در تنهایی‌ات زمزمه کنی: «تا کی به تمنای وصال تو یگانه/ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه...» یا نگاهی بیندازید به «کیش مهر»، آلبوم بی‌نظیر «گل صدبرگ»، «بی‌قرار»، «صدای سخن عشق»، «مهتاب رو» و برخی از آلبوم‌های «چاووش» و این یعنی اینکه این کرد عزیز ما چه حق عظیمی بر گردن فرهنگ این سرزمین دارد.

شهرام ناظری در کنار آفرینش آلبوم‌های ارزشمندی که نام برخی از آن‌ها رفت، اهل خیر و همراهی با مردم هم بوده است به خصوص در روزگار درد و رنج آن‌ها؛ مثلاً در ماجرای زلزله بم، زلزله کرمانشاه، سیل گلستان و خوزستان، کمک به کودکان کار، کمک به کودکان افغانستانی آسیب‌دیده از جنگ و... و این یعنی بزرگی این مرد.

من پیوندم را با سعدی از مسیر آواز محمدرضا شجریان برقرار کردم و راهم را به مولوی از مسیر صدای شهرام ناظری یافتم که به زیبایی تمام شور و شیدایی مولانای بزرگ را خوانده است و به این شور و شیدایی اضافه کنید آن لحن حماسی را که صدای او را خاص می‌کند. خودش در جایی درباره این لحن گفته است: «یک حرکت و یک حماسه در اجرا و خواندنم هست آن هم به خاطر فرهنگ کُرد بودنم است».

امروز روز تولد استاد شهرام ناظری است سری به باغ رنگارنگ آوازها و تصنیف‌هایش بزنیم و از شنیدن آن‌ها لذت ببریم. او برای همه علاقه‌مندانش تحفه‌ای ارزشمند دارد خواه فارس باشیم و خواه کرد که او در هر دو نوع کارهای جانانه‌ای خلق کرده و پیشنهاد من برای امروز شنیدن آلبوم «کیش مهر» است.

برچسب‌ها