الف: تهیه کتاب، در این زمینه بیشتر ترجمه داریم تا تألیف، اصولاً کسانی که تجربه و اطلاعات مفید و قابل ارایهای دارند، یا حوصله نوشتن ندارند یا نمیتوانند بنویسند یا نمیخواهند اطلاعاتشان را با دیگران به اشتراک بگذارند (که البته موارد استثنا را کنار میگذاریم) و همین است که کمتر کتابهای تألیفی را شاهد هستیم.
این کمبود در حوزه گرافیک و چاپ که حوزه تخصصی ماست، کاملاً مشهود است و یقیناً در بقیه بخشها نیز با کمی شدت و ضعف وضع به همین منوال است.باز هم با بررسی تخصصی در زمینه گرافیک ، برخی از کتابهای ترجمه نیز دارای ترجمه خوب و دلچسبی نیست.
ب: تولید کتاب، از نظر فنی بهتر است آگاهی لازم طی سالها به ناشران داده شود تا ناشران ضمن ارایه کتابهایی با کیفیت مطلوبتر از لحاظ گرافیک و چاپ، با محاسبه هزینههای چاپ نیز قبل از تهیه کتاب آشنا شوند.
در زمینه تولید مشکل اساسی هزینههای آن است. این هزینهها قیمت نهایی کتاب را به حدی بالا میبرد که نه خواننده قدرت خرید آن را دارد، نه مؤلف از نوشتن آن تأمین میشود و نه ناشر سود معمول و معقولی را حاصل میکند. بنابراین چرخه تولید در این وانفسا به کندی پیش میرود و چه بسا که این چرخ دیگر قادر به حرکت نباشد و این در حالی است که از ناشرانی حمایت میشود که زندگیشان تأمین است و اصولاً نیازی به حمایت ندارند! و ناشران در وحله اول با توجه به روند تکنولوژی به سراغ نشر الکترونیک میروند و چون در آنجا هم حق و حقوق مؤلف هم تأمین نمیشود به مرور زمان ترجیح میدهند بساز و بفروشی کنند تا حداقل زندگیشان دچار مشکل نشود.
پ: اطلاعرسانی و توزیع، متاسفانه حمایت نکردن از ناشران پرتلاش بدون پشتوانه، به حدی است که حتی اطلاعرسانیهای رادیویی یا نمایشگاهی که به نظر میرسد جزو حداقل وظایف حمایتی از ناشران است، برای ناشران هزینه دارد!
در همین نمایشگاه کتاب تهران که چرخی بزنید و این امکانات را بررسی کنید، شاهد همه این ماجراها خواهید بود. اما توزیع کتاب، آن هم حکایتی دارد که سالیان سال است همچنان در حال فرو رفتن بیشتر در باتلاق است.
* پژوهشگر حوزه نشر
نظر شما