قدس آنلاین: توحيد، به عنوان مهم ترين اصل از اصول دين اسلام و تمام اديان ابراهيمي شمرده مي شود.

توحید و معرفت الهى در کلام سید الشهدا (ع)

 به گزارش قدس آنلاین، توحيد در لغت، به معناي يکي دانستن و در اصطلاح اهل کلام، يگانه دانستن و يکتا شمردن حق تعالي است، که به توحيد نظري و عملي دسته بندي مي شود. بر این اساس امام حسین (ع) درباره توحید راستین به پروردگار می فرمایند: هان اى مردم! بپرهیزید از این، بیرون شدگان از دین كه خدا را به خود، تشبیه كنند و براى او، همانند خود اعضا و جوارح پندارند. گفتار اینها، به گفتار كفار و اهل كتاب مى‏ماند. بلكه اوست آن ذات كامل مطلقى كه هیچ چیز، همانندش نیست و اوست شنوا و بینا. دیدگان، او را در نیابند و او، دیدگان را در یابد و اوست كه در قلمرو آفرینش، لطیف و به هر ذرّه ناپیدا، آگاه و خبیر است و از روى عمق دانش و مهارت، همه را مى‏شناسد. یگانگى و جبروت را ویژه خویش گردانیده است و مشیت و اراده و قدرت و علم خود را بر همه چیز، جارى ساخته است. در هیچ كارى از امور خویش، ناسازگاری ندارد و او را همتایى نیست تا با او، برابرى نماید و ضدّى ندارد تا با او، كشمكش داشته باشد. همتایى ندارد تا با او، سر همانندى زند و مثلى ندارد تا با او، همسانى كند. چنان نیست كه بر او، امور از پى هم در آید و احوال بر او، جریان یابد و حوادث بر او فرود آید.

ژرفاى عظمتش را هیچ گوینده ‏اى نتواند باز گوید و بلنداى جبروتش، بر هیچ دلى خطور نكند. زیرا براى او در میان چیزها، نظیرى نیست و عالمان با همه ژرف نگرى خود، او را در نیابند و متفكّران با همه تفكر خود، به او نرسند. جز این كه به یقین در یابند كه در پس پرده غیب، خدایى هست؛ زیرا با هیچ یك از صفات مخلوقات، بیان نپذیرد. او یگانه بى نیاز است، با هیچ یك از صفات مخلوقات، بیان نپذیرد. هر آنچه در عقول آید، او غیر و فوق آن است. پروردگار نباشد، آنكه در حیطه ادراك آدمى افتد و معبود بحق نباشد، آنكه در هوا یا غیر هوا یافت شود.

او در همه چیز هست، نه آن گونه كه حدّ پذیرد. از هر چیز جداست، نه آن گونه كه از ظاهر و باطن وجود و شؤون وجودى آن، پنهان شود. از عقول، پنهان است به همان گونه كه از دیدگان، در پرده است و از اهل آسمان محجوب است، به همان  گونه كه از اهل زمین. احاطه به ذات كبریایى او، از دسترس مُلكیان و ملكوتیان، به دور است؛ در عین حال تقّرب به او، گرامى داشتن اوست و دور ماندن از او، اهانت اوست. بلند مرتبه بودن او، از پایین به بالا بر آمدن نیست و آمدن او، از جایى به جایى رفتن نمى‏باشد تا نشانه محدود بودن او باشد، بطورى كه وقتى به بالا آمد، دیگر در پایین نباشد، یا وقتى از جایى منتقل شد، دیگر در آن جا حضور نداشته باشد. نابودها را بود مى‏كند و بود را نابود مى‏سازد و این دو صفت، در هیچ زمانى براى دیگرى میسر نیست. زیرا تنها اوست كه آناً فآناً، همه ما سوا را از غیب، به شهود مى‏آورد و از شهود، به غیب مى‏برد. اندیشه آدمى درباره خدا، تنها به این مى‏رسد كه: خدایى هست و ایمان به او مى‏آورد. نه آنكه به هستى وصفى از اوصاف الهى برسد. بسبب اوست كه صفات، شرح و بیان مى‏پذیرند و در اندیشه آدمى جلوه مى‏كنند. نه آنكه خدا با این صفات ساخته و پرداخته ذهن آدمى، شرح و بیان پذیرفته باشد و بسبب اوست كه همه معارف و اندیشه‏هاى آدمى، شناخته مى‏شوند. پس آن «اللَّه» است كه هیچ همنامى ندارد. پاك و منزه است. هیچ همانندى ندارد و اوست كه شنوا و بیناست.

منابع:

1-حرانی، تحف العقول: 173.

2-علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 4: 301.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.