تحولات منطقه

حکایت افراط و تفریط است! اینکه ما در روایت کردن تاریخمان، تحت تأثیرعوامل مختلف گاه بخل به خرج داده و کم‌گویی کرده‌ایم و خیلی از واقعیت‌ها را نادیده گرفته‌ایم و گاه مجبور شده‌ایم در تجلیل از فلان رویداد تاریخی، رنگ و لعاب ماجرا را زیاد کنیم.

«آموزش دختران» هدیه رضاخان به ایرانی‌ها نبود/ روایت وارونه تاریخ، ممنوع!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

نتیجه چنین رویکردی تقریباً همیشه یکسان است؛ تحریف‌ها، قهرمان‎سازی‌های تبلیغاتی، دشمن‌تراشی‌های متوهمانه و در نتیجه جابه‌جایی حقیقت با دروغ و شایعه از بستر چنین رویکردی به تاریخ بیرون می‌آید. تأسف اینکه در قرن ۲۱ و عصر یکه‌تازی فضای مجازی و هوش مصنوعی هم چنین رویکردی دیده می‌شود.
امروزه، فناوری هم به برخی‌ها کمک می‌کند واقعیات تاریخی را جابه‌جا و حتی در بسیاری از مواقع جای خادم و خائن به کشور را عوض کنند. یک نمونه‌اش اینکه موج تازه و دوباره‌ای در فضای مجازی دارد سیل پست و استوری‌هایی را با خودش می‌آورد مبنی بر اینکه «رضاخان تنها ناجی تاریخ آموزش نوین ایران بوده و بدون او دختران ایرانی هیچ مدرسه‌ای نداشتند. بسیاری حتی با قاطعیت ادعا می‌کنند مدارس دختران و پیشرفت آموزش دختران، همه مرهون دیدگاه روشنفکرانه و اقدامات پهلوی اول است».

سرنخ‌ها به کجا می‌رسد؟

اسناد تاریخی می‌گویند سرنخ‌های تشکیل مدارس نوین ایرانی و تحصیل دختران در این مدارس نه به دوره «رضاخان» بلکه به زمان آغاز مشروطه برمی‌گردد. «مهر» در این‌باره می‌نویسد: «زن در نظام سنتی نه حق ورود به سیاست داشت و نه امکان حضور در عرصه اجتماعی. اما در میان غوغای مجلس اول، بحث بر سر مدارس دخترانه آغاز شد. مخالفان، خواستار حفظ وضع موجود بودند: زن باید در خانه بماند، مرد باید در جامعه فرمان براند! اما جریان نوگرایی در مقابلشان عقب ننشست. ثمره این کوشش چنین شد که با توجه به آمار رسمی در سایت پژوهشکده تاریخ معاصر، در سال ۱۲۹۱ شمسی، نشریه شکوفه که متعلق به زن‌ها بود، فهرستی از اسامی ۶۳ مدرسه دخترانه در تهران را منتشر کرد که حدود ۲هزار و ۵۰۰ دانش‌آموز داشتند».
در این نشریه اعلام شده بود از هر هفت نفر محصل تهرانی، یک نفر دختر است که البته این مدارس همه پیش از رضاخان بنا شده بودند. او تنها زمانی که به قدرت رسید، مدارس عالی تهران را زیر چتر نظم اداری آورد. اما آیا این یعنی بنیان‌گذار آموزش زنان او بوده است؟ درواقع چنین نیست؛ تاریخ را نباید از آخر به اول خواند. اگر زنان پیشرو در عصر مشروطه از جان خود دریغ نمی‌کردند، رضاخان چیزی برای انسجام بخشیدن و ثبت آن به نام خود در اختیار نداشت. تاریخ، برخلاف روایت‌های اینستاگرامی است. مدارس دختران پیش از رضاخان وجود داشتند و تلاش‌های واقعی زنان ایرانی بود که بذر آموزش را در دل جامعه کاشت، نه امضای او که البته بیشتر در سیاست‌های سرکوبگرانه و تمرکز قدرت، غرق بود. این افسانه‌سازی‌ها چیزی جز تحریف تاریخ نیست؛ راهی است برای سفیدنمایی گذشته و نسبت دادن موفقیت‌های جمعی و مبارزات واقعی زنان ایرانی به چهره‌ای که نقش چندانی در آن نداشته است. بیایید یک بار دیگر دقیق نگاه کنیم که چه کسانی برای راه‌اندازی مدارس نوین دخترانه تلاش کردند.

بذر اول

«بی‌بی خانم استرآبادی» در سال ۱۲۶۰ خورشیدی کتاب «معایب‌الرجال» را نوشت که پاسخی تند و کوبنده به رساله‌ای مردسالارانه بود. او نه‌تنها با قلم، که با عملش یکی از پیشگامان عصر خود بود و در تهران، نخستین مدرسه دخترانه به نام دوشیزگان را در سال ۱۲۸۵ بنیاد گذاشت، اما این مدرسه مدت زمان کوتاهی پا برجا ماند. از بی‌بی خانم استرآبادی به نام مادر آموزش دختران در تاریخ ایران یاد می‌کنند.
پس از او «طوبی آزموده» (مزین‌الملک) در ۱۲۸۶ خورشیدی مدرسه ناموس را پس از مدرسه دوشیزگان در تهران تأسیس کرد؛ این مدرسه جزو نخستین مدارس دخترانه بود که در ایران ساخته شد. «مریم عمید» معروف به مزین‌السلطنه مدرسه‌ای برای زنان راه انداخت و مجله شکوفه را هم منتشر کرد؛ مجله‌ای که در آن آشکارا بر ضرورت تحصیل زنان پای فشرد. او نخستین زن روزنامه‌نگار ایران بود.
سؤال اینجاست اگر بذرهای آموزش برای دختران و زنان پیش‌تر کاشته نشده بود، رضاخان در این زمینه چه نقشی را ایفا می‌کرد؟ نباید فراموش کنیم رضاخان پس از محکم کردن پایه‌های حکومتش، حتی به جریان‌های روشنفکری که پرچمدار آموزش و مدرنیته بودند پشت کرد. بسیاری از روزنامه‌نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی عصر مشروطه یا در زندان‌های او جان دادند یا به حاشیه رانده شدند. تناقضی تلخ این است: مردی که دستاوردهای مشروطه را مصادره کرد، همان کسانی را که دستاوردها را ممکن کرده بودند به خاک سپرد.

ساده‌انگارانه

امروز، گاه روایت‌های رسمی نیز آموزش زنان را موهبت رضاخان می‌خواند. اما این روایتی است که تاریخ را از آخر به اول می‌خواند. اگر به ابتدای مسیر بازگردیم، خواهیم دید آموزش زنان، زاییده اراده ملت و تلاش زنان بود، نه تصمیم یک دیکتاتور. مدارس دخترانه حاصل خون‌دل نسلی است که در برابر دشنام‌ها، حملات و فشارهای اجتماعی ایستاد. این مدارس نه به فرمان رضاخان، که به همت زنانی شکل گرفت که نامشان در سایه مانده است. تاریخ را اگر درست بخوانیم، می‌بینیم خود مردم مسیر را هموار کردند و او تنها بر موج آن سوار شد. حقیقت را نمی‌توان پشت روایت‌های ساده‌انگارانه پنهان کرد: آموزش دختران هدیه رضاخان نبود بلکه مسیر و راهی بود که در دوره مشروطه برای زنان هموار شد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha