رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر بارها بر دانش‌بنیان کردن اقتصاد و تولید تأکید و امسال را هم «سال تولید، دانش‌بنیان و اشتغال آفرین» نام‌گذاری کرده‌اند.

تولید باید از روح شاهزادگی فاصله بگیرد تا رقابتی شود

به گزارش قدس آنلاین، رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر بارها بر دانش‌بنیان کردن اقتصاد و تولید تأکید و امسال را هم «سال تولید، دانش‌بنیان و اشتغال آفرین» نام‌گذاری کرده‌اند و از منظر ایشان پیوند اقتصاد با علم می‌تواند به تقویت هویت ملی و استقلال کشور منجر شود.

تجهیز تولید و اقتصاد به قدرت علم و دانش روز، به ویژه وقتی ابرقدرتهای جهان تلاش می کنند با مکانیزم تحریم، روزنه های تنفس ایران را در بازارهای جهانی ببندند، می تواند به مثابه دور زدن هوشمندانه و نرم چنین مکانیزمی باشد و به محصولات ایرانی قدرتی مضاعف برای حضور در کنار رقبا تزریق کند.

به عقیده صاحب نظران هر چند ایران در برخی حوزه های استراتژیک توانسته "دانش بنیانی" را به خوبی عملی و اجرایی سازد، در حوزه اقتصاد اما هنوز به قدری از علم روز به دور است که عرصه بازار را هم در داخل و هم در خارج به رقبا واگذار کرده است.

یحیی آل اسحاق فعال اقتصادی پیشکسوت که در دهه های ۶۰  و ۷۰ تجربه حضور در بدنه دولت را هم دارد در گفتگو با ما از آسیبهای وارد آمده به بدنه تولید کشور از ناحیه بی توجهی به فاکتور حیاتی دانش  و علم می گوید و بر این باور است که هزینه این بی علمی در تولید را هم توده مردم و طبقات ضعیف جامعه متحمل شده اند که ناگزیز هستند کالاهای کم کیفیت و فاقد قدرت رقابت را با گزاف ترین قیمتها بخرند و هم اقتصاد ملّی که همه ساله چندین میلیارد دلار از منابع ارزی را بابت ورود کالاهای قاچاق از کف می دهد. مشروح این گفتگو را بخوانید:

 جناب آل اسحاق! با توجه به تجربه چند دهه ای که از کار در دولت و بخش خصوصی کسب کرده اید، از اهمیت علم و فن روز در رشد و توسعه برایمان بگویید.

بزرگان ما و از جمله رهبر معظم انقلاب وقتی قرار است از اهمیت علم صحبت کنند به این حدیث ارزشمند که "العلم سلطان" اشاره مستقیم دارند. بر اساس عقل و تجربه هم ما همواره به این واقعیت می رسیم که علم و دانش، پادشاه و معادل قدرت است لذا هر آن کس که در هر حوزه ای علم و دانش دارد، در آن حوزه حاکم است در غیر این صورت منفعل و اسیر دیگران باقی می ماند. نکته دیگر اینکه تولید به قدرت دانش نیاز مبرم دارد و امروزه کشورهایی که در جهان پیشرفت و توسعه را در حوزه های اقتصادی، تولیدی، رفاهی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تجربه کرده اند، بی شک فاکتور علم را نه در حاشیه که در اصل و متن کار قرار داده اند و علم، محور اصلی تصمیم گیریها و حرکتهایشان بوده است. در کشور خودمان هم چه قبل و چه بعد از انقلاب، در هر حوزه ای که علم و دانش را وارد کرده ایم پیشرفت کرده ایم. حوزه های نظامی، هسته ای، پزشکی، روابط بین الملل و... نمونه های بارز پیشرفت ما هستند که قدرتی عظیم برایمان ایجاد کرده به گونه ای که تمام قدرتهای جهانی دست به یکی کرده اند که این قدرت را از ما بگیرند. نتیجه رسیدن به این قدرت، عزت و توانایی است که در حوزه سیاست هم ما را تقویت کرده است. در عین حال باید ابراز تاسف کنم که در حوزه هایی مانند تولید و اقتصاد که دانش را به متن کار نیاورده ایم،  عقب افتاده ایم و با دانش روز فاصله معناداری داریم. در دنیا دانش فنی برای شرکتهای صنعتی و تولیدی، یکی از دارایی هاست و  واحدها در مجمع سالانه در کنار دیگر داشته ها اعلام می کنند که چند پروژه تحقیقاتی دارند. شرکتها ظرف چند ماه ورژن های جدید محصولات را ارائه می دهند چون دانشش را به صورت ذخیره شده دارند. در دنیای امروز در همه حوزه ها از جمله تولید، توزیع، خدمات، سرمایه گذاری و... مسلط بودن به دانش فنی عامل برد در رقابتهاست اما ما همچنان و از ۳۰ سال پیش تاکنون یک محصول را ارائه می دهیم که طبعا از گردونه رقابت در کیفیت، قیمت تمام شده، خدمات پس از فروش، عمر محصول و... جا مانده است.

