نمای اول- اصفهان منطقه لادان
تحصیلاتش را در همان مکتبخانههای قدیمی منطقه لادان آغاز کرد . فرزند ملاهاشم، روحانی خوشنام لادان بود و شاید همین سبب شد در دوره ای که رضا خان دستور داده بود مدارس علمیه به مرور تعطیل شوند و طلبهها و روحانیون نیز در فشار و مضیقه بودند و حتی بسیاری از آنها به دلیل این سختگیریها احساس حقارت میکردند، پدرش او را بر خلاف جو حاکم برای ادامه تحصیل به مدارس علمیه اصفهان برد. در 19 سالگی هم که مقدمات سطح و ادبیات عرب را تمام کرد تبدیل به یک طلبه «عشق قم» شد، رضایت پدرش را گرفت و در قم پای درس استادانی چون آیت الله بروجردی، امام خمینی«ره»، آیت الله بهاالدینی و... نشست. همدرسیها و هم مباحثه ایهایش افرادی چون آیت الله خزعلی، موحدی کرمانی، مفتح؛ سعیدی و... بودند. مدتی بعد و تا رسیدن به درجه اجتهاد با آیت الله بهشتی، مصباح، مشکینی، سبحانی و امینی رفاقت گرم و صمیمانه ای را رقم زدند.
نمای دوم- آشنایی با امام«ره»
آیت الله در خاطراتش گفته است که او و همدورههایش، انقلابی بودن و مبارزه را مدیون آشنایی با امام«ره» هستند. تا پیش از اینکه برای نخستین بار امام«ره» حرف از مبارزه با رژیم بزند،کسی جرأت حرف زدن از این مقوله را نداشت. وی در برنامه «شناسنامه» در این باره گفته است: ...قبل از آن کسی جرأت سخن گفتن نداشت. خفقان به اندازه ای بود که بزرگتر از ما چه از علما و چه غیر علما جرأت سخن گفتن نداشتند و میترسیدند، بنابراین هیچ گونه فعالیت ضد رژیمی وجود نداشت؛ از زمانی که امام (ره) نهضت را آغاز کردند همگی جرأت یافتند و حول محور ایشان و با رهبری ایشان وارد صحنه شدند.
در زندگینامه آیت الله جنتی اگرچه سابقه تدریس طولانی در مدرسه حقانی دیده میشود، اما به همان اندازه فعالیت و مبارزه هم به چشم میخورد. ایدهها و افکار امام خمینی«ره» حتی در فضای مدارس علمیه آن زمان شناخته شده نبود. بنابراین آیت الله جنتی مبارزه را با سفر به حوزههای علمیه در استانهای مختلف آغاز کرد و در این سفرها توانست ضمن دیدار با علمای مختلف افکار و نظرهای امام «ره» را برای آنان تشریح کند و از ظلم رژیم شاهنشاهی و لزوم راه اندازی یک حرکت اسلامی بگوید. انتشار و توزیع اعلامیههای امام «ره»، هماهنگی برای برپایی راهپیماییها و... بخش دیگری از محتویات پرونده او را تشکیل میدهد. به دلیل همین فعالیتها در رفسنجان و خارک مورد تعقیب قرار گرفت و در قم نیز سه بار دستگیر و زندانی شد. مرتبه چهارم دستگیری برایش حکم سه سال تبعید در همدان را بریدند.
نمای سوم- انقلاب اسلامی
حتی بسیاری از نسل اولیهای انقلاب،امروز آیت الله جنتی را تنها با عنوان دبیر شورای نگهبان میشناسند. برای خیلی از ما تصور شورای نگهبان بدون حضور وی و یا تصور آیت الله جنتی جدای از شورای نگهبان ممکن نیست. برای همین بهتر است با هم نگاهی فوری و سریع به فهرست مسؤولیتهای آیتالله بیندازیم. مسؤولیتهای دشواری که نشان میدهد پیرِ مبارز پس از پیروزی انقلاب هم لحظه ای دست از تلاش نشسته است:
دبیری شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی،ریاست سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده ولی فقیه (حضرت امام و رهبر انقلاب) در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان، عضویت در شورای نگهبان قانون اساسی با حکم امام خمینی و رهبر انقلاب، دبیری شورای نگهبان قانون اساسی، امامت جمعه موقت قم، اهواز و تهران، عضویت در شورای پشتیبانی جنگ، مدیریت در دادگاههای انقلاب اسلامی، نمایندگی مجلس خبرگان در دوره اول و دوم از استان خوزستان و در دوره سوم از استان تهران و عضویت در هیأت تحقیق مجلس خبرگان، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، عضویت در هیأت مؤسس جامعه الزهرا با حکم حضرت امام خمینی، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی تبلیغات خارجی با حکم رهبر انقلاب، مسؤولیت ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، عضویت در کمیسیون صدا و سیما،عضویت در شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت(ع) با حكم رهبر معظم انقلاب و... .
نمای چهارم- آنچه کمتر گفته ایم و گفته اند
از آیت الله این روزها و دیروزها و البته دیروزترها بسیار گفته اند و گفته ایم، چه برای تخریب و چه برای تعریف! اما شاید خیلی از ما کمتر به این نکته ظریف توجه کرده ایم که آیت الله جنتی با همه مناصب و مسؤولیتهایی که پس از انقلاب داشته است، فرزندانش دچار پدیده «آقازادگی» نشده اند. حسن جنتی، هنوز در اصفهان به کار نجاری مشغول است. محمد جنتی کارمند سازمان تبلیغات اسلامی است، علی جنتی تنها فرزندی است که به عالم سیاست رو آورده است و در دولتهای مختلف مسؤولیت داشته و اکنون وزیر ارشاد است. دست بر قضا همین فرزند با پدر چندان اشتراک نظر در مسایل مختلف ندارد و حتی در نماز جمعه تهران یکی دوبار از پدرش هشدار شنیده است. میماند حسین جنتی که داستانش مفصل است. فرزندی که با همه سوابق انقلابی سر از سازمان تروریستی منافقین در میآورد و نصیحتهای پدر هم اثر نمی کند و فرزند با حمایت از مبارزه مسلحانه منافقین با جمهوری اسلامی رو در روی مردم کشورش میایستد. فرقی نمی کند که حسین جنتی بعدها اعدام میشود یا در درگیری مسلحانه کشته میشود. آیت الله برای لحظهای هم به فکرش خطور نمیکند که سوابق مبارزاتی و علمی اش را سپر بلای فرزندی کند که روی فرزندان این آب و خاک اسلحه کشیده است.
نمای پنجم- راز تخریبها
حضور سی و چند ساله در شورای نگهبان برای آیت الله بدون هزینه نبوده و نیست؛ همچنانکه شاید ریاست بر مجلس خبرگان نیز بدون هزینه نباشد. کدامیک از ما تا حالا به این فکر کرده ایم که با وجود حضور سی و چند ساله آیت الله در عرصه مبارزه و سیاست چرا موج تخریب و شایعه سازی در باره او تنها چند سال است که بالا گرفته؟ آنهایی که به این جریان دامن میزنند برای از صحنه بیرون راندن نماد انقلابیگری و صبر چه نقشههای دیگری را در دست اجرا دارند؟
آیا اگر به گذشته و اعتماد و اعتباری که چه امام«ره» و چه رهبر انقلاب در این سالها برای آیت الله قایل بوده اند و به روحیه این پیرِ انقلابی در ایستادگی بر اصول دقیق تر نگاه کنیم راز این تخریب گسترده برای ما آشکار نمیشود؟
نظر شما