۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۳
کد خبر: 271997

چند ماه پیش شهرداری اصفهان از من دعوتی به سخنرانی کرد. دیدم موضوع سخنرانی درباره سریالهای به اصطلاح مستند ماهواره‌های بیگانه است

آوای شوم از لندن!

در ماه‌های اخیر شماری از دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی، شهرداری‌ها، پادگانها، مؤسسات مردم نهاد و کارگری به دلیل اینکه برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی من که سالهاست پخش می‌شود به دلیل شفافیت و بی‌طرف بودن مورد اقبال مردم قرار گرفته است از بنده دعوت به سخن گفتن با طبقات مختلف جامعه بویژه دانشجویان و کارگران می‌کنند. من هیچ سمت و مقام دولتی ندارم و نمی‌خواهم داشته باشم، زیرا تعهد نوشتن تعداد زیادی کتاب تاریخی دارم که تاریخ دفاع ملی ایران، تاریخ نفت، تاریخ نیروی دریایی، تاریخ نفتکش، «زن ایرانی در رواق حرمسرای ایرانی» در زمره آنهاست و خوشوقت و سربلندم که همین کتابها که به تحقیقات و مطالبات بسیار و پیگیر نیاز دارد، اوقاتم را پر می‌کند. پس اینکه به دانشگاه‌ها یا مجامع کارگران می‌روم جزو وظایف من نیست بنا به دعوت مردمی است که هیچ آشنایی قبلی با آنان ندارم. اکنون در دفترچه‌ای که فهرست سخنرانی‌هایم را می‌نویسم ده‌ها دعوت به سخنرانی دارم که نتوانسته‌ام در آن مجامع حضور یابم و اجرای سخنرانی را به ماه‌های سال آینده موکول کرده‌ام.

چند ماه پیش شهرداری اصفهان از من دعوتی به سخنرانی کرد. دیدم موضوع سخنرانی درباره سریالهای به اصطلاح مستند ماهواره‌های بیگانه است که از قرار یکی از آنها به نام «انقلاب 57» در پنج قسمت در شبکه‌ای ماهواره‌ای «من و تو» که در لندن مستقر است و از متفرعات و شعبه های  بی.بی.سی فارسی است، پس از ماه‌ها کندوکاو در آرشیو «بی.بی.سی» تهیه شده است و نام جوانی که این سریال به تحریر یا تقریر اوست، سام غفارزاده سخت به گوشم آشنا می‌آید و در ذهنم جرقه‌ای می‌زند که حدود چهار- پنج سال پیش در ایران مقالاتی در یک ماهنامه تخصصی می‌نوشت و گویا از ایران رفته و به دستگاه نان و آبدار «بی.بی.سی» وارد شده است. چون سریال را بنا به دعوت یکی از دوستانم که اهل چاپ است دیدم و نکته خاصی در آن ندیده و آن را واجد اهمیتی نمی‌دانستم تعجب کردم که چرا از میان این همه موضوعات، این سریال، برای سخنرانی من واقع شده است.

سریال را دیده بودم و یک بار دیگر نسخه ضبط شده آن را دیدم. بعدها شنیدم نسلی که 35 سال است سیاستهای اتخاذ شده در مورد چگونگی بیان تاریخ ایران از سوی افراد نه چندان آگاه در زمینه تاریخ، گیج و سرگشته‌شان کرده است (مثلاً روزی شخصی می‌آید پیشنهادی کند تمام سلسله‌ها و اسامی سلاطین گذشته حذف شود و دانش آموزان سرگشته و ناآگاه می‌مانند و در مورد برخوردهای نظامی بیگانگان با ایرانیان و علل یورش و دفاع قهرمانانه ملت ایران سکوت اختیار شود)، از دیدن سریالهای حساب شده تدوین شده در خارج بیشتر سرگشته شده و بهشت خیالی و مفروض پیش چشم آنان ترسیم کرده‌اند به همین دلیل است که پرسشهایی می‌کنند پاسخی نمی‌شنوند. و بسیاری ابراز تمایل می‌کنند من به این پرسشها پاسخ دهم.

من در آن جلسه سخنان مبسوطی بیان کردم. بنا به درخواست من 50 دقیقه از متن سریال روی پرده نمایش داده شد. دروغها و صحنه سازی‌ها را تحلیل کردم. دولت استعماری انگلیس در مقاطع گوناگون برای چپاول ثروت ملی ملت ایران- نفت- قراردادهای سنگین 1933 و 1954 (کنسرسیوم) را بر ایران تحمیل کرد 50 سال نفت ایران را به مفت ربود. یک قران مالیات نداد و در عوض 500 میلیون مالیات به خزانه داری انگلیس پرداخت خدمت مردم عرض کردم انگلستان چه در سال 1919 و چه در سال 1945 کوشید ایران را مستعمره یا تجزیه کند.

به مردم گفتم ورود ایران در پیمان سعدآباد در سال 1937 پیامدهای شومی برای ایران داشت. دشت ناامید، کوه‌های آرارات، اروندرود به همسایگان داده شد و در شهریور 1320، انگلستان متحد در پیمان سعدآباد، دست در دست شوروی، ایران را مورد یورش قرار داد و 5 سال اشغال کرد و بلاها و زیانهای فراوان به تأسیسات کشوری، لشکری ما وارد شد و راه آهن نو ساخته ما را کهنه و مستعمل کردند و تازه خیال داشتند آذربایجان و کردستان و خوزستان را از ایران جدا کنند.

من از مردم پرسیدم یک نقطه خوبی و نیکی را نشان دهید که از انگلستان منفعتی نصیب ایران شده باشد. به مردم گفتم 28 ماه ایران را محاصره دریایی و تحریم کردند مانع فروش نفت ما شدند و تازه یک میلیارد دلار ما را جریمه کردند و به صورت نفت مجانی از ما گرفتند. ورود ایران به پیمان بغداد در سال 1955، خط و خطای بزرگ دیگر رژیم شاه بود. سوال من از مردم این بود: چنین دولتی که پیوسته به ما صدمه وارد کرده همه می‌دانیم «من و تو» از شعبه های مخفی «بی.بی.سی» است که نقش تلویزیون خاکستری را بازی می‌کند چگونه می‌تواند میانگر تاریخ معاصر ایران باشد؟

در یک سخنرانی در مرکز موشکها و توپخانه اصفهان که شاید حدود 800 تن حضور داشتند چنان ابراز لطف و محبتی به من شد که حیران شدم و اشک از دیدگانم سرازیر شد.

گفته‌های من در فضای مجازی قرار گرفت. بتازگی در روز جمعه 22 اسفند دیدم زاغ و زغنی چند در شبکه «من و تو» از شدت بور و کیش مات شدن از زاغ و زغن به صورت شغال زخمی درآمده و بنای بدگویی از مرا گذاشته‌اند که چرا بساط و ترفند آنان را به هم زده و مردم را بیدار کرده‌ام. به مویه‌ها و آوای شوم این زاغ و زغن که در حکم  زنان شیطان خوی «سیرون‌ها» در افسانه‌های «هومر» هستند که با آوای خوشی خود دریانوردان را اغوا می‌کردند و آنان را به سراب و ناکجا آباد جزیره سیرون می‌کشاندند و نابود می‌کردند گوش ندهند و دلسوزی عمال بیگانه را واهی پندارند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.