قبلاً در صفحه رواق، مفصلاً درباره منصب ملک‌الشعرایی در آستان‌قدس رضوی صحبت کردیم و گفتیم که این منصب، مدت‌هاست منسوخ شده‌است و دیگر کسی را با نام ملک‌الشعرای آستان‌قدس رضوی نمی‌شناسیم.

دو شاعر بزرگ مشهد الرضا (ع) در یک قاب

اما امروز و به بهانه انتشار یک عکس بسیار جذاب و قدیمی، قرار است با دو نفر از ملک‌الشعراهای آستان که دست برقضا، از توانمندترین شاعران دوران معاصر ایران هم هستند، بیشتر آشنا شویم؛ پدر و پسری که بهتر است آن‌ها را مشهورترین ملک‌الشعراهای آستان‌قدس بنامیم؛ ملک‌الشعرای صبوری و پسرش، ملک‌الشعرای بهار.

درباره یک سند تاریخی

پیش از صحبت درباره پدر و پسر شاعر، بهتر است کمی درباره عکس صحبت کنیم که دلیل اصلی نگارش این نوشتار است. عکس یک جمع خانوادگی را نشان می‌دهد؛ جمعی که در حیاط خانه پدری ملک‌الشعرای بهار، گرد هم آمده‌اند. به احتمال زیاد این عکس در سال‌های پایانی عمر ملک‌الشعرای صبوری گرفته شده‌است؛ یعنی آن را در حدود سال‌های ۱۲۸۰ تا ۱۲۸۲ش برداشته‌اند. نخستین فرد نشسته از سمت راست، ملک‌الشعرای بهار در عنفوان جوانی است؛ با توجه به زمان برداشت عکس، باید حداقل ۱۷ سال داشته باشد. چنان که مرسوم است، لباس طلبگی بر تن دارد و به قول معروف، تازه دارد پشت لبش سبز می‌شود! دومین نفر نشسته از سمت چپ، ملک‌الشعرای صبوری است. عکس بسیار رنگ و رو رفته‌است؛ اما وضوح آن به قدری هست که بتوان چهره شخصیت‌ها را تشخیص داد. بعد از این مقدمه، بهتر است برویم سراغ معرفی این پدر و پسر و نسبت آن‌ها با آستان‌قدس رضوی.

محمدکاظم صبوری (۱۲۸۳ – ۱۲۳۲ش)

زنده‌یاد محمدکاظم صبوری، مشهور به ملک‌الشعرای صبوری، در سال ۱۲۳۲ش در مشهد به دنیا آمد. او فرزند میرزامحمدباقر قناویزباف، رئیس صنف حریربافان مشهد بود؛ اما تمایلی نداشت حرفه پدری‌اش را دنبال کند. صبوری پس از فراگیری مقدمات ادبیات و علوم آن زمان، به آموختن فنون ادبی نزد بزرگانی مانند عبدالجواد ادیب نیشابوری پرداخت و در فراگرفتن روش‌های شاعری، از «شهرت شیرازی» و «ندیم‌باشی»، دو شاعر هم دوره خودش بهره برد.

صبوری پس از درگذشت مینای تربتی، ملک‌الشعرای فقید آستان‌قدس رضوی، از سوی والی و نایب‌التولیه وقت به این سِمَت منسوب شد و ناصرالدین‌شاه، با تأیید این جایگاه، لقب ملک‌الشعرایی و خادمی کشیک اول حرم رضوی را به طور توأمان به مرحوم صبوری تفویض کرد.

وی در دوره مظفرالدین‌شاه هم، ملک‌الشعرا ماند. قصیده‌ای از وی که سروده سال ۱۲۶۱ش و دوران اوج جوانی اوست، زینت‌بخش آینه‌کاری زیبای دارالسیاده شده، با این مطلع: «درگهی کایینه‌اش آیین عرض کبریاست / قدسیان را بر درش پیوسته روی التجاست».

ملک‌الشعرای صبوری در سال ۱۲۸۳ش، بر اثر ابتلا به بیماری وبا درگذشت و احتمالاً در حرم رضوی مدفون شد.

محمدتقی بهار (۱۳۳۰ – ۱۲۶۵ش)

زنده‌یاد محمدتقی بهار، مشهور به ملک‌الشعرای بهار، از برترین و نام‌آورترین ادیبان تاریخ ایران است که در همه عرصه‌های ادبی و سرودن شعر، توانمندی ویژه و کم‌نظیر داشت.

بهار مقدمات ادبیات و علوم عصر را نزد پدر که در آن زمان ملک‌الشعرای آستان‌قدس بود، فرا گرفت و به تکمیل دانش ادبی خود نزد عبدالجواد ادیب نیشابوری پرداخت. بهار در زمان درگذشت پدرش، جوانی ۱۸ ساله بود. او یک سال بعد، با حُکم مظفرالدین‌شاه قاجار به عنوان ملک‌الشعرای آستان‌قدس منصوب شد.

انتصاب وی در ۱۹ سالگی به این مقام، آن هم در مشهد، شهری که در آن زمان از نظر ادبی و سطح شاعران و ادیبان، وضعیتی بسیار عالی داشت، نشان می‌دهد که این جوان ۱۹ ساله، تبحر و قریحه‌ای بسیار عالی در سرودن شعر داشته‌است.وی نخستین قصیده خود را در سال ۱۲۸۴ش و در مقام ملک‌الشعرایی سرود و در عید میلاد باسعادت امام رضا(ع) قرائت کرد و مدتی بعد، در عید سعید غدیر نیز، قصیده‌ای بلند سرود و در جشن حرم رضوی خواند.

    ملک‌الشعرای بهار افزون بر شاعری، یک فعال سیاسی بود. او در مشهد آن روز به جمع جوانانی پیوست که هواخواه مشروطیت بودند؛ به روزنامه‌نگاری رو آورد و بعدها، به تهران رفت و نماینده مجلس شورای ملی شد.

 بهار در اواخر دوره قاجار، از همراهان و همنظران شهید مدرس بود و مدتی بعد از قدرت گرفتن رضاشاه، خانه‌نشین گردید. ملک‌الشعرا پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط پهلوی اول، بار دیگر شانس خود را درعرصه سیاست آزمود، اما این‌بار بیماری به او غلبه کرد و در نخستین روز اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۳۰، بر اثر بیماری سِل درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله تهران به خاک سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.