۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۱
کد خبر: 265260

رقیه نصرتی: اگرچه در انقلاب فوریه 2011 میلادی، «علی عبد ا... صالح» دیکتاتوری که سالها بر یمن حکومت می کرد سرنگون شد، اما رژیم او همچنان به حیات سیاسی خود ادامه داد و برای حفظ این روند طی 4 سال گذشته آمریکا و عربستان سعودی تلاش بی وقفه ای داشتند و «عبد ربه منصور هادی» معاون عبدا...صالح را جایگزینش کردند تا این کشور همچنان «تحت سلطه» سعودی ها باقی بماند و آمریکا نیز کنترل تنگه استراتژیک و حیاتی «باب المندب» که مهمترین گذرگاه صادرات نفت عربستان سعودی به دیگر نقاط جهان پس از تنگه هرمز شمرده می‌شود را در دست داشته باشد.

یمن ؛ بیم و امیدهای پیش رو

در مورد اهمیت تنگه استراتژیک باب المندب همین بس که گفته می شود حدود 30 درصد نفت جهان از این تنگه عبور می‌کند و همچنین سالیانه حدود 21 هزار کشتی و نفتکش از این تنگه گذر می‌کنند و از جهتی دیگر حیات  اقتصادی بندر «ایلات» رژیم صهیونیستی و بندر «عقبه» اردن به باز بودن این تنگه بسته است. این تنگه یکی از مهمترین نقاط سوق الجیشی دنیاست که موقعیت یمن را برجسته می کند و نگاه های فرامنطقه ای زیادی را متوجه آن می کند.

بنابراین، از دست دادن یمن برای عربستان ضربه‌ای مهلک خواهد بود، به ویژه آنکه سعودی ها هم اکنون مرحله حساس انتقال قدرت به شاه جدید را سپری می‌کنند و درگیر رقابت بین شاخه‌های مختلف خاندان پادشاهی هستند و قدرت های غربی نیز با درک اهمیت این منطقه به خوبی می دانند که از دست دادن یمن برای آنها به معنی ناامن شدن عربستان، خلیج فارس، نفت خاورمیانه و در یک کلام از دست دادن منطقه راهبردی غرب آسیا خواهد بود. 

اهمیت یمن برای عربستان و کشورهای غربی به حدی بوده که آنان سالهای طولانی در زمان حاکمیت علی عبد ا... صالح امتیازات بسیار و ویژه ای به یمن اختصاص می دادند به حدی که همواره به یمن به عنوان بخشی از عربستان نگریسته می‌شد. عربستان در پی اعمال سیاست هایشان بر این کشور زمینه های رشد وهابیت را برای مقابله با جریانهای مخالف داخلی فراهم کرد. آنان همیشه برای حفظ آرامش یمن و تسلط بر آن  و از جهتی برای مبارزه با شیعیان یمن پول و امکانات ویژه ای به دولت وقت اختصاص می دادند و در بسیاری از مواقع از دخالت مستقیم نیز برای سرکوب مخالفان شیعه ابایی نداشتند.

مناطق سکونت شیعیان حوثی (واقع در شمال یمن) به دلیل نزدیکی با مرزهای عربستان همواره موجب  نگرانی خاندان سعودی بود، لذا همزمان با اتکا به تسلیح حکومت صالح و به رشد جریانات سلفی گری به مقابله با حوثی ها می پرداختند.

بنابراین ریشه مشکلات و حوادث جاری در یمن تنها به طرف‌های داخلی ختم نمی‌شد، بلکه دخالت‌های خارجی تحت عناوین مختلف توسط عربستان، سازمان ملل، شورای همکاری خلیج فارس و نقشی که آمریکا در حمایت از جریان‌ها و گروه‌های تروریستی تکفیری و در رأاس آنها «القاعده یمن» ایفا می‌کرد، همه و همه بر حوادث جاری در یمن تأثیرگذار بوده و هستند.

