قدس انلاین: هر استادي در تدريس خويش، دست كم بايد از دو ويژگي مهم برخوردار باشد: ويژگي علمي، ويژگي اخلاقي؛ ويژگيهاي «علمي» و «اخلاقي» هر استادي لازم و ملزوم يكديگرند و هر يك بدون ديگري كاري عقيم و راهي ستَروَن است و البته برخورداري توأمان از اين دو ويژگي نيز بس دشوار است، اما در استاد شهید مرتضی مطهری هر دو آن به وضوح نمایان بود.

شهید مطهری در برابر هیچ پرسشی، دچار لکنت زبان نمی شد!

روابط دوستانه با شاگردان

حجت الاسلام فاکر نقل می کند: استاد مطهری هرگز نسبت به شاگردانش نظر تحقیرآمیز نداشت، یعنی، حرف شاگرد را می شنید و به این وسیله، به شاگردش، اجازه ی عقده گشایی می داد. اگر وقت نبود، بعد از درس می نشست و گوش می کرد. حرف را می شنید و جواب آن را می داد. این خصیصه ی ایشان، درمقام تحقیق، بیشتر از مقام تدریس ایشان نقش داشت. ایشان، به شاگردان میدان می دادند. شاگرد را کوچک حساب نمی کردند و اساسا در برخورد با شاگرد رفیق بودند. به من، در دو سه سال آخر عمرشان، خیلی محبت داشتند. به منزل ایشان که می رفتیم، مثل اینکه با ما رفیق بود. البته، گاهی لطف می کردند و به منزل ما می آمدند، ولی اصلا این مسائل مطرح نبود؛ یعنی، ایشان، خود بزرگ بینی نداشت و این اخلاق انسانی، خیلی تاثیر داشت و از خصایص فوق العادی ایشان محسوب می شد.»

صبر و مدرای بی مانند

حجت الاسلام شریهتمداری می گوید: هیچ گاه در درس استاد مطهری برخورد خشونت آمیز نبود. برای رفع اشکال، سعی می کردند بیان خود را محکم کنند، نه اینکه با ادای کلمات خشن و احیانا توهین آمیز، طرف مقابل را ساکت نمایند. این اخلاق پاکیزه، هم از قوه ی علمی و هم از خود سازی ایشان سرچشمه می گرفت. در مدت دوازده سالی که خدمت شان تلمذ می کردم ـ هفته ای پنج روز ـ یک دفعه هم ندیدم که باعصبانیت در درس جواب کسی را بدهند حال که این سخنان را می گویم به یاد خاطره ای می افتم در همین زمینه، یک روز، بعد از اینکه ایشان مطلبی را بیان کردند، من، اشکال کردم و هر قدر ایشان بیان کردند و توضیح دادند، برای من قابل قبول نبود. سرانجام، قدری بی ادبی و کستاخی کردم و گفتم: «انصاف بدهید». ایشان گفتند: «من انصافم از شما بیشتر است.» نهایت جوابی که دادند و من در مدت دوازده سال شنیده ام، این بود. بعد گفتند: «بعضی مطالب باید بماند تا بعدا خوب در ذهن قرارگیرد».

آموزشِ معنویت

درس استاد، به گونه ای بود که شاگرد وقتی پای درس ایشام می نشست، تمامی وجود استاد را می پذیرفت. یکی از بزرگ ترین رموز آموزشی، این است که شاگرد، خود، معلم را بپذیرد، نه  زبان و استدالال اش را. اگر استدلال معلم را بپذیرد، در واقع، معلم، نقش ضبط صوت را دارد. معلم باید به گونه ای عمل کند که شاگرد، خود او را بپذیرد، وجود او را که پذیرفت، تحت تاثیر اخلاق و رفتار معلم و از جمله، استدلال اش قرار می گیرد. از نظر علمی استاد مطهری قبل از آنکه مسئله ای را برای شاگرد مطرح کند، اول برای خودش پخته کرده بود؛ یعنی، هرگز مسئله ای طرح نمی شد که برای خود ایشان کاملا روشن نشده باشد. به همین دلیل، هیچ گاه در برابر هیچ پرسشی، ایشان، دچار لکنت زبان نمی شد.

از نظر اخلاقی، ایشان، در حدی بود که حکم مراد را برای شاگردان خود داشت. اساسا، از طریق بیان، امکان نقل معنویت نیست و هیچ معنویتی با زبان، به کسی منتقل نمی شود. با زبان، دانش انتقال می یابد، اما بینش و ایمان، منتقل نمی شود. استاد، خود، همراه با وضو در کلاس حضور می یافت و حضورش، آن چنان روحانیتی به مجلس می بخشید که مستمع، با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در می یافت و به نسبت آمادگی اش، در جذبه های الهی آن، مستغرق می گردید. نقل کرده اند که در تمام سال های تدریس، یک کلام و یک جمله و یک حرکت که از آن بوی تظاهر به زهد و تقدس استشمام شود، در کلام شان نبوده است. همیشه، رفتاری عادی داشتند و حال آنکه سرتاسر زندگی شان تقوا و تهذیب نفس بود. اصلا، از ایشان، غیبت شنیده نمی شد. حسادت و مرید پروری، در وجود ایشان جایی نداشت. شب ها، مقید بودند که زود بخوابند که برای نماز شب کسل نباشند. البته، خود ایشان، این مسئله را به هیچ وجه در نزد آشنایان اظهار نمی کردند، بلکه می گفتند، از نظر جسمی، وضع ام طوری است که باید زودتر بخوابم.

منبع:

*تاجدینی، علی، برفراز اندیشه: روایتی از جلوه استادی شهید مطهری در دانشگاه، تهران: نمونه، 1382.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.