دلیل عقب افتادگی تولیدات کشور از دانش روز چیست؟ آیا اصولا ما منابع لازم را برای رشد و ارتقاء در این زمینه داریم؟

ما جزو کشورهای فقیر و بی استعداد جهان نیستیم. در تربیت دانشجو و فارغ التحصیل حتی بیش از نیازمان حرکت کرده ایم اما ۳ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم! از نظر تعداد مهندس به جمعیت کشور در جهان بعد از آمریکا و چین رتبه سوم را داریم.. جوان ترین تحصیل کرده ها را در منطقه داریم و در جهان هم جزو جوان ترینها هستیم. اینها یعنی از نظر نیروی انسانی که مهم ترین شاخص برای رشد تولید است کمبودی نداریم. از نظر مجموعه ذخایر نفت و گاز هم به روایتی در رتبه دوم و به روایتی دیگر در رتبه سوم جهان هستیم. از نظر موقعیت جغرافیایی نیز هاب منطقه هستیم و مرکزیت رشد تولید و امکانات را داریم. در خاورمیانه که جایی ویژه در جهان برای توسعه اقتصادی است و در نظام مدیریت مهندسی جهان گفته می شود هر کس خاورمیانه را در اختیار داشته باشد کل جهان را در همه حوزه ها از جمله اقتصادی در اختیار دارد، ایران قلب خاورمیانه است. ما با ۱۵ کشور همسایه هستیم و شمال، جنوب، شرق و غرب ایران دروازهای طلایی هستند. سابقه تاریخی و تمدنی را هم لحاظ کنید. پس ما از نظر آورده های اقتصادی، کسری نداریم اما دچار عقب افتادگی اقتصادی هستیم. این عقب افتادگی علل متعددی دارد و نمی توان کتمان کرد که از نظر شاخص های اقتصادی در وضعیت نامناسبی هستیم چون مدیریت درست در واحدهای تولیدی نداریم و این فاصله معنادار با دانش روز جهان در حالی است که تمام منابع لازم را در اختیار داریم و علی القاعده باید پس از این همه سال بهتر می شدیم. یکی از دلایل عقب افتادگی این است که تولیداتمان، دانش محور نیست. در حالی برای واحدهای پیشران، متوسط و کوچک وصل شدن به دانش باید جزو نیازهای اصلی کاری و مدیریتی باشد این امر خطیر مورد غفلت واقع شده و محصولات ما رقابتی نیست. خصوصیت تولیدات دانش بنیان، به روز بودن است و اینکه از نظر قیمت، کیفیت، خدمات پس از فروش و... بر لبه دانش بایستیم. رقبای ما ما در حوزه هایی مانند لوازم خانگی و خودرو این را امر عملی کرده اند اما در ایران به قدر در این حوزه ها عقب افتاده ایم که شخص رهبری در ماههای گذشته صراحتا عدم رضایتشان را از این تولیدات ابراز کرده اند.

 چرا حوزه ای مانند خودروسازی که از صنایع پیشران کشور به حساب می آید و یا لوازم خانگی تا این حد در ارتقاء کیفیت محصولات و مجهز شدن به دانش روز عقب افتاده است؟

