پایتان که به روستا می‌رسد، دلتان می‌خواهد سال‌ها آنجا زندگی کنید و از هر آنچه آرامشتان را به تاراج برده است، رها شوید.

دهاتی بودن افتخار است

دلتان می‌خواهد صدای طبیعت تنها لالایی شامگاهتان باشد و صبحگاه با صدای زنگوله دام‌هایی که برای چرا به جنگل می‌روند از اتاقتان خارج شوید و هوای پاک کوهستان را استشمام کنید. با صدای ضربه‌های تبر بر چوب‌های خشکی که قرار است در سرمای زمستان بسوزد و به خانه‌تان گرما بخشد به استقبال ظهر بروید. عصرگاه بوی خوش شیر تازه به مشامتان برسد و با صدای قدم‌های آهسته و سالخورده مشتی که در مسیر بازگشت به منزل است به شب سلام کنید.

روستاییان به‌قدر تلاش خود می‌خورند و قناعت پیشه می‌کنند. نگاهشان به رزق و روزی حلالی است که در نتیجه تلاش خود از آب، خاک و هوای پاک کوهستان هدیه می‌گیرند. میهمان را حبیب خدا می‌دانند و برکت سفره‌شان را در پذیرایی خالصانه از میهمانان می‌بینند.

پس یادمان باشد دهاتی، روستایی و حتی پشت‌کوهی نشانه تحقیر دیگری نیست؛ بلکه نشان همت، غیرت، پاکی و صداقت مردان و زنانی است که به وجودشان باید غبطه خورد.

شاید «اقبال واحدی» مجری نام‌آشنای رسانه ملی که چندین سال برنامه تلویزیونی«مستقیم‌آبادی» را با هدف بیان موفقیت کارآفرینان در شهرهای کوچک و روستاها  روی آنتن شبکه یک سیما برده است، بهتر بتواند جلوه‌هایی زیبا از نقش روستاییان را در توسعه کشور برایمان ترسیم کند.

نگاهم خارج از تهران بود

واحدی می‌گوید: من حدود ۳۰ سال است که مشغول کار رسانه‌ای هستم و از آن اول هم نگاه خارج تهرانی داشتم، یعنی حس می‌کردم که اگر رسانه‌ای مثل تلویزیون ایران وجود دارد، این برای کل کشور است. به خاطر دارم «همسفر»؛ نخستین انیمیشنی بود که تولید کردم و جایزه هم برد. روایت بچه‌ای که ایران را می‌گشت. پس از آن سفرنامه صبا از دل این انیمیشنی که در سال ۱۳۷۱ تولید شده بود، ادامه پیدا کرد.

وی می‌افزاید: من معتقدم دهاتی بودن افتخار است به این علت که روستاییان، کشاورزان و دامداران قشر تولیدکننده غذای سفره‌های مردم هستند. آیا این افتخار ندارد؟ واقعاً افتخار دارد.

وی ادامه می‌دهد: در زمان کودکی خیلی‌ها از خوردن گوشت یخ‌زده اکراه داشتند، استفاده از مرغ یخ زده حس خوبی برایمان نداشت. شیر و پنیر و ماست را از لبنیاتی نمی‌خریدیم. بیشتر مردم آشنا یا خویشاوندی در روستا داشتند که این چیزها را برایشان سوغات می‌آورد.

واحدی با ورق زدن برگی از تقویم معاصر کشورمان، از بلایی که آن روزها بر سر روستا و روستایی آمده است، می‌گوید: متأسفانه در سال‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ با تقسیم اراضی و با هدف وابسته کردن تدریجی مردم به محصولات وارداتی غذایی، روستاییان را از روستاها خارج و زمین‌هایشان را تکه‌پاره کردند. وقتی زمین‌ها کوچک شد ماندن در روستا برای کشاورز به‌صرفه نبود؛ چون نمی‌توانست تمام وسایل کار را تأمین کند؛ بنابراین  کشاورزی از رونق افتاد و حاشیه‌نشینی شهرها شروع شد. پس از آن هم شهرها شروع به بزرگ شدن کردند و روستاها کوچک شدند.

تخریب چهره روستایی

«صمد آقا، شاباجی خانم، آقای هالو» این‌ها تنها تعدادی از فیلم‌هایی است که ساخته شده بود تا روستایی را فردی بی‌سواد و ساده نشان دهند. به قول واحدی، آن‌ها با این کار می‌خواستند بگویند همه‌چیز در شهر جریان دارد و برای پیشرفت و ترقی باید به شهر آمد و آنجا کار کرد و استخدام شد. او می‌آمد، دیپلم می‌گرفت و با یک کیف سامسونت کارمند یک اداره می‌شد. اداره‌ای که داخل یک اتاقش پنج نفر پشت پنج میز نشسته بودند و تنها کارشان این بود که یک کاغذ و پرونده را بین هم رد و بدل می‌کردند و همین موضوعات موجب شد روستاهای ما از رونق بیفتد.

واحدی از روزی می‌گوید که برای تهیه گزارش از شخصی که کار تولیدی می‌کرد به روستایی رفته است. مهندسی که آنجا مشغول کار بود می‌گفت من را نشان ندهید چون بعد می‌گویند فلانی در دهات دارد کار می‌کند!

ببینید این تفکر چه تأثیر بدی در ذهن جوانان گذاشته است. به او گفتم افتخار کنید که اکنون در روستا در حال کارآفرینی هستید و در کنارتان۲۰ نفر در حال فعالیتند. در تمام دنیا به این موضوع افتخار می‌کنند، ولی متأسفانه در ذهن ما این‌گونه حک شده است. 

