به گزارش قدس آنلاین، در یکی از عکسها که وایرال شد و مورد توجه زیادی در فضای مجازی قرار گرفت کیمیا پشتش به ناهید است و مغموم رو به مربیان خودایستاده و ناهید هم فریاد شادی و پیروزی سر میدهد. همان مسابقهای که گزارشگر تلویزیون به آن لقب «فرا ورزشی» داد. مطمئناً پیروزی هر ورزشکاری شادیآور است اما نمیتوان انکار کرد که مبارزه دو ایرانی با هم در میادین بینالمللی اصلاً حس خوبی نیست. یکی در توصیف این موضوع نوشته بود: «ایران برد ایران باخت».
تقریباً یک نصف روز گذشت و آنها روی سکوی مدال، عکس سلفی گرفتند و در ادامه با در آغوش کشیدن هم تصویر جذابتری ثبت شد. دو ایرانی با دو مدال نقره و برنز المپیک پاریس یکی در وطن و دیگری دور از وطن، یکی نخستین مدالآور زنان ایران در المپیک که حالا برای بلغارستان برنز گرفت و دیگری اولین زن کشورمان که فینال المپیک را تجربه کرد.
علیزاده در هفدهسالگی به مدال برنز المپیک رسید وامیدوار بودیم که تا چند المپیک دیگر برای ما افتخارآفرینی کند اما همه میدانیم که چه شد و کیمیا علیزاده از ایران رفت.
در کشتی فرنگی هم البته شاهد تصاویری این چنینی بودیم. جاییکهامین میرزازاده پس از پایان مبارزه با صباح شریعتی که به کشور آذربایجان مهاجرت کرده، در یک حرکت زیبا و انسانی، او را روی دوش خود قرار داده و دور تشک گرداند.
*تیم پناهندگان
در ماه مارس سال ۲۰۱۶، توماس باخ مدیر کمیته بینالمللی المپیک خبر از تشکیل تیمی به عنوان پناهندگان داد! بله برای نخستینبار در تاریخ المپیک تیمی از ورزشکارانی بدون سرزمین تشکیل شد، در آن دوره از المپیک ۴۳ نفر به عنوان نامزد شناسایی شدند و از میان آنها ۱۰ نفر به عنوان اعضای تیم پناهندگان انتخاب شدند.
در تیم ۲۰۱۶ هیچ ورزشکار ایرانی حضور نداشت، اما در المپیک ۲۰۲۰چهره پناهندگان ایرانی کم کم نمایان شد. اما داستان ورزشکاران پناهنده المپیکی ایران زمانی نگرانکننده شد که در این دوره از رقابتها ایرانیها بیشتر تیم پناهندگان را تشکیل میدهند، در پاریس ۳۲ ورزشکار تیم پناهندگان را تشکیل میدهند که ۱۴ نفر از آنها ایرانی هستند.
در این دوره چهار ورزشکار زن و ۱۰ ورزشکار مرد در رشتههای بوکس، جودو، کانو سرعت و اسلالوم، کشتی آزاد و فرنگی، تکواندو و بدمینتون پا به میدان گذاشتند.
*دلایل مهاجرت
در ادوار گذشته شاهد مهاجرت به دلیل جنگ و مسائل سیاسی، حضور در دانشگاههای معتبر جهانی، افزایش قیمت ارز و چالشهای اقتصادی و... بودیم، اما در سالهای اخیر شاهد موج جدیدی از مهاجرتها هستیم، موجی که میان قهرمانان و ورزشکاران ایجاد شده است. بسیاری از ورزشکاران کمبود امکانات، بیتوجهی مسئولان ورزش، دعوت نشدن به تیم ملی، نامشخص بودن آینده روشن، مخالفت با حجاب و نابسامانی وضعیت اقتصادی ایران و... را دلایل مهاجرت خود بیان کردهاند. طبق تحقیقات صورت گرفته رشتههایی همچون شطرنج، کشتی، تکواندو، جودو، ژیمناستیک و قایقرانی از جمله رشتههایی هستند که ورزشکارانشان بیشترین خروج را داشتهاند.
برای بررسی چند و چون پناهندگی ورزشکاران ایرانی باید یک موضوع اصلی را مورد ارزیابی قرار داد و آن هم اینکه پناهندگان چه چیزی بدست میآورند و چه چیزی را از دست میدهند. توقع میرود قهرمانانی که وطن را ترک میکنند و راه بیبازگشت مهاجرت را انتخاب میکنند تمام جوانب را سنجیده و سپس تصمیمگیری کنند، اما چیزی که عیان است این است که آنها تحت تأثیر برخی اتفاقات احساسی، لجبازی با برخی مسئولان یا در باغ سبز نشان دادن بیگانگان تصمیم به مهاجرت میگیرند.
