۱-  پنهان‌کاری آمریکا در اعلام آمار کشته‌ها، مشابه اقدام رژیم صهیونیستی در زمان عملیات انتقام از تی فور سوریه است. در آن عملیات، در یک نقشه بی‌سابقه ۱۰ هدف در خاک رژیم اسرائیل موردحمله قرار گرفت.

مصطفی فارویی/

۱-  پنهان‌کاری آمریکا در اعلام آمار کشته‌ها، مشابه اقدام رژیم صهیونیستی در زمان عملیات انتقام از تی فور سوریه است. در آن عملیات، در یک نقشه بی‌سابقه ۱۰ هدف در خاک رژیم اسرائیل موردحمله قرار گرفت.

اما صهیونیست‌ها  اعلام کردند هیچ فردی در این عملیات کشته نشده. ایران هم چیزی اعلام نکرد، اما بر پایه منابع اطلاعاتی موثق در سوریه و اسرائیل، نزدیک به ۶۰ صهیونیست نظامی آن شب به درک واصل شدند.

واکنش رسانه‌ها مشابه همین ماجرای اخیر بود و ساعت ۳:۱۰ صبح به‌وقت محلی سی ان ان تعداد کشته‌ها و مجروحین را قابل‌توجه اعلام کرد؛ اما پس از تنها ۱۰ دقیقه همه اخبار بر این مسئله تأکید می‌کرد که هیچ تلفاتی در کار نبوده است. تمامی ارتباطات رادیویی و مخابراتی و حتی برق مناطق مورد هدف قطع شد. چرا؟ الف. ما موفق به انتقام شدیم آن هم در شرایط سخت جنگ در سوریه. ب. دشمن پیام‌های متعددی از جمله اراده ما به تقابل را دریافت کرد. ج. دشمن عدم اراده خود را در پاسخ به این حمله اعلام کرد. د. ما هزینه‌ای بابت این عملیات پرداخت نکردیم.

۲- در حمله به عین الاسد، شرایط مشابهی داریم. در ساعات اولیه، سازمان اطلاعات سپاه از ۲۸۰ کشته و زخمی سخن گفت، نیوزویک از عدد ۲۷۰ استفاده کرد، اما فوری خبرش را از روی خروجی برداشت. خبرنگار هاآرتص براساس منابع بیمارستانی در اسرائیل عدد ۲۲۴ زخمی را اعلام کرد که او هم به سرعت حسابش از توییتر پاک شد. البته پس از ۲۴ ساعت هنوز رسانه‌های عراق از استمرار آتش‌سوزی و صدای انفجارهای مهیب در آشیانه‌ها و زاغه‌های عین الاسد خبر می‌دادند.

۳- فراموش نکنیم در هر دو مورد دشمن نسبت به پاسخ ما مطمئن بوده و طراحی کل حمله توسط صهیونیست‌ها انجام شده بود. الگویی که آن‌ها به ایالات‌متحده پیشنهاد کرده‌اند، مبتنی بر الگوی نحوه برخورد با انتقام تی فور بوده است.

۴- در معادلات قدرت‌های بزرگ جهانی، حمله یک کشور به‌اصطلاح خودشان جهان‌سومی یعنی ایران، به یکی از پایگاه‌های اصلی آمریکا حیثیت نظام سلطه را لگدمال می‌کند. در ۷۰ سال اخیر هیچ کشوری چنین جسارتی نداشته است. این حمله نباید با حملات ایذایی گروه‌های شبه‌نظامی عراق به پایگاه‌ها مقایسه شود، چراکه ما یک واحد بین‌المللی هستیم با مسئولیت بین‌المللی و آن‌ها این‌گونه نیستند. ما بلافاصله باافتخار مسئولیت حمله را پذیرفتیم.

۵- ارزش خبری همین واکنش نظامی رسمی ایران در افکار عمومی جهان خیلی فراتر از تعداد کشته‌ها است. این را دست‌کم نگیرید.

۶-درحالی‌که ترامپ در ساعات اولیه سخنرانی‌اش را لغو کرد، رهبر ما برای نخستین بار به‌طور زنده از حسینیه‌اش سخن گفت. توییت «همه‌چیز خوب است!» ترامپ، یک فرمان عملیات روانی به همه عناصر رسانه‌ای و امنیتی برای پنهان‌کاری بود. پس از ۲۰ ساعت که پشت تریبون آمد درباره جنگ اقتصادی سخن گفت با صدایی لرزان و بریده‌بریده و خالی از فصاحت همیشگی‌اش. همه تهدیدهایش درباره زدن ۵۲ نقطه را هم فراموش کرده بود و از مذاکره برای مبارزه با داعش صحبت کرد تا به ماندن در منطقه مشروعیت ببخشد.

