محمد علی دبیری متخصّص حوزه بلاک‌چین معتقد است رویه ایجاد شده، برای به رسمیت شناختن رمزارزها نتیجه خواهد داد و هر انتخابی دیگر اعمّ از برخورد قهری، بستن مسیر و تعلّل بیشتر هزینه‌هایی سنگین خواهد داشت به خصوص اینکه بخش زیادی از جامعه به سمت این بازار مالی و ابزارها کشیده شده اند. پس چه بهتر که هر چه زودتر از این فرصت استفاده شود.

سودای یک شبه پولدار شدن، رمزارز را بدنام کرد/ دلیل اصلی تعلّل بانک مرکزی در تعیین تکلیف رمزارزها، بی‌ارادگی است

صحبت از مخاطرات و فرصت های ناشی از بازار پرمخاطب ارزهای دیجیتال به طور روزافزونی در جامعه ایرانی رواج پیدا کرده و حالا که تعداد زیادی از سرمایه گذاران حداقل در یک سال گذشته از ناحیه بورس، سرخورده شده اند، رمزارز به بازاری جذاب تر برای مردم تبدیل شده است.

وجود پیچیدگی های خاصّ و تعلّل بانک مرکزی در رسمیّت بخشی به ارزهای دیجیتال البته تاکنون نتوانسته گام‌های ایرانیان را برای حضور در این بازار سست کند. بر همین اساس مهم ترین و پرتکرارترین سؤالات این حوزه را با محمد علی دبیری عضو کمیسیون رمزارز انجمن بلاکچین ایران و دبیر اجرایی انجمن بلاک‌چین استان خراسان در میان گذاشتیم.

این متخصّص حوزه بلاک‌چین بسیار امیدوار است در دولت سیزدهم با توجه به ضرورتهای جهانی  و استدلال هایی که فعّالان حوزه بلاک‌چین پیش روی بانک مرکزی گذاشته اند، این بانک بالاخره رمزارزها را به رسمیّت بشناسد و به تردید چند ساله خود در این حوزه پایان دهد تا کشور از ظرفیت های ویژه این تکنولوژی بهره مند شود.

گفتگوی قدس آنلاین را با او بخوانید:

 به فرض تداوم تحریمها و با توجه به اینکه لازم است موضع شفاف حاکمیّت و بانک مرکزی در قبال پدیده رمز ارزها بالاخره معلوم شود تا بیشترین بهره را از آن به نفع کشورمان ببریم، در خصوص نقش ارزهای دیجیتال در دوران تحریم توضیح دهید.

 ارزهای دیجیتال در واقع ابزارهایی برای پرداخت هستند و متأسفانه در اقتصاد امروز، دشمنان ایران به دنبال این هستند که با تحریم از دسترسی ما به ابزارهای پرداخت بین المللی جلوگیری کنند؛ ابزارهایی که می تواند تمام دغدغه های تولیدکننده، صاحب کسب و کار و صادرکننده را مرتفع سازد تا روی کار تولید متمرکز شود. شعار اصلی پشت تکنولوژی ارزهای دیجیتال (بلاک‌چین) غیرمتمرکز شدن پرداخت است و از تمرکز دولتها و بانکها بر این جریان می کاهد تا به صورت کامل در اختیار کل افراد در این شبکه جهانی باشد. بنابراین با رمزارزها دغدغه تحریم شدن و اعمال رفتار خصومت آمیز یک دولت و حاکمیت یا از بین می‌رود یا کمتر خواهد داشت. به باور من بالاترین فرصتی که ارزهای دیجیتال می تواند برای جامعه ایرانی ایجاد کند  همین ویژگی غیرمتمرکز بودن و رهایی از قید و بند ابزارهای پرداخت بین‌المللی است به نحوی که مورد تأیید همه جوامع جهانی هم باشد.

خودتان به صورت عینی چه مشاهداتی از بهره گیری صادرکنندگان و تولیدکنندگان از این ابزار در شرایط تحریم داشته اید؟

همین امروز تعداد زیادی از کسب و کارهای دانش بنیان، تولید کنندگان و صادرکنندگان در استان خراسان مسیر دور زدن تحریم را با رمزارزها یاد گرفته اند و ما در حال مشاوره به آنها هستیم.  تاکنون ۵ یا ۶ کسب و کار بزرگ و شناخته شده شیوه های پرداخت را به سمت رمزارز برده و از تحریم رها شده اند و حتی به اروپا صادرات داشته باشند.

