این در حالی است که همواره سیاستهای متفاوتی در ۴۰ سال اخیر در زمینه نحوه مواجهه با این دانشآموزان اجرا شده است. از سوی دیگر چگونگی تعاملپذیری دانشآموزان ایرانی و مهاجر، ادغام شدن آنان در کنار دانشآموزان ایرانی، ضرورت آموزش معلمان برای مواجهه با دانشآموزان مهاجر و حفظ هویت اجتماعی آنها از جمله موضوعاتی است که باید به آنها توجه ویژه داشت.
محتوای ویژه برای تعامل و همپذیری
پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهش انجمن دیاران؛ انجمنی که به صورت تخصصی و حرفهای به بررسی مسائل مهاجران افغانستانی میپردازد و تلاش میکند کیفیت و کمیت زندگی مهاجران در ایران را بهبود دهد، با اشاره به اینکه کودکان مهاجر افغانستانی در حال حاضر در ۲۸هزار مدرسه ایرانی مشغول تحصیل هستند، به قدس میگوید: با اینحال موضوع تنها نامنویسی و تأمین امکانات آموزشی اولیه نیست. ما خیلی از مواقع درگیر پله اول شده و از پلههای بعد که مهمترند غافل میشویم. مثلاً بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر برای اینکه معلمان چگونه با بچههایی که از کشورهای دیگر مهاجرت کرده و از دیگران حساستر هستند، مواجه شوند یک ترم آموزشی برای آنها در نظر میگیرند این در حالی است که برای این منظور در ایران آموزشهایی که برای معلمان در نظر گرفته میشود بسیار ناچیز است.
وی در همین زمینه به اهمیت تعاملپذیری دانشآموزان ایرانی و مهاجر اشاره میکند و میافزاید: برخی کشورها مثل کانادا از مدتها پیش برای تعامل دانشآموزان بومی با همکلاسیهای مهاجر، محتوای درسی ویژهای پیشبینی کردهاند. ما هم میتوانیم چنین فعالیتهایی را در مناطقی که تعداد دانشآموزان مهاجر زیاد هستند، داشته باشیم. مثلاً در برخی نواحی تهران، نصف یا بیشتر دانشآموزان یک کلاس یا مدرسه دانشآموزان مهاجر هستند. بنابراین در این مدارس باید محتوایی ویژه برای تعامل و همپذیری، هم برای بچههای ایرانی و هم بچههای مهاجر پیشبینی شود. برای دانشآموزان ایرانی درباره همپذیری و اینکه هیچکس نباید یک فرد دیگر را طرد کند و باید از دریچه دوستی و گفتوگو وارد شود و برای بچههای مهاجر هم باید محتوای ویژه خودشان را آماده کرد و آموزش داد. چون این دانشآموزان طعم یک مهاجرت بزرگ را چشیدهاند و اصلاً در شرایط عادی نیستند. طرد شدن برای آنان بسیار آسیبزاتر است. بر این اساس، ادغام شدن آنان در کنار دانشآموزان ایرانی نیازمند یک برنامهریزی دقیق است. یعنی اینکه فقط به نامنویسی آنان در مدارس فکر نکنیم و برای پرورش آنان در مدارس و حتی مراحل بعدی زندگیشان برنامهای داشته باشیم.
عملکرد چشمگیر ایران در آموزش مهاجران افغانستانی
فاطمه اشرفی، رئیس هیئت امنای انجمن حمایت از زنان و کودکان (حامی) مسئله پناهندگی و مهاجرتهای اجباری را یک مسئولیت بینالمللی میخواند و به ما میگوید: این موضوع مسئولیتی نیست که یک کشور همسایه بتواند به تنهایی آن را به دوش بکشد. بهویژه آنکه افغانستان علاوه بر ایران با پنج کشور دیگر مرز مشترک دارد که متأسفانه این کشورها کمترین مشارکت را در پذیرش مهاجران افغانستانی در یک سال و نیم اخیر داشتهاند.
وی اما مشارکت ایران در پذیرش و آموزش پناهندگان افغانستانی را چشمگیر توصیف میکند و میگوید: آموزش پناهندگان شامل دختران و پسران در ایران چه در بخش دولتی و چه بخش غیردولتی در تمام چهار دهه اخیر هیچ زمانی با مانع اجتماعی یا دولتی روبهرو نبوده است.
اشرفی با بیان اینکه درحال حاضر هم سیاستهای عمومی دولت و حاکمیت به این سمت است که دانشآموزان افغانستانی صرفنظر از جنسیت و هرگونه تبعیضی به آموزش دسترسی داشته باشند، میافزاید: براساس آمارهای رسمی سالانه حدود ۵۰۰هزار نفر از کودکان افغانستانی در مدارس ایران تحصیل میکنند که نیمی از آنان را دختران تشکیل میدهند. البته ما در ایران همواره با بخشی از مهاجران بدون مجوز اقامت مواجه هستیم که شاید بعضی از آنها به آموزشهای رسمی دسترسی نداشته باشند اما توسط مراکز غیررسمی و مدارس خودگردان که از سوی خود افغانیها اداره میشود زیرپوشش آموزشی قرار میگیرند. در واقع ظرفیتهای دولتی و غیردولتی در تمام ۴ دهه اخیر در ایران فراهم بوده تا موضوع آموزش برای کودکان مهاجر اعم از دختر و پسر مورد تهدید قرار نگیرد.
وی در خصوص آموزش معلمان برای مواجهه با دانشآموزان مهاجر هم میگوید: معمولاً در مناطقی که تعداد دانشآموزان مهاجر قابل توجه هستند نظامهای آموزشی تلاش میکنند آموزشهای لازم را برای چگونگی تعامل و یا ارتباط با مهاجران داشته باشند. اما مشکل ما در این زمینه جانمایی برای اقامت و اسکان مهاجران است. یعنی شاهد حضور جمعیت مهاجران با نسبتهای کم و زیاد در همه جای کشور هستیم. بنابراین در این قضیه نظام آموزشی کمتر به این مسئله پرداخته که بخواهد خود را بهسرعت به یک نظام پناهندهپذیر تبدیل کند و میتوان گفت معلمان ما چندان برای مواجهه با دانشآموزان مهاجر آموزشهای لازم را ندیدهاند.
وی با بیان اینکه هویت اجتماعی مهاجران باید حفظ شود، اضافه میکند: از سوی دیگر ما به هرحال باید در مسیر ادغام اجتماعی پیش برویم که در این صورت جمعیتی که از بیرون وارد کشور میشود باید فرهنگ و ارزشها و هنجارهای جامعه میزبان را قبول کند. ضمن اینکه نظام اجتماعی و آموزشی ما نیز باید منسجم باشد نه گسیخته. اما اینکه این دو را چگونه با هم تلفیق و ادغام کنیم که در نهایت یک توازن ایجاد شود از آن تناقضهایی است که به نظر من کمتر به آن توجه شده و نیاز است درباره آن کار کارشناسی بیشتری صورت گیرد.
خبرنگار: محمود مصدق
نظر شما