۷- هزینه اصلی شهادت سردار سلیمانی، خروج آمریکا از منطقه است و این مسئله با بررسی شرایط آمریکایی‌ها، محتوم و قطعی است. آمریکایی‌ها در یک دوراهی دوسر باخت قرار دارند؛ یا باید کشته‌ها را اعلام کنند و بر موج مظلوم‌نمایی و طلبکاری سوار شوند و تلافی کنند و آخرین کورسوهای سیاسی و رسانه‌ای خود را برای بقا در منطقه فعال کنند و درعین‌حال چون مجبور (و دوباره می‌نویسم مجبور) به پاسخگویی به ما شده‌اند، منتظر سیلی بعدی ما باشند. چون از پاسخ‌های بعدی ما مطمئن‌ هستند، این راه را برنمی‌گزینند.

یا باید به عملیات اختفای کشته‌ها ادامه دهند و شاهد شدت گرفتن جریان ازاله خود از منطقه باشند.

 ۸- روشن است که آن‌ها راه دوم یعنی اختفا را برگزیده‌اند که این راه تبعات گسترده‌ای دارد؛ زیرا اگر شدت حمله نمایش داده نشود، مشروعیت طرف مقابل برای ضربه‌های محکم‌تر در روزهای آینده بیشتر خواهد شد. در نتیجه این بار اگرچه ایران خود به طور مستقیم دست به اقداماتی نزند، اما فضا همان فضای کی بود کی بود من نبودم مشابه انتقام تی فور و آرامکو خواهد بود. اختفا در برابر اختفا. آن‌ها نمی‌گویند چه ضربه‌ای خورده‌اند، ما هم می‌توانیم چیزی را اعلام نکنیم؛ چون معادلات واقعی در عمق میدان رقم می‌خورد و آمریکا به اضطرار این راهبرد را پذیرفته. شرایط راهبرد اختفای تلفات، مانند شرایطی است که جز کسی که باردار شده، کسی پدر بچه را نمی‌شناسد. خود آن‌ها بهتر از هرکسی می‌دانند چه اتفاقی برایشان افتاده است. ابهت ارتش آن‌ها در نزد ارتشی‌های خودشان فروریخته و در نزد خودشان تحقیرشده‌اند. یکی از تأثیرات این ارزیابی درونی آن‌ها از خودشان، پرهیز نظامیان از ورود به هر جنگی در آینده خواهد بود که یک‌طرفش ایران باشد. مهم‌ترین پیام راهبرد اختفای تلفات به ما این است که دشمن اراده‌ای برای پاسخ به حملات ندارد و مجبور است تحمل کند. این راهبرد، بزرگ‌ترین فرصت برای واردکردن ضربات مستمر به آمریکا در منطقه است. این اتفاق درزمانی افتاده که عمده گروه‌های مقاومت، به بلوغ راهبردی و نظامی رسیده‌اند و آتش به اختیار عمل می‌کنند.

۹- این شرایط نباید ما را از افکار عمومی خودمان غافل کند. به نظر می‌رسد ما باید در ایران و عراق دو مسیر مکمل را در پیش بگیریم. در داخل، پس از فروکش کردن اوضاع، خوب است سپاه بر اساس منابع اطلاعاتی، برآورد نهایی خودش از تلفات و خسارات حمله به عین الاسد را، برای مصرف افکار عمومی ایران اعلام کند.

در عراق نسبت به آگاه‌سازی افکار عمومی درباره فشار ترامپ بر نخست‌وزیر و غارت وسیع منابع نفتی اطلاع‌رسانی و نهضت ملی شدن نفت با رهبری حشدالشعبی راه بیندازد. پس از تثبیت مجدد عبدالمهدی، شاید انتشار فیلم سخنانش در جلسه اخیر مجلس عراق مفید باشد.

۱۰- این وضعیت در کوتاه‌مدت به ضرر رژیم صهیونیستی است چون کمتر می‌تواند بر امواج ایران هراسی بدمد.

در میان‌مدت نیز به ضرر اوست؛ زیرا پس از ازاله داعش، دشمن اصلی و نقطه تمرکز گروه‌های مقاومت، ازاله آمریکایی‌ها خواهد بود؛ چراکه به تعبیر سید حسن نصرالله، با رفتن آمریکایی‌ها از منطقه، اسرائیلی‌ها هم بدون پشتیبان مانده و خواهند رفت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.