۱۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۲
کد خبر: 776069

نزدیک به سه ماه از سلطه طالبان بر کابل می‌گذرد و اگر چه این مدت برای قضاوت در مورد آینده حکومت‌داری طالبان، زمانی کوتاه است اما می‌توان آن را به‌عنوان پیش‌درآمدی بر چگونگی عملکردشان در آینده مدنظر قرار داد. بر این اساس می‌توان بخشی از بحث را در حوزه تغییر ساختار قدرت در گروه طالبان دنبال کرد؛ به‌طور خلاصه میان ساختارهای سیاسی گذشته و فعلی طالبان به لحاظ شکلی و حتی ماهوی تفاوت چندانی مشاهده نمی‌شود،

اما دلایل و عواملی وجود دارد که نشان می‌دهد ساختار فعلی طالبان به‌مراتب از ساختار سیاسی ۲۰سال پیش نامنسجم‌تر و شکننده‌تر است. در توضیح مسئله باید گفت در ساختاری همانند ساختار سیاسی موردنظر طالبان که در آن نقش قانون اساسی و قوانین و نظام مکتوب دیگر کمرنگ بوده و اغلب تصمیمات فی‌البداهه و بر مبنای نظرات و برداشت‌های شخصی گرفته می‌شود، نقش یک فرد به‌عنوان رهبر، پیشرو و در واقع تصمیم‌گیرنده نهایی بسیار حائز اهمیت است.

در امارت اسلامی طالبان این فرد امیرالمؤمنین لقب گرفته و به‌تنهایی در رأس هرم قدرت جای می‌گیرد. در دوره اول سلطه طالبان بر افغانستان، ملامحمد عمر در چنین جایگاهی قرار گرفته و در آن به‌بهترین و مؤثرترین شکل ممکن نقش‌آفرینی کرد. صدور فرامین متعدد و گوناگون از جانب ملاعمر و توشیح آن‌ها با امضای «خادم اسلام، امیرالمؤمنین ملامحمد عمر» نشان می‌داد حرف و اقتدار او در ساختار بلامنازع است. در عین حال ملاعمر مستقیماً فرماندهی ساختار نظامی طالبان باعنوان شورای نظامی را هم برعهده داشت.

دقیقاً به‌همین دلایل بود که طالبان خلأ قانون اساسی و یا وجود قوانین مکتوب را احساس نمی‌کردند. اکنون و در شرایطی که طالبان موفق شده‌اند دوباره امارت اسلامی مورد نظرشان را تشکیل دهند، رهبر و در واقع ملا هبت‌الله آخوندزاده (امیرالمؤمنین فعلی) در پس پرده قرار گرفته و ظاهراً نخواسته و یا نتوانسته اغلب کارکردهای ملاعمر را به‌نمایش بگذارد. اینکه با گذشت حدود سه ماه هنوز هیچ فرمان تقنینی از سوی وی صادر نشده، هیچ دخالتی در مسائل نظامی نشان نداده و حتی هیچ‌گونه ملاقات رسمی و یا علنی با خارجی‌ها انجام نداده، مواردی بسیار درخور تأمل است.

حتی اگر فرض را بر بی‌اساس بودن شایعه‌های مرگ و تأیید زنده بودن او قرار دهیم، باتوجه‌به عملکردش تا این هنگام، باز هم نمی‌توان انکار کرد او نتوانسته موقعیتی همتراز با ملاعمر را در میان طالبان به‌وجود آورد. در شکل‌گیری این وضعیت شاید بتوان دلایل زیادی را دخیل دانست؛ دلایلی همچون محبوبیت شخصی کمتر ملاهبت الله، انشعابات طالبان پس از مرگ ملاعمر و به‌ویژه پررنگ شدن نقش شبکه حقانی و وقوع برخی دگرگونی‌های احتمالی در بدنه طالبان که دیدگاه آن‌ها را نسبت‌به حاکمیت مطلق امیرالمؤمنین دچار تغییر کرده است. اما دلایل هرچه باشند یک گزاره تغییر نمی‌کند؛ ساختار امارت اسلامی کنونی یک لویاتان (موجودی افسانه‌ای) تقریباً بی‌سر و با آسیب‌پذیری زیاد است، چرا که نه قانون اساسی و مقررات مکتوب برای پیروی دارد و نه رهبر و مقتدایی که بتواند بدون چون‌وچرا به‌آن اقتدا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.