 برخی بانکهای مرکزی در جهان این ارزها را پشتیبانی نمی کنند و نمی خواهند ریسک و تهدید ناشی از مبادلاتش را بپذیرند. در ایران هم چنین تهدیدهایی مطرح است این تهدیدها چقدر جدّی و واقعی است؟

 وقتی شما از یک ابزار مالی مانند ارز دیجیتال استفاده می‌کنید وارد یک بازار مالی می‌شوید که همانند تمام بازارهای جهانی طلا، فارکس، بورس و... مفهوم ریسک و بازده را در خود دارد. حتی رهاورد بازار املاک که در ایران داغ شده، سود مطلق نیست. برای ورود به بازار مالی باید مطالعات مالی داشت اما متأسفانه جامعه ایرانی به صورت عامّ حس می‌کند می‌توان به هر بازار مالی بدون دانش ورود کرد و سود گرفت در حالی که اصلاً این طور نیست. بازار رمزارز یک بازار پیچیده در سطح جهان است که حتما باید با مطالعه به آن ورود کرد. ممکن است در مقاطعی بازار رمز ارز هم مانند بورس داخلی، سودده باشد اما ایرانیان باید بپذیرند این بازار حرفه‌ای است و به آموزش و رعایت فاکتورهای مهم مالی نیاز دارد پس نباید چشم بسته خرید کرد.

 آقای دبیری! مثلا گفته می شود وقتی فردی می خواهد به این عرصه ورود کند باید حتماً مشاوره بگیرد تا مورد کلاهبرداری واقع نشود و بخش white paper(سپید نامه) این ارز را بررسی و با آشنایی کامل به آن ورود کند و اینکه برخی ارزها معتبرند و برخی نیستند. تخصّص و تجربه شما در این زمینه چه می‌گوید؟

 در مورد سپیدنامه شما به نکته ظریفی اشاره کردید. ارزهای دیجیتال در یک نگاه به دو دسته تقسیم می شوند: بیت کوین و آلت کوین ( Alternative Coin) چون بیت کوین به قدری جهان شمول و معتبر شده که به تنهایی در یک دسته جای می‌گیرد و بقیه رمز ارزها در دسته دیگر . نگاه دیگر این است که ۲۰ ارز دیجیتال برتر را که در تمام جهان شناخته شده‌اند باید از دیگر رمز ارزها جدا کرد. خیال مخاطب در قبال این ۲۰ مورد تقریبا راحت است چون داکیومنت هایشان بارها بررسی شده، کمپانی های توسعه دهنده و افرادی که اینها را به عنوان واحد پولی پذیرفته اند، مشخّص است. مثلاً بیت کوین، اتریوم و... نیاز به بررسی زیادی ندارند که آیا پشتوانه دارند یا نه. متاسفانه مخاطب ایرانی در دام شت کوین ها (Shitcoin ) یا ارزهای بی‌ارزش می‌افتد. اینها به صورت بی‌اساس رشد می‌کنند و در دنیا جایگاهی ندارند. هر چند ممکن است سودآوری بالا  داشته باشند اما ریسک بالایی هم دارند. بر همین اساس و با توجه به اینکه مدام ارزهای جدید متولّد می شود مردم حتما مشورت بگیرند و اگر علاقه‌مند هستند می‌توانند خودشان دیتا به دست بیاورند و مانند بورس که اطلاعات هر شرکت در کدال آمده، به اطلاعات کوین مورد نظر مراجعه کنند که این اطلاعات در سندی به نام سپیدنامه موجود است. در سپید نامه ذکر شده که این کوین اساساً چرا، با کدام تکنولوژی و برنامه ایجاد شده. تیم اجراییش چه کسانی هستند. در این بین تیم  اجرایی بسیار مهم است چون  امروز کمپانی های قدرتمند و افراد تأثیرگذار حوزه آی تی پشت کوین‌هایی که بالا آمده‌اند و حائز رتبه خوب جهانی هستند، حضور دارند. مشکل این است که افراد طمع می‌کنند و شاید به دلیل عدم امنیّت اقتصادی کشور و با تفکّر و سودای یک شبه و بدون تلاش پول دار شدن در هر حوزه‌ای ورود می کنند. متأسفانه این نگاه حوزه مذکور را بدنام و فرد را هم متضرر می کند.

