نویسنده زمانی می‌تواند با فراغ بال به سراغ چنین سوژه‌های برود که دغدغه معیشت نداشته باشد. با این شرایط توجه دارید که چه طور می‌شود به سراغ شخصیتی مانند شهید چمران رفت؟

روایت ناتمام چمران در ادبیات 

به گزارش قدس آنلاین، هر سال در آستانه سالگرد شهدای معروف و برجسته‌ای چون شهید چمران با تجدید چاپ یا نشر اثری جدید از این بزرگواران روبه رو هستیم. آثاری که در خصوص این شهید با حساب و کتابی اجمالی تا امروز به مرز ۲۰ اثر رسیده‌اند. در حالی که در میان این آثار عنوان‌های برجسته معدودی وجود دارند که بتوانند در مقابل شخصیت حقیقی صاحبشان قد علم کرده و یا حداقل در جایگاه شایسته‌ای بایستند. به بهانه سالگرد این شهید گفت‌وگویی با احمد شاکری کارشناس و منتقد ادبی حوزه دفاع مقدس انجام داده‌ایم تا بدانیم ادبیات دفاع مقدس بعد چهار دهه چه طور هنوز نتوانسته به تعداد انگشتان دست کاری در خور این ستارگان کشور تولید کند.

چرا با توجه به تعدد آثار در خصوص این شهید بزرگوار اثری در ذهن مخاطب یا نویسنده این حوزه و همچنین منتقد ادبی ماندگار نشده‌است؟
این انتظار، انتظار گزافی نیست که ما از ادبیات بخواهیم آیینه جامعه باشد و به همین خاطر به این افراد نام آور مانند شهید چمران به عنوان بخش برجسته‌ای از این جامعه بپردازد. منتها این نتیجه گیری باید با وسواس صورت بگیرد. در حوزه دفاع مقدس ما ۱۲ هزار عنوان اثر داریم. این آمار، ادبیات حوزه دفاع مقدس را به عنوان پرشمارگان‌ترین حوزه ادبیات معرفی می‌کند و از طرفی این توقع را در مخاطب ایجاد می‌کند که به همین اندازه بتواند تأثیرگذار باشد. منتها برای قضاوت این بخش ابتدا باید بخش مستندنگاری و خاطره‌نویسی را از بخش داستانی جدا کرد و بعد همه کارها را ببینیم. چیزی که در درجه اول در ادبیات دفاع مقدس اهمیت دارد به نظر من این است که این ادبیات با به کارگیری قالب‌های مؤثر ارزش‌های موجود در دفاع مقدس را کشف و ضبط کند و سپس نمایش دهد. یعنی اولین وظیفه و مهم‌ترین وظیفه ادبیات دفاع مقدس بازتاب ارزش‌هاست. ما از آدم‌ها یاد می‌کنیم تا ارزش‌ها را نمایش دهیم. حالا اگر فردی با ساخت یک شخصیت خیالی و در چارچوبی داستانی آمد و با قدرت، این ارزش‌ها را منتقل کرد، من می‌گویم کار درست انجام شده و اگر این اتفاق نیفتد می‌توانیم ادعا کنیم که کوتاهی صورت گرفته است.

■ اما این اتفاق نیفتاده یا اگر در آثاری مانند همین مورد «مرد رویاها» افتاده انگشت‌شمارند. سؤال اول من همچنان به قوت خود باقی‌است. چرا بعد از چهار دهه در این نقطه هستیم؟
 برای کار کردن روی شخصیت‌های نامدار جنگ باید به تمام حوزه‌های نگارش و تولید و تبلیغ توجه کرد تا به تأثیرگذاری رسید. مسلماً موانعی وجود دارد که ما در این نقطه هستیم. اولین مانع این حوزه مربوط به دشواری کار روی شخصیت‌هاست. یک نویسنده می‌داند که چقدر پرداختن به یک شخصیت واقعی که معاصر هم بوده و مردم فیلم و تصویر او را دیده و عده‌ای در کنارش زندگی کرده‌اند، سخت است و این امر ورود این افراد را به حوزه داستان به‌خصوص رمان دشوار می‌کند. به همین خاطر ادبیات دفاع مقدس فعلاً بیشتر تمایل دارد که زندگی این شخصیت‌ها را در قالب خاطره و خودنگاره و مستندنگاری کار کند، حوزه‌ای که می‌دانید در حال حاضر هم پرشمارگان است و هم پرفروش!  
مانع دوم حساسیتی است که روی این شخصیت‌ها وجود دارد. این حساسیت هم از جانب بازماندگان این افراد وجود دارد و هم از طرف دست اندرکاران و مسئولان و سبب شده‌ است که نویسنده با تمام توان و دست‌های باز نتواند وارد کار شده و به این شخصیت‌ها  بپردازد.  

■ این یک عامل بیرونی است. به نظر شما کدام عوامل به حوزه خود ادبیات و نویسنده ادبی مربوط است؟  
بله، برخی از علل این ماجرا به نویسنده باز می‌گردد. ادبیات فردمحور است و با دیگر ژانرهای هنری متفاوت است. یک نفر است که داستان را می‌نویسد و شخصیت‌ها و اتفاقات را شکل می‌دهد. برای خلق اثری در خور، نویسنده باید به تکنیک آن مسلط باشد. چه طور می‌شود بر تکنیک مسلط شد؟ نویسنده باید به لحاظ نظری و مهارتی در این ماجرا قوی باشد. خب در بحث نظری ما مشکلات فراوانی داریم. در حوزه روایت امر قدسی و روایت دفاع مقدس تئوری منسجمی نداریم و پرسش‌های نویسندگان یا پاسخ داده نشده یا به اشتباه پاسخ داده شده است. نویسندگان بعضاً تکنیک دارند اما شرایط به کارگیری مهارت‌هایشان برایشان فراهم نمی‌شود. یکی از این موانع شتابزدگی است. تجربه‌های زندگینامه‌های داستانی به ما نشان می‌دهد که در این عرصه ما دچار یک شتابزدگی هستیم. شتابزدگی که در نویسنده معاصر ما وجود دارد. یک سر این شتابزدگی مربوط به نویسنده است که اصرار دارد سالی یک اثر داشته باشد یا حداقل دوسال یکبار کتابی چاپ کند اما سر دیگر ماجرا مربوط به شرایط حرفه‌ای داستان‌نویسی است که در کشور ما به طور کامل وجود ندارد.