ولی اکنون شرایط کاملاً تغییر کرده و دشمن دیرینه عربستان و آمریکا در این منطقه، صحنه گردان اصلی شده است و برای اولین بار پس از حکومت «یمن جنوبی» قدرتی در این کشور بر امور مسلط می شود که مخالف سعودی‌هاست. یمنی که «حیات خلوت» عربستان بود و به عنوان یک متحد استراتژیک و امنیتی برای عربستان محسوب می‌شد اینک در اختیار کسانی است که سالها توسط آنها سرکوب شده اند.

به دنبال این پیروزی مخالفان ، امروزه سؤالات فراوانی طرح می‌شود؛ اینکه اقدام بعدی انصارا... چیست؟ و یا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به خصوص عربستان چگونه رفتار خواهند کرد؟ و چه موضعی خواهند گرفت؟

خبرهایی وجود دارد که نشان می دهد عربستان واقعیت اوضاع یمن را ناچاراً پذیرفته و سعی دارد تا جایی که میسر است، تأثیرات منفی آن را بر وضعیت داخلی خود کاهش دهد. اما عربستان برای کنترل انصار ا... نگاه ویژه ای به جنوب یمن دارد تا با تزریق پول و امکانات جدایی طلبان جنوب را در مقابل انصارا... تقویت نماید. عربستان این روزها مدام برای جدایی دوباره جنوب از شمال یمن تلاش می‌کند.

لازم به ذکر است که یمن سابقاً به دو کشور «یمن شمالی» و «یمن جنوبی» تقسیم می شد که یکی تحت سیطره آمریکا و عربستان و دیگری وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. این دو کشور در سال 1990 مجدداٌ با یکدیگر ادغام شدند. اما با وجود ادغام، هیچگاه یمن شاهد یک دولت مرکزی قوی که همه اقوام از دولت تبعیت کنند نبود. ساختار سنتی، عشیره ای همواره علایق قومی را به نسبت منافع کشور مورد توجه بیشتر یمنی ها قرار داده بو. از این رو خطر تجزیه همواره یمن را تهدید می کرده و می کند.

تجزیه طلبان جنوبی مدعی تجزیه مجدد یمن و ایجاد کشوری جدید به پایتختی بندر عدن بوده و هستند. جنوبی ها هم اکنون عملاً کنترل عمده مناطق جنوب یمن را بر عهده دارند و اینک عربستان برای کنترل و اخلال در انقلاب جدید یمنی ها تحریک جنوبی ها را در دستور کار خود قرار داده است.

فشاری که در حال حاضر بر علیه انقلاب وجود دارد بیشتر از طرف عربستان، کشورهای خلیج فارس و آمریکایی هاست. آنها سعی می‌کنند موضوع یمن به یک مسأله بین‌المللی تبدیل شود و قضیه را به سازمان ملل و شورای امنیت ببرند تا فشارهای بین‌المللی علیه انصارا...  اعمال شود و نیات خود را در پوشش اقدامات بین المللی اعمال کنند.

طبق اطلاعات واصله شورای امنیت سازمان ملل قصد دارد چیزی همانند سوریه را در مورد یمن اجرا کند و پرونده یمن را مستقیماً به سازمان ملل بفرستند تا یمن را ناآرام و چند پاره کرده و انقلاب را ناکام بگذارند.

آنچه در آن تردید نیست،‌ اینکه حفظ وحدت یمن برای مقابله با دخالت‌های خارجی و جریانهای تکفیری و دستاوردهای انقلاب جدید (سپتامبر 2014) و جلوگیری از افتادن در دام فتنه‌های مذهبی و طایفه‌ای و ناکام ساختن طرحهای آمریکا برای مقابله با استمرار و استقرار انقلاب  امری ضروری و الزامی است.

بنابراین به نظر می‌رسد، مردم انقلابی یمن باید از فرصت پیش آمده از مشغول بودن سعودی‌ها و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به امور داخلی خویش و سردر گمی آمریکا در منطقه و ایستادگی محور مقاومت و مشارکت آن در شکل گیری خاورمیانه‌ای جدید به جای مبدل شدن به یک قربانی، نهایت استفاده را  برای تثبیت موقعیت خود ببرند. در این بین دخالت دادن همه گروهها و قبایل همسو در قدرت و تصمیم گیری ها می تواند مؤثر باشد.