*علتشناسی مهاجرت
صالحیامیری، رئیس سابق کمیته ملی المپیک در علتشناسی مهاجرت ورزشکاران میگوید: «ما با یک توطئه و جریانسازی بینالمللی مواجه هستیم. آمریکاییها در حوزه اقتصادی تحریم گسترده و بیرحمانه، در حوزه سیاسی انزوای حداکثری و در حوزه اجتماعی ناامیدی و سرخوردگی ملی و در حوزه ورزش هم خروج ورزشکاران و تعلیق ورزش قهرمانی را در دستور کار خود قراردادهاند. این موضوع، مهمترین مسئله مدیریت ورزشهای قهرمانی برای مهار و پیشگیری از آن است. در انگیزهشناسی مهاجرت ورزشکاران منزلتخواهی، امنیتخواهی، ثبات و آرامش و انگیزه روحی و روانی، درآمدزایی و رفاه زیستی مواجه هستیم. در چند سال اخیر مطالعهای که روی ورزشکاران مهاجر انجام شد، نشان میدهد انگیزه اصلی هیچکدام از این افراد تنفر، قهر و یا سیاسی نبود. این ورزشکاران فاقد عقاید خاص سیاسی هستند، گونهای که حتی متنی که برایشان نوشتند و منتشر کردند خود آنها از محتوای متن بیاطلاع هستند».
راهکارهایی که در نظر صالحیامیری برای مواجهه با پدیده مهاجرت ورزشکاران باید بدانها اعتنا کرد، در وهله نخست عبارت است از ترسیم دقیق موضوع. در دیدگاه او، باید از بزرگنمایی و کوچکنمایی پدیده مهاجرت پرهیز کرد. چرا که این موضوع، یکی از مسائل و آسیبهای اجتماعی جامعه ماست و باید در کنار دهها آسیب دیگر درباره آن مطالعه و کار کارشناسی شود. بدون تردید باید در مواجهه با مهاجرت ورزشکاران از هر نوع برخورد انفعالی و انتقامی پرهیز کرد و به رویکرد سوم یعنی برخورد انعطافی و عقلانی روی آورد و در راستای حفظ منافع ملی و کرامت انسانی با سیاست جذب حداکثری و پرهیز از دفع حداقلی حرکت کرد: «ما نیازمند برنامه راهبردی در سطح ورزش قهرمانی با هدف شناخت تبیین، توصیف و تحلیل مسئله و همچنین شناسایی راهبردها و راهکارهای لازم هستیم. آیندهشناسی، راهبردشناسی، توجه به شکافها و تغییر در سبک زندگی، هویتخواهی و توجه به منزلت اجتماعی در کنار اهمیت نیازهای زندگی، توجه به رفاهیات، ایجاد اشتغال و تأمین خواستههای مادی و معنوی و همگرایی در جامعه سبب میشود به این موضوع فکر کنیم که در مهاجرت ورزشکاران باید رویکردی جامع و کلاننگر داشته باشیم. مهاجرت ورزشکاران را باید همزمان در سه سطح ملی، منطقهای و جهانی توصیف و تبیین و برای آن به تناسب نیازها با برنامه حرکت کرد تا با پرهیز از شتابزدگی و رویکرد احساسی – سلیقهای و تقابلی درمسیر تعامل و رویکرد استراتژیک و ایجاد امید با راهبردهای تشویقی و انگیزشی به حرکت توأمان ورزشکاران در مسیر قهرمانی و پهلوانی کمک کرد تا علاوه بر توجه به منزلت اجتماعی و تأمین مالی این عزیزان به دیگر نیازهای آنها توجه لازم را داشته باشیم».
*تیر آخر
به این ترتیب امید میرود شرایطی فراهم شود که ورزشکاران و قهرمانان کمترین بهانه را برای خروج دائم از کشور داشته باشند. به هر حال آنها الگوی هزاران هوادار و علاقهمند هستند و چشم بسیاری از جوانان به آنهاست. باید تدابیریاندیشیده شود که الگوهای جامعه نمادی از مقاومت، مبارزه و تلاش باشند، نه اینکه با کوچکترین موضوعی خم به ابرو آورده و به وطن خود پشت کنند. مهاجرت و ترک وطن برای بسیاری از آنهایی که رفتند یک مسیر پرپیچ و خم و بیبازگشت است و چه بهتر که برای اتخاذ چنین تصمیم مهمی تمام جوانب سنجیده شود.
نظر شما