۱۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۴
کد خبر: 418432

خسرو معتضد

ایران و دیو هفت سر دیوان‌سالاری

سوار تاکسی هستم. از خیابانی در شمال شهر می‌گذرم. نگاهم متوجه برجی بلند و بیست طبقه یا کمی کمتر می‌شود. راننده در آیینه حالت بهت را می‌بیند؛ باور کنید می‌خواهم تعریف کنم که چه سرمایه‌داری میهن دوست است که چنین بنای باشکوهی ساخته است. از دهانم چند کلمه بیرون می‌جهد، «آفرین چه ساخته است»!

راننده کلامم را می‌برد: آقا! مال دزدیه، از رانت خواری به دست آمده، چهل سال پیش پدر صاحب این بنا آه نداشت با ناله سودا کند، در خیابانی کهنه در جنوب شهر زندگی می‌کرد. خانه‌ای گلین و کاهگلی و چینه‌ای، نگاه کنید چی به دست آورده. این‌ها همه مال بیت المال است. چند صد میلیارد تومان از بانک وام گرفته، پس نداده و این دو برج را ساخته، ماهی چند میلیارد تومان اجاره می‌گیرد. خودش هم آن بالای بالا زندگی می‌کند. نامی را بر زبان می‌آورد، باور نمی‌کنم. می‌گویم، دروغ می‌گویی، کلام الله بیرون می‌آورد و قسم می‌خورد و می‌گوید: سر و صدای فیش‌های حقوقی نجومی را بی سر و صدا فرونشاندند.

اما قاضی سراج هر از چند گاه مطالبی می‌گوید که با توجه به اینکه او به هیچ جناحی وابسته نیست، پاک‌دامن و بی‌غرض است، بر دل مردم می‌نشیند.

دیدم در فضای مجازی آورده‌اند، شهاب حسینی بابت سریال شهرزاد ماهی صد و بیست میلیون تومان دستمزد می‌گرفت، بگیرد! از دولت که نمی‌گیرد. بابت هنر سینماگری و هنرمندی‌اش می‌گیرد. فلان فوتبالیست کاخ باشکوه دارد، داشته باشد. مگر هنرمندان و فوتبالیست‌ها در همه جای دنیا میلیونر و میلیاردر نیستند؟ مردم با طیب خاطر پول می‌دهند سریال شهاب حسینی را ببینند، کار خلافی نکرده است. علی دایی اگر ثروتمند باشد و سوار گران‌ترین خودرو شود، مرتکب هیچ تخلفی نشده. نویسنده، هنرپیشه، خواننده، نقاش و مجسمه ساز، که پولشان را در ازای هنرشان از مردم می‌گیرند و فوتبالیستی که میلیون‌ها نفر برای تماشای بازی فوتبالش می‌شتابند، هر درآمدی داشته باشند، حلال است. آن درآمدی حرام است که به ناحق و از راه خویشاوندی و پارتی بازی و تکیه بر جایگاه ناحق از بیت‌المال برده می‌شود.

«هیدرا» مار افسانه‌ای یونان 9 سر داشت که هر سر را قطع می‌کردند، دو سر تازه از مار می‌رویید. هیدراهای امروزی یکی دو تا نیستند. وقتی قطعشان می‌کنند، چند سر دیگر از خویشان و بستگانشان جای آن سبز می‌شوند. طرف هزار اختلاس کرده و مال کشور را به یغما برده، ذخیره ملی شناخته می‌شود و جای دیگر به عنوان عضو هیأت مدیره به او پست و مقام و حقوق و مزایای ناحق می‌دهند.

