تصویری از یک کپر که روی آن پرچم کشور نصب شده بود با عدهای کودک ایرانشهری (همان فهرج سابق) این خبر بهجت اثر را تکمیل و تزیین میکرد. واقعاً شرم آور است. من وقتی این خبر را خواندم خجالت کشیدم!
رئیس سازمان حفظ محیط زیست گلایه میکند نمایندگان مجلس شصت میلیارد تومان بودجه مقابله با ریزگردها را حذف کردهاند، نمایندگان میگویند این شصت میلیارد برای کمک به تشکلهای مردم نهاد و تشکیل همایش و جشنواره و سخنرانی بوده نه جلوگیری از ریزگردها.
محمدعلی اینانلو که سالها پیش مجری برنامههای حفظ محیط زیست در تلویزیون بود یک حرف حسابی زد که چرا رؤسای سازمان حفظ محیط زیست از میان خانمهای صدرنشین انتخاب میشوند؟
او دلیل خوبی آورد که «رئیس سازمان محیط زیست باید پوتین بپوشد، آماده سفر در هر نقطه و هر آب و هوایی باشد، همواره به سرکشی بپردازد.» متداول شده خانمی را میآورند و مسؤول حیاتیترین سازمان آب و هوایی کشور میکنند. نه تنها خانم ابتکار، بلکه خانمی که سلف ایشان بود خانم واعظ جوادی چه کاری برای محیط زیست ایران کرد؟ رئیس محیط زیست شدن فقط حضور در جشنواره یا شرکت در همایشهای بینالمللی نیست. خانم ابتکار چرا این قدر علاقه به نشستن در اتاق کارلوکس خود در پارک پردیسان دارند؟
چرا ایشان رنج سفر را به خود هموار نمیکنند و سفرهایی به مناطق مختلف کشور نمیکنند؟ خبر پارک ملی بوجاق و تالاب لاگون را شنیدهاند؟ درست است ایشان انگلیسی را خوب صحبت میکنند و چند سالی در آمریکا بودهاند و هنگام حضور دانشجویان در سفارتخانه آمریکا به علت تسلط در زبان، توسط آشنایان مشارالیها از او دعوت شد به سفارت برود و در ترجمه اسناد و مدارک جاسوس خانه یاری کند، اما این چه ربطی به محیط زیست دارد؟
هر روز اخبار ناراحت کنندهای از نابودی محیط زیست در مناطق مختلف کشور میرسد، اما هیچ خبری از سرکشی سرکار خانم به آن مناطق نمیرسد.
ممکن است ایشان ارادتمندانی در مطبوعات داشته باشند که پیوسته از مساعی مشارالیها تعریف و تمجید کنند، اما ایشان چرا ستاد کار خود را موقت به خوزستان منتقل نمیکنند؟ چرا این خانم از متخصصان بینالمللی دعوت نمیکند به ایران بیایند و راهکار نشان دهند؟
چرا این خانم اینقدر خونسرد و رفتار میکند؟ علاوه بر جنوب حتی در خراسان شمالی ریزگردها ظاهر شدهاند. این خانم از معادن وزارت فلاحت یا کشاورزی شصت، هفتاد سال پیش عقبترند که هر زمان سیل ملخ به ایران سرازیر میشد با شورویها مکاتبه میکرد و خطر پرواز سیل ملخ به شمال ایران و حمله به مزارع قفقاز و ترکستان را یادآور میشود و درخواست ارسال هواپیمای سمپاشی میکرد که دوازده تا بیست هواپیما میآمدند و مزارع سراسر کشور را سمپاشی میکردند.
از خانمهای رئیس سازمان حفظ محیط زیست، گویا هیچ هنری ساخته نیست. شنیده بودم رئیس قبلی شوهر خود را به عنوان مشاور مخصوص منصوب کرده بود.
امیدوارم خانم ابتکار از این پست تراشیها نکرده باشد. چقدر خوب است خانم ابتکار کمی حالت مردانه به خود بگیرد. از اتاق کار شیک و آراستهاش بیرون بیاید و به سراسر کشور سفر کند. مثلاً ببیند در خوزستان مردم چه میکشند و ریزگردها چه به روزگارشان آورده است. سفری به خراسان شمالی بکند و ببیند خبر هجوم گرد و غبار از مرزهای شمالی و شرقی صحیح است یا نه؟
در اتاق نشستن که گرهی باز نمیکند. جلسه مذاکره و مصاحبه داخلی هم به حد کفایت انجام شده؛ پاشو معاون محترم رئیس جمهور سفری برو بغداد، ریاض، امان، امارات متحده عربی، همین طور کشورهای آسیای مرکزی، همین طور هند و پاکستان و افغانستان، مشکل را حل کن.
شاعر میفرماید «کز خواب کسی را گل شادی نشکفت». خطابش به امثال این جور مسؤولان است که از اتاق مجلل کارشان که سرای موقت است و چندی بعد به پشت میز نشین دیگری تعلق خواهد یافت بیرون نمیآیند. عاشق دوربین تلویزیون و دوربین عکاسی خبرنگاران رسانهها و مصاحبه سمینار و همایشاند و حتی در مواقع بحرانی عاشق منطقه در معرض قهر طبیعت نمیشوند. آخر سکون و طمأنینه و استراحت و اتاق نشینی تا کی؟
وقتی عکس مدرسه کپری را دیدم خجالت کشیدم که آیا وزیر آموزش و پرورش هم این عکسها را میبیند؟ پرچم سه رنگ ایران روی کپر حصیر خرمایی متعلق به سرپناههای قرون اولیه بشری! چرا آن پرچم را آنجا میگذارید؟ مثلاً میخواهید احساسات میهنی را در بچههای محروم زنده کنید؟!
نظر شما