■ این شرایط که به نویسنده تحمیل می‌شوند چه هستند؟ باید از نهادهای فرهنگی گله کرد؟
نویسنده باید در شرایط آفرینش حرفه‌ای قرار بگیرد تا بتواند اثری حرفه‌ای خلق کند. دو عنصر زمان و بعد از آن نداشتن دغدغه معیشت برای شکل‌گیری این شرایط حرفه‌ای مهم هستند. نویسنده باید در یک زمان مناسب و با فراغ خاطر یک اثر را خلق کند. نویسنده‌های ما این زمان را ندارند. مجموعه‌های سفارش‌دهنده در این ماجرا دخیل هستند. نوعاً این کارها براساس توصیه و سفارش و عقد قرارداد مشخص نوشته می‌شود. سفارش‌دهنده در زمان عقد قرارداد اصلاً به عنصر زمان توجه نمی‌کند.  

■ یعنی شما فرایند سفارشی بودن این آثار را مخل کار می‌بینید؟  
فرایند سفارش‌گزینی و سفارش‌پذیری به گونه‌ای ‌است که شرایط حرفه‌ای اثری برجسته را فراهم نمی‌کند. من موردی را هم سراغ ندارم که بگوییم نویسنده با علاقه شخصی خودش به سراغ یک شخصیت رفته و روی آن با فراغ بال کار کرده و بعد از مدت‌ها تحقیق و پژوهش دست به نگارش زده و سپس به سراغ ناشر رفته است. اصلاً نویسنده چه طور می‌تواند در حال حاضر چند سال از زندگی‌اش را صرف این علاقه شخصی بکند!؟ شما بگویید شش ماه! دغدغه معیشت مانع بزرگ دیگری‌است که نمی‌گذارد این اتفاق بیفتد. نویسنده زمانی می‌تواند با فراغ بال به سراغ چنین سوژه‌های برود که دغدغه معیشت نداشته باشد. با این شرایط توجه دارید که چه طور می‌شود به سراغ شخصیتی مانند شهید چمران رفت که چند بعدی است و در ساحت‌های متعددی مانند عرفان و مجاهدت و سیاست و علم برجسته بوده است؟ بدون تحقیق، چطور می‌خواهد این ساحت‌ها برای نویسنده آشکار بشود؟ تا این ساحت‌ها توسط نویسنده کشف نشود و تا نبیند، نمی‌تواند بنویسد.  

■ با این شرایط که شما ترسیم کرده‌اید چه باید کرد تا شرایط بهتر شده و به سمت آینده بهتری حرکت کنیم؟
الان اگر نویسنده و نهادها و حوزه نشر و تبلیغ را حتی یک نگاه اجمالی بیندازیم و بخواهیم موانعشان را به صورت جزئی نام ببریم ده‌ها مانع دیگر از این دست که من در بالا نام بردم، می‌توان برشمرد. منتها در کنار این موانع ما باید فرصت‌ها را هم ببینیم. شهید چمران یکی از این فرصت‌هاست. این شهید فرصت بسیار برجسته‌ای است. شهید چمران خصوصیاتی داشته که او را متمایز کرده است. این خصوصیات فقط مربوط به جنگ نیست. ایشان سوابق برجسته‌ای از گذشته داشته‌اند. جنگ برون‌مرزی، تحصیلات و مدارج علمی، سبک زندگی و نوع زیست، مدیریت و سیاستمداری و حضور در جنگ‌های نامنظم و چریکی و درکنار آن، عارف بودن، همه کلید واژه‌هایی هستند که ما را به یک منبع عظیم درخشان برای خلق اثر جاودانه رهنمون می‌کنند. به همه این‌ها زندگی ایشان را اضافه کنید که یکی از داستانی‌ترین زندگی‌ها را دارد. حالا تصور کنید که ما به سراغ این فرصت عظیم برویم و روسفید از آن بیرون بیاییم. اثری که با محوریت چنین فردی خلق شود بدون شک دامنه وسیعی از مخاطبان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. مخاطبانی که می‌توانند به اندازه ساحت‌های وجودی این شهید متنوع و متعدد باشد. این شهید می‌تواند از مخاطب فرهیخته و نخبه تا آن جوان پرشور و پرنیرو را درگیر کند، حتی می‌تواند به آن سوی مرزها رفته و در ادبیات برون‌مرزی دیده شود.  

■ به نظر شما براساس چنین ابعادی چه قالبی از پس روایت این شخصیت برمی‌آید. بعد کارهایی که انجام شده چیست؟ در حد جزوات و کتابچه‌های کوچک؟ یا یک رمان بزرگ!؟  
می‌دانید که رمان، قله این ماجراست! آن طرف هم شخصیتی داریم که قله است و برای بیان این همه گستردگی و چندلایه بودن، رمان پاسخگوست اما اینکه چرا این اتفاق نیفتاده سؤالی ‌است که امروز ما با آن مواجه هستیم و برای تغییر آینده ادبیات دفاع مقدس باید به آن پاسخ دهیم!

انتهای پیام/

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.