در صورت امتداد خط لوله گوره به جاسک به گوادر، ظرفیت قابلتوجه صادرات نفت به مقصد پاکستان (۵۸ میلیون بشکه سالانه برای تصفیه در پالایشگاه گوادر) و میزان بیشتری از آن برای انتقال به چین (سینکیانگ) ایجاد خواهد شد؛ این یعنی جریان مالیِ بیش از ۴ میلیارد دلاری در مسیری تحریمناپذیر و ایمن؛ رقمی که قابلیت اهرمشدن برای جذب سالانه ۱۲ میلیارد دلار فاینانس و سرمایهگذاری را خواهد داشت* . *ناگفته پیداست که آنگلوساکسونها به عنوان حاکمانِ بر دریا، از هر ابزاری برای مقابله با ابتکار «واردات زمینی انرژی از مسیر پاکستان به مقصد چین» استفاده خواهند کرد* ؛ این ابزارها می توانند اقتصادی یا امنیتی باشند.
لذا باید گزارش حاضر با دقت خوانده شود و از آن مهمتر آنکه باید بین سطور آن با دقتی مضاعف مورد شکافی قرار گیرد؛ *به نقشه اختصاصی ابتدای گزارش (که توسط یک اندیشکده آمریکایی طراحی شده) دقت کنید* ؛ امتداد خط لوله سیپک به داخل خاک ایران کشیده شدهاست؛ نویسندگان گزارش دو پاکستانی هستند که به بندر گوادر سفر کرده و با تعداد زیادی از صاحبنظران و عاملان اجرایی این پروژه مصاحبه کردهاند؛ اما در نهایت این گزارش به «آیه یاس خواندن درباره پروژه واردات زمینی انرژی از مسیر پاکستان» منتهی شده است که این نتیجهگیری نمی تواند بدون سوگیری باشد؛ (نویسنده پاکستانی این متن برای wikistrat کار میکند؛ یک نهاد تحلیلی و پژوهشی متعلق به گروه تروریستی اسرائیل)
از این منظر رمزگشایی از این گزارش اطلاعاتی و امنیتی برای طرف ایرانی باید بسیار مهم باشد؛ برای مثال در متن هم اشاره شده است که ذیل یک دستور کار اقتصادی، عربستان سعودی به دنبال ساخت پالایشگاه در گوادر بوده است که این برنامه، همراستا با سیاستهای ایالات متحده و برای مقابله با ابتکارات چین در این بندر طراحی شده است.
اما مهمتر و خطیرتر از دستور کار اقتصادی، دستور کار امنیتی است که از مسیر ناامن سازی مسیر این خط لوله پیگیری خواهد شد. استفاده از گروه های نیابتی مسلح برای ناامنسازی این مسیر کاملا مشهود است. (وقتی تیغ تروریسم و تفسیرهای نادرستِ دیپلماتیک در تهران همزمان میبرّد، سعودی (آمریکا) چرا باید پول خرج کند؟)
هند، چابهار را برای دسترسی به افغانستان و گسترش تروریسم علیه کمربند و راه چین و عمق راهبردی پاکستان میخواهد. اینکه ایران بخواهد در پازل مهار چین و پاکستان بازی کند حتما از سوی این کشورها بی جواب نخواهد ماند. چه آنکه در هفتههای منتهی به انعقاد قرارداد چابهار با شرکت هندی(ولی در اصل، لندنی)، نیروهای نیابتی پاکستانی در قالب جیش العدل با اسم رمز مقابله با توسعه مکران بزرگترین حمله تروریستی سالهای اخیر را رقم زدند و پیام روشنی را منتقل کردند.
ارزیابی طرف پاکستانی این است که مسیرهای تأمین مالی گروههای تروریستی که چینیها را در بلوچستان ترور میکنند از هند نشات میگیرد.مطابق با این تحلیل، قرارداد چابهار این جریانِ پشتیبانی را تسهیل و تشدید میکند؛ مجموع این فرایند طرف پاکستانی را در وضعیت اقدام تلافیجویانه قرار داده و چرخه خشونت را در شرق کشور تشدید میکند.
حال آیا عواید (اعم از اقتصادی، سیاسی و امنیتی) آتیِ حاصل از صادرات زمینی انرژی به پاکستان و چین با عواید ناچیز واگذاری اپراتوری بندری چابهار به شرکت هندی قابل مقایسه است؟ *عواید چندین میلیارد دلاری از محل صادرات انرژی (با قابلیت اهرمسازی در قالب مکانیسم یک به سه) به چین و پاکستان از یک مسیر بهینه، ایمن و خارج از دستبرد آنگلوساکسونها را مقایسه کنید با یک قرارداد چند ده میلیون دلاری با یک شرکت هندی!* آن هم با کلی اما و اگر که آیا آمریکا بگذارد یا نگذارد! که آیا شرکتهای هندی حاضر میشوند خط ریلی از چابهار تا شمال ایران را تکمیل کنند یا خیر!
امید است در دولت جدید با یک تدبیر عالمانه و مبتنی بر مصلحت، مسیر طی شده اصلاح شود؛ انشاالله.
منبع: ابتکار ایران
نظر شما