آمریکاییها با اینکه اعلام کردند انحلال پارلمان و تحولات جاری یمن را نمی‌پذیرد؛ ولی اکنون شاهدند کسانی بر یمن حکومت می‌کنند که شعار « مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل» را سر می‌دهند. این اتفاق از آن رو برایشان سنگین است که یمن پیش از این (در زمان علی عبدالله صالح) یکی از هم پیمانان واشنگتن بود در یکی از نقاط سوق الجیشی دنیا بود.

همچنین شورای همکاری خلیج فارس این اقدام انصار ا... را «کودتا علیه مشروعیت» در کشور توصیف کرد و این اقدام را عامل از بین رفتن روند حل و فصل سیاسی بحران این کشور دانست.

اما در سطح داخلی نیز، بی شک طی دو سالی که برای حکومت انتقالی تعیین شده، تهدیدات بسیاری در انتظار حوثی‌ها و همپیمانانشان خواهد بود.

قبائل «مأرب» اعلام کردند برای مقابله با حوثی‌ها دست به سلاح خواهند برد. اوضاع در این استان احتمالاً به سوی درگیری پیش برود، استانی که القاعده و تکفیری‌ها در آن حضور چشمگیری دارند و همچنین چاههای نفت یمن نیز در این منطقه قرار دارد.

اهداف جنبش انصارا... مبنی بر رفع فسادهای موجود در کشور، پیشرفت اقتصادی، رسیدگی یکسان به همه گروه ها و جریان های موجود در کشور و مقابله با دیکتاتوری، مورد رضایت برخی طوایف یمنی بوده و برشانس آنها جهت موفقیت در رسیدگی به اهدافشان افزوده است. حوثی ها جهت ممانعت از تجزیه یمن و ایجاد بلوا همزمان به گفتگو با جنوبی ها پرداخته و با اعطای برخی امتیازها در پی جلب نظر مساعدشان گام برداشته اند. اقدام دیگر حوثی ها در این باره مقابله شدیدشان با القاعده می باشد. یمن در طول ماه های سپری شده بارها و بارها شاهد رویارویی میان جنبش انصارا... و القاعده بوده که به عقب نشینی تروریست های القاعده منجر شده است، امری که بر سیطره انصارا... و محبوبیتش در سطح داخلی افزوده است.

عبدالمالک الحوثی رهبر جوان انصارا... به داشتن مواضعی ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی شهره است. وی در تمامی سخنرانی هایش با الگو گیری از سید حسن نصرا... به حمایت از جنبش فلسطین پرداخته و مواضع ذلیلانه جهان عرب بویژه شیوخ خلیج فارس را مورد عتاب قرار داده است.

مواضع رهبر حوثی ها موجب نگرانی شدید غرب و اعراب خلیج فارس شده است. به همین دلیل شیوخ عرب خواستار واکنش فوری آمریکا و سازمان ملل در قبال انحلال پارلمان یمن و سیطره حوثی ها بر این کشور شده اند.

عربستان سعودی و ایالات متحده همواره عبدالمالک و رهبران این جنبش را به ارتباط با ایران متهم نموده و به ابراز نگرانی از تداوم قدرت گیری روزافزون ایران در سطح منطقه پرداخته اند.

بی شک تثبیت موقعیت انصارا... در یمن و ارائه برخی اقدامات موفق در حوزه های اقتصادی و اجتماعی این کشور موجب تغییر بیش از پیش معادلات در منطقه به نفع آنها خواهد شد.

 مواضع حوثی ها در تمجید از انقلاب اسلامی ایران و حزب ا... لبنان و همچنین مقابله با سلفی گری و مواضع کشورهای مرتجع عرب و همچنین ایستادگی اش در برابر استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی نوید این را می دهد که عضو جدیدی به محور مقاومت ملحق شود و این نه خواست عربستان و نه خواست آمریکا و صهونیسهاست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.