یک مقایسه‌ای می‌خواهم بکنم بین این هیأت مدیره‌ها و هیأت مدیره شرکت سابق نفت انگلیس و ایران که از سال 1901 تا 1951 نفت کشور ما را در پناه یک امتیازنامه تحمیلی غارت کردند و پیشیزی صدقه سری به ملت ایران می‌دادند که آن هم نصیب دربار و هیأت حاکمه می‌شد. سوابق هر کدام از آن اعضای هیأت مدیره را که می‌خوانیم، اعجوبه‌ای در اقتصاد و صنعت بودند. لرداستراتکونا، گرینهوس، لرد کدمن، سرویلیام فریزیر و نیویل گس، هر کدام عالمی وارد و زمین شناس و متخصص و دارای عناوین کاری و دانشگاهی بودند. هدفشان یک چیز بود؛ بالا بردن درآمد شرکت، تأمین سوخت صنایع و ناوگان بریتانیا، به پیروزی رساندن بریتانیا در دو جنگ بین‌المللی از طریق رساندن نفت و بنزین آبادان به نفت‌کش‌ها، رزمناوها و ناوهای هواپیمابر و جنگنده بمب افکن‌ها و زره پوش‌ها و کامیون‌ها و زیردریایی‌های بریتانیا.

ملت ایران را در فقر و استیصال نگاه می‌داشتند تا اقتصاد بریتانیا شکوفا شود. در تمام آن پنجاه سال به راه‌های گوناگون کوشیدند، ملت ایران را در خواب نگه دارند. امثال سرخه‌ای‌های بانک ملت هم هیأت مدیره هستند که از لحظه تحمیل کردنشان به بانک ملت تلاش و هم و غمشان این بود حقوق‌های آن چنانی و وام‌های سیصد تا پانصد میلیون تومانی برای خودشان جور کنند.

شنیده‌اند که در آمریکا و اروپا و ژاپن، مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره، اوقات فراغت خود را در سونا و جکوزی می‌گذرانند. اینجا می‌آیند در محل کار برای خود سونا و جکوزی می‌زنند. شنیده‌اند، آنان حقوق‌های گزاف می‌گیرند. آمده‌اند در اینجا در حالی که واقعاً فقرآباد شده است و بیشتر بازنشستگان حقوق زیر دو میلیون دریافت می‌دارند، حقوق پنجاه و صد میلیون و یکصد و پنجاه میلیون تومان برای خود می‌نویسند و خجالت هم نمی‌کشند. کسی پز داده که چهار میلیارد تومان از حقوق‌های مسروقه پس داده شده است؟ کی؟ کجا؟ چرا اسامی، مبالغ و جزئیات را اعلام نمی‌کنید؟

دولت فقط وقت گذرانی می‌کند که موضوع شامل مرور زمان شود. روزی که می‌خواهند از مردم اضافه بهای غیرقانونی پول تلفن و برق و آب و گاز و فاضلاب را بگیرند، یک روز صبر نمی‌کنند. اگر دیر شود، برق و آب و گاز مردم را قطع می‌کنند، اما برای استرداد وجوه مغصوبه غیرشرعی به خزانه دولت این قدر امروز و فردا می‌کنند که مردم فراموش کنند. در هر صورت هیدرای ایرانی، مار دیوان سالاری خودمان به جای 9 سر، نود سر، بلکه نهصد سر دارد و قطع یک سر فایده‌ای ندارد.

به عنوان نمونه و شاهد، در قدیم سازمان برنامه و بودجه و مدیریت، سازمانی مجزا بود و کار خودش را می‌کرد. در سال 1344 یا 1345 سازمان خدمات اداری و استخدامی تأسیس شد که گرچه خیلی تقلید آمریکایی‌ها را می‌کرد و شیوه امتحان کردنش عجیب و غریب و خنده‌آور بود و ربطی به سواد و خط و ربط و اطلاعات عمومی داوطلبان نداشت، ولی درهر حال وجودش به از نبودش بود [دریغ از امتحان دانش داوطلب]. مدتی آمدند سازمان برنامه و مدیریت را منحل کردند که کار درستی نبود. دوباره آن را تجدید کردند و معلوم شد سازمان امور اداری و استخدامی در آن مستتر است و مهارش را دادند دست جناب آقای نوبخت که در تاریخ سیاسی ایران چنین سخنگویی ندیده‌ام و هر وقت سخن می‌گوید، مردم عزا می‌گیرند که چی قرار است گران شود. بتازگی این دو سازمان را از هم جدا کردند و قرار است یک گردان مدیرعامل و مدیرکل و معاون مدیرکل و رئیس اداره و دایره بر جمیع حقوق بگیران اضافه شود. لابد پست کم آمده این سازمان جدید از شکم آن سازمان قبلی پدید آمده است.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.