ما بیشترین امکانات را به خودروسازان و صنعت خودرو داده ایم و ۳۰ سال است که این صنعت انواع حمایتها را می بیند. تعرفه های گمرکی حدود ۷۰ تا ۹۰ درصدی به نفع شان وضع و  واردات را هم در مقاطعی از جمله سه چهار سال اخیر ممنوع کرده ایم. تمام امکانات بانکی در اختیار اینهاست و هم اکنون نظام بانکی از خودروسازان ۸۰ هزار میلیارد تومان طلب دارد. حوزه خودرو ۴۲ هزار میلیارد تومان به قطعه سازان بدهکار است. این حوزه تمام امکانات لازم را برای رشد در اختیار و حدود یک و نیم میلیون دستگاه در سال بازار انحصاری دارد. بازاری است که در اولویت تمام تصمیم گیریهای مقرراتی کشور است اما خودروهای تولید شده داخلی به دلیل ضعف شدید کیفی بیش از کرونا و جنگ از ما کشته می گیرد. شما ببینید در اول جاده کرج هم واحدهای خودروساز مستقر هستند و هم واحدی که متعلق به هوا فضای سپاه است. هر دوی اینها در جمهوری اسلامی ایران و در یک منطقه هستند، هر دو از مهندسان فارغ التحصیل دانشگاه های همین کشور استفاده می کنند، دومی دنیا را در حوزه کاری خودش، لرزانده و با اولینهای جهان در حال رقابت است اما اولی با ضعیف ترین واحد تولیدی هم نمی تواند رقابت کند. زمانی من به خودروسازان انتقاد کردم که مدیر عامل وقت ایران خودرو در نامه ای به من پاسخ داد که قیمت تمام شده پراید ۵۰ میلیون و قیمت فروش ۳۸ میلیون و ۴۰۰ میلیون تومان است. این در حالی است که دیدیم مردم در بازار  آن را ۱۳۰ میلیون تومان می خرند. چرا محصولی که به گفته خودشان با تمام سوء مدیریتها ۳۸ میلیون تومان برایشان تمام می شود را مردم ۱۳۰ میلیون  تومان می خرند؟! واقعیت این است که حوزه نظامی و موشکی ما با قدمتی کمتر از خودروسازی با انگیزه و باروحیه، در لبه دانش و با اعتقاد و آرمان توام با روحیه نوآوری کار می کند اما فضای حاکم بر حوزه خودرو، دانش محور نیست. نظام توزیع و نفوذ رانت خواران باعث شده خودروی ۳۸ میلیونی با التماس و خواهش به دست مردم برسد. آن کسی که این خودروی بی کیفیت را با چندین برابر قیمت می خرد جزو مسکتبرین کشور  نیست  و اغلب برای امرار معاش و مسافر کشی ناگزیر به این کار شده است. آیا این رفتار ظلم آشکار نیست؟  بنده حدود سال ۶۲ و در سالهای ابتدایی کارم در سیستم دولتی مسوول مرکز تهیه و توزیع منسوجات بودم. آن زمان برای خرید مواد اولیه به خارج از ایران رفتم و دیدم که پراید خودروی روزشان بود! امروز ما پس از ۳۸ سال هنوز روی خودروهایی اینچنینی قرعه کشی می کنیم! تفاوت بزرگ خودروسازی ما با حوزه موشکی این است که حوزه خودرو به حیاط خلوتی برای جریانهای سیاسی، قدرتها، سو استفاده کنندگان، رانت خواران و... تبدیل شده اما حوزه هوا فضا مجموعه ای برای نشاط و حفظ نظام است. متاسفانه در صنعت خودرو فضا را جوری مدیریت می کنند که گویی حمایت از تولید ملّی، مردم و مستضعفین در دستور کار است. اینها با این شیوه ۳۰ سال حمایت شده اند. متاسفانه خودروسازی ما هم مانند اقتصادمان، سیاست زده و مرکزی برای جمع کردن رای و اشتغال زایی ظاهری شده است. شما همین فضا را در لوازم خانگی هم متصور شوید و تا وقتی شرایط لازم برای رشد تولید به صورت عملی فراهم نشود وضعیتمان تغییر نمی کند. ما مردم را وادار می کنیم به نام حمایت از تولید داخلی! کالای درجه پنجم جهان را به قیمت روز بخرند در حالی که عمر این محصولات سالهاست به سر رسیده چون متاسفانه به دانش، متصل نیستیم و تولید کننده نیاز و ضرورتی برای این تجهیز نمی بیند. واحدهای تولیدی ما مانند کودکانی که انواع حمایت را از پدر و مادر دریافت کرده اند، به شاهزاده هایی تبدیل شده اند که نه نیازی به تغییر می بینند و نه کسب درآمد و... در واقع شغلشان شده شاهزادگی! بی شک به دلیل ایجاد فضای انحصاری، تولیدکنندگان ما نیازی به تحول نمی بینند. پس تا زمانی که روح شاهزادگی بر تولید ما حاکم است و ضرورتی برای رقابت با تولیدات جهانی حس نمی شود نتیجه این می شود که در بازار صادرات جایی نداریم و در داخل هم قاچاق، نفس تولیدات داخلی را بریده است. مردم هم هر چند می دانند با خرید کالای قاچاق، فرزندان خودشان بیکار می شوند اما از خرید جنس قاچاق با هر قیمتی حس ناراحتی ندارند و به دلیل کیفیت بالا، کالای قاچاق را بر تولیدات داخلی ارجح می دانند.