می‌توان در روستا پولدار شد

وی می‌افزاید : اگر از پدر و مادری بپرسید که دوست دارند فرزندشان چه‌کاره شود هیچ وقت نمی‌گویند دوست داریم دامدار شود، چون حس می‌کنند اگر این را بگویند خیلی بد است؛ فقط دکتر و مهندس، چرا؟  شاید به دلیل پول و درآمدی که بعداً درمی‌آورد. در برنامه‌هایی مثل «مستقیم آبادی» اتفاقاً می‌خواهیم بگوییم می‌شود در روستا زندگی کرد و پولدار هم شد. فردی که با وام، کمک‌های مالی و صندوق‌های خرد یک دامداری تأسیس می‌کند، درآمد و حقوقش از پنج نفر کارمند هم بیشتر خواهد بود، ضمن اینکه در کنارش چند نفر دیگر نیز مشغول به کار می‌شوند.

واحدی با اشاره به اینکه وقتی فرد در روستا کار کند فاصله زمانی خانه تا محل کارش کم خواهد بود، می‌گوید: او به همین دلیل وقت بیشتری را می‌تواند با خانواده خود سپری کند. اکنون با وجود اینترنت و سیستم‌های ماهواره‌ای مردم روستا هم تنها نیستند و حتی بعضی از بیماری‌ها را نیز از طریق ویزیت دکتر به صورت اینترنتی می‌توان برطرف کرد.

وی با اشاره به نقش زنان در روستاها ادامه می‌دهد: در روستاها زنان پابه‌پای مردان و حتی می‌شود گفت بیشتر از آن‌ها کار می‌کنند و در عین حال که نقش مادری خود را ایفا می‌کنند، همسر، آشپز، مربی و مشاور هم هستند و در زمین نیز کار می‌کنند.

فرش‌های معروف ایران در جهان در روستاها و شهرهای کوچک بافته می‌شد؛ زن خانواده پس از تمام شدن کار کشاورزی‌اش، به خانه می‌آمد و پشت دار قالی می‌نشست. دختر کوچک خانواده هم از ۵سالگی کار کردن با این دار قالی را یاد می‌گرفت و در ۲۰سالگی استادکار بود. 

رونق تولید در روستا

وی با بیان اینکه درصد بالایی از جمعیت کشور را زنان و دختران تشکیل داده‌اند، ادامه می‌دهد: اگر زن با روستا آشتی کند، مرد خانواده نیز رغبت می‌کند به روستاها و شهرهای کوچک بیاید و همین موضوع موجب رونق تولید و جهش‌تولید می‌شود؛ این موضوع وابستگی ما را کاهش می‌دهد. ما شعارمان استقلال، آزادی، جمهوری‌اسلامی است. استقلال کشور با تأکید بر همین موضوعات بدست می‌آید.

واحدی معتقد است روستاها در حال زیبا شدن هستند، دیگر روستای ما آن خانه کاه‌گلی و کرسی نیست. به گفته او این‌ها فقط حالت نوستالژی و قدیمی را ایفا می‌کنند تا دیگران لذت ببرند وگرنه خانه‌هایی که در روستاهاست از خانه‌های شهرهای بزرگ، بهتر و شکیل‌ترند و از همه مهم‌تر حیاط بزرگی دارند که بچه‌ها می‌توانند در آن راحت بدوند، تفریح کنند و با مرغ و خروس و طبیعت از نزدیک آشنا شوند.

سیاه‌نمایی روستاهای کشور برای گرفتن جایزه

وی می‌گوید: به تازگی در جشنواره عمار اغلب کسانی که فیلم فرستاده بودند،بچه‌های شهرستان‌ها و روستاها بودند. این‌ها بهترین ویترین‌های معرفی روستاها و شهرستان‌ها هستند. فرد باید نسبت به اسم روستای خودش تعصب داشته باشد؛ سینه‌اش را سپر کند و مثلاً بگوید من بچه روستای سنقر کلیایی استان کرمانشاه هستم. چه اشکالی دارد؟!

رسانه‌ها باید با تولیدات خود، روستا را زیبا نشان بدهند. عده‌ای با ساختن چند فیلم و سیاه‌نمایی، چهره روستاییان را نیازمندانی نشان می‌دادند که آب و نان هم برای خوردن نداشتند. از آن طرف هم عده‌ای برای نشان دادن این فیلم‌ها کف می‌زدند که چه خوب است که پای برهنه یک بچه روستایی را نشان می‌دهید. نمی‌دانستند فیلمساز به کودک روستایی گفته است کفشت را دربیار و پابرهنه بدو به دلیل اینکه بی‌کفش‌بودن این را نشان بدهد، چرا؟! چون چنین فیلمی فستیوال‌پسند بود.

ان‌شاء‌الله  شاهد روزی باشیم که تفکر درجه دو و سه دانستن روستا  و روستایی فراموش شود. 

دهاتی فحش نیست

واحدی در انتها خاطرنشان می‌کند: فراموش نکنیم اغلب دانشمندان و افراد موفق دنیا در همین روستاها متولد شده و رشد کرده‌اند، امیدوارم بتوانیم این تحقیر دهاتی‌بودن را حذف کنیم و دهاتی بودن تشویق بشود. یعنی اگر بخواهند من را تشویق و یا معرفی کنند بگویند: اقبال واحدی دهاتی درجه یک و این برای ما افتخار است.

برچسب‌ها