 وقتی این فرصتها از ناحیه رمز ارز می‌تواند برای اقتصاد کشور وجود داشته باشد چرا بانک مرکزی که قطعاً حساسیت‌های اقتصادی و پشت صحنه‌ها  را بهتر از ما می‌داند، در به رسمیت شناختنش این همه تعلّل می‌کند و گویی با دست پیش می‌کشد و پا پس می‌زند؟

ما جلسات متعدّدی با بانک مرکزی به خصوص در سال گذشته داشتیم و من به عنوان عضو انجمن‌های مختلف این حوزه، دلیل اصلی تعلّل را بی ارادگی می‌دانم. یعنی ما اراده لازم برای تصمیم گیری در خصوص یک"حوزه انقلابی" نداریم. این حوزه‌ها انقلابی هستند چون می توانند همه چیز را تغییر دهند. اساساً در کشور ما قانونگذاری از اجرا عقب‌تر است و بعد از اینکه در عمل انجام شده قرار می‌گیریم قانونگذاری می‌کنیم کما اینکه این تجربه را در مواردی داشته‌ایم. انجمن های بلاکچین ایران، فینتک و نظام صنفی رایانه ای به صورت متمرکز و به عنوان نمایندگان اصلی اکوسیستم بلاکچین کشور به خصوص در سال ۹۹  با بانک مرکزی پشت درهای بسته جلساتی داشتند اما به قانون گذاری منتهی نشد تا اینکه به تغییر دولت رسیدیم. ما مطالعات تطبیقی بیش از ۴۰ کشور جهان را در اختیار بانک مرکزی قرار دادیم تا به آنها بقبولانیم که نمی‌شود با پدیده بلاک‌چین و رمزارزها برخورد قهری داشت یا نادیده اش گرفت. امیدواریم چراغ سبزهایی که تاکنون نشان داده شده بلافاصله در دولت جدید منجر به نتیجه شود.

 البته با توجه به توضیحات شما این مسیر برای دولت بعد و بانک مرکزی، ناگزیر پیش خواهد آمد.

دقیقا معتقدم رویه ایجاد شده، جواب خواهد داد. حاکمیّت و تصمیم گیران مسیری جز این ندارند و هر انتخابی دیگر اعمّ از برخورد قهری، بستن مسیر و تعلّل بیشتر هزینه هایی سنگین خواهد داشت به خصوص اینکه بخش زیادی از جامعه به سمت این بازار مالی و ابزارها کشیده شده اند. پس چه بهتر که هر چه زودتر از این فرصت استفاده شود.

در مورد این که قطع برق را به ماینرها نسبت می دهند، نظرتان چیست؟

 حوزه من تبادل است و در ماین تخصّص ندارم اما چون رشته تحصیلی‌ام برق است و سالها در صنعت برق بوده‌ام معتقدم یکی از بزرگ ترین ضعف های ما به خصوص در شبکه انتقال، زیرساخت های این حوزه است. ایران یک هدررفت سنگین در شبکه برق دارد و از نظر هدررفت و فرسودگی شبکه برق در رتبه دوم جهانی از انتهای جدول است. بر همین اساس نمی‌توان تمام مشکل قطع برق را به حساب ماینرها گذاشت. این حرفها کم لطفی، فرار رو به جلو و بهانه خوبی برای دوستان است. البته ماینرها شاید در قطع برق بی‌تأثیر نباشند اما دوستان زیادی را از نزدیک می‌شناسم که قبلا در حوزه ماین فعّال بوده‌اند و امروز نیستند. حداقل ماینرهای شخصی و آنهایی که پشت شان افراد معمولی است، نقش بسیار کمی در این شرایط دارند و قطع برق یا به دلیل ضعف شبکه است یا ناشی از ماینرهایی که افراد با قدرت فراحاکمیتی پشتش هستند که البته دوستان خودشان بهتر از این ماجرا خبر دارند.

انتهای پیام/   

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.