 آیا می توان از صحبتهای شما چنین برداشت کرد که موافق آزادسازی واردات در برخی حوزه ها مانند خودرو و لوازم خانگی برای از بین بردن روحیه به تعبیر خودتان "شاهزادگی" این حوزه ها و حرکتشان به سمت دانش بنیان شدن هستید؟

 مسوولان ما زمانی که در کمیته امداد مشغول کار بودم، خدمت امام خمینی رحمت الله علیه رسیدند. ایشان گفتند: حمایتهای شما نباید به گونه ای باشد که مددجویان تا پایان عمر به کمیته امداد متصل باشند. حمایت باید منجر به این شود که بتوانند خودکفا شوند. ایشان حتی در خصوص محرومان هم معتقد بودند آرام آرام باید اینها به سمت خودکفایی بروند و بتوانند خود را اداره کنند چه رسد به تولیدات ما که این همه انرژی و امکانات دارد. اساسا انحصار در هر چیزی ام الفساد است و قیمت آن محصول را چندین برابر می کند. به باور بنده این انحصار باید با مراقبت درست از تولید شکسته شود. بنده تاکید می کنم که باید متناسب با نیاز روز و تجربه های ۴۰ سال گذشته تعریف جدیدی از حمایت داشته باشیم. بدان معنی که آیا حمایتهای این سالها منجر به رشد تولید شده و به نفع کشور بوده یا فقط در شعار باقی مانده ایم؟ آنهایی که بی علت از خودروسازان حمایتهای شعاری می کنند باید به خاطر این همه کشته های جاده ای و گرفتاری اقتصادی مردم، جواب خدا را را بدهند. چرا باید همچنان برای حمایت از اینها سماجت شود؟ یک بازخورد ۴۰ ساله باید گرفته و آسیب شناسی شود که چرا این طور شده  و این همه امکانات مالی و قانونی، حمایت سیاسی، حزبی، گمرکی، بازار انحصاری و... از خوردوسازان به تولیدات به روز و با کیفیت منجر نشده است؟!  

با توجه به صراحت رهبری در لزوم توجه به مقوله دانش و علم در اقتصاد کشور،  برای عملی سازی حداکثری شعار سال چه ظرفیتهایی برای اجرایی شدن این شعار می بینید؟

 خوشبختانه دولت اعلام کرده هزینه های حوزه آر اند دی (تحقیق و توسعه) از مالیات معاف است. در بودجه شرکتهای دولتی و دانشگاهها هم ارقام هنگفتی برای تحقیقات و مطالعات در نظر گرفته شده است اما مشکل اینجاست که کارهای دانشگاهی هیچ رابطه ای با بخش تولید ندارد و فقط برای گرفتن نمره از خارج کشور است. امروزه هر واحد تولیدی موفق در جهان با یک دانشگاه در ارتباط است و هزینه های بسیاری از دانشگاه ها را واحدهای تولیدی به واسطه پروژه های سفارش داده شده، می دهند. در ایران اما حتی متون درسی فارغ التحصیلان ما ربطی به نیاز روز ندارد و برخی اساتید متون ۳۰ سال پیش را درس می دهند. موضوع دانش باید در فرایند این زنجیره از آموزش و تربیت تا فارغ التحصیلی، حضور در تولید، بانکداری، گمرک، حمل و نقل و دیگر زیربناها، ذخیره سازی و بنادر و... وارد شود همان طور که نظام توزیع، دانش بنیان شده و دیگر بازار، بازارچه و تیمچه قابل اجرا نیست و اپلیکشن ها کار را بسیار آسان کرده و کالا را بسیار ارزان تر و مناسب تر به دست مردم می رسانند. امروز تعداد شرکتهای دانش بنیان ما از ۷ هزار به حدود ۱۰ هزار رسیده که این عدد در مقایسه با تعداد واحدهای تولیدی قابل مقایسه نیست. بنده معتقدم نیازی نیست فرمایشهای رهبری در سربرگها تیتر شود بلکه باید عملیاتی شود که اگر عملی شود و تولیداتمان دانش بنیان شود نیازی نیست ۱۰ میلیارد دلار برای قاچاق هزینه کنیم و برای لوازم خانگی با قاچاقچی بجنگیم! یا نفت بفروشیم و محصولاتی بیاوریم که خودمان می توانیم تولید کنیم. دانش، همان نخ تسبیح است. رشد و توسعه اقتصادی، رفاه، توسعه واحدهای تولیدی، بالا رفتن قدرت صادراتی و جلوگیری از واردات قاچاق با تولیدات کیفی مبتنی بر دانش روز، شدنی است اما  واحدهای تولیدی ما باید احساس نیاز کنند و حس نیاز هم زمانی ایجاد می شود که فضای انحصاری در تولیدات غیر دانش بنیان شکسته شود. برای اجرایی شدن شعار سال باید اقتضائات قانونی، مقرراتی و سیاستی که تاکنون حامی حوزه تولید دانش بنیان نبوده، حمایت از این بخش را در دستور کار قرار دهد. ما امروز قدرت رقابت را در بازار داخل و خارج از دست داده ایم و هزینه های این عملکرد از از جیب مردم و مخصوصا محرومان رفته است حال آنکه شعار حمایت از این گروه را در انقلاب سر داده ایم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.