روزمره نگاری
-
بهترین بنده ی خدا
هرروز به تلق تلق النگوهایت وقتی زیر شیر آب، دیگ می سابی و پای تپه های کوچک سبزی می نشینی و بر فرقِ جعفری ها و تره ها و گشنیزها، چاقویت را فرود می آوری، گوش می دهم.
-
یک تابستان کتابخوانی و گلدان بانی
برایم جالب است بدانم کسی که فیلم نمی بیند و کتاب نمی خواند و انیمیشن های کوتاه دنیا را دنبال نمی کند؛ چطور حال دلش را خوب می کند...؟ کسی که گلدان های نازنین کوتاه و بلند در خانه ندارد و وقت خواندن نهج البلاغه و دعاهای آرام بخشِ کمیل و مجیر و جوشن، چای مزه مزه نمی کند و در مهربانی عالم غرق نمی شود...؟
-
قدم تان سرِ چشم دریا...
این تابستان مهربان تر باشیم
هموطن! تابستانت رنگارنگ و سرزنده... به دیار خزر و دماوند و آبشار و دشت خوش آمدید... به شمالِ درختانِ کهنسال و پُراکسیژن...
-
پای اسکناس های خوشرنگ در میان است
می گفت امروز که برای جلسه توجیهی رفته، گوشش پُر شده از خرج و برج ها و هزینه هایی که قرار است مدرسه در طول سال برایشان چرتکه بیاندازد. قصه هزینه های آموزشی که تمام نمی شود.
-
تابستانِ بی حجابِ شمال
دیروز با دوستی نشسته بودیم به نوشیدن چای، لبِ رودخانه بابلسر و روده درازی نمی کردیم. فقط به رفت ها و آمدهایی خیره بودیم که می گویند جنس شان ساحلی و شمالی ست!!!
-
۴۷ کروموزمی ها را دوست دارم...
این همه ۴۶ کروموزمی، مگر با دنیا چه کرده اند جز جنگ و خشونت و قتل و غارت... که من یک کروموزم اضافه را دوست نداشته باشم.
-
وقتی خانه روی اعصاب است
حتی یک لامپ سوخته هم تا عوض نشود روی اعصاب است، چه رسد به کولری که در خردادماه گازش تمام بشود! به هودی که چشم هایش را خیلی وقت پیش از دست داده و کنترل تلویزیونی که نای کانال عوض کردن نداشته باشد!
-
زندگی معجونی ناشناخته
ساری- فکر می کردم بسیار با بیماری و درد، همخانه و آشنایم اما راست می فرمایند که زندگی معجون ناشناخته ایست که فراز و نشیب هایش همیشه آدم را غافلگیر می کند.
-
روزمره نگاری / واگویه ای درباره حکایت مزدورانِ این روزگار
مادربزرگ جان! نور به قبرت ببارد
با خودم می گویم مادربزرگ که می گفت در شادی و غم، وضو بگیر، چه درایتی داشت، چه مکتب نرفته اهل فهمی بود ؛ خدابیامرز !
-
پای طلبیده شدن درمیان است...
قدس آنلاین / رقیه توسلی:
-
زاینده رود من کو؟
قدس آنلاین / رقیه توسلی : روزهای پایانی بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات، سُر می خوریم سمتِ مصلای تهران... همانجا که جلوی درب ورودی اش وَن های سبزرنگ رایگان، زحمت جابجایی بازدیدکنندگان را می کشند...
-
بفرمایید آبان...
قدس آنلاین / رقیه توسلی: به خرمالو و انار و کدو تنبل نگاه می کنم و با خودم می گویم: فومن، ساری، کاشان، تهران یا خرّم آباد چه فرقی می کند؟ چه فرقی می کند پشتِ پنجره کدام خانه، در کدام شهر زندگی کنم اگر پاییز را با تمام وجود نفس نکشم و آبان را دوست نداشته باشم؟
-
از بُن و پایه دلپذیرند بعضی روزها...
قدس آنلاین / رقیه توسلی: داییِ نویسنده که داشته باشی، به مراسم رونمایی از کتاب دعوت می شوی و این شگفت انگیز است. آن وقت همه کارهای واجب و غیرواجب را می گذاری کنار و می روی می نشینی ردیف جلوی سالن بزرگداشت.
-
راه شهر را در پیش بگیریم !؟
قدس آنلاین / رقیه توسلی: توی اینترنت می چرخیدم، که رسیدم به کلیپی و دانلودش کردم. یک شالیکار زحمتکش داشت رو به دوربین درد و دل می کرد. چندبار فیلم را دیدم. و هر بار بیشتر متاثر شدم...
-
رویای پزشکی
قدس آنلاین / رقیه توسلی: فرید باز سرش توی گوشی ست و دو شصتش از روی حروف خلاصی ندارد. یک ساعتی می شود که آمده ایم برای دورهمی و تبریک... اما مسبّب شادی مان، شاد نیست و طبق معمول کز کرده است گوشه ای.
-
سالگرد ازدواج در جنگل های زاکرس
قدس آنلاین / رقیه توسلی: چه خوب است که فرهنگِ زندگی با طبیعت را بلد باشیم. مثل زوج یاسوجی که نهال به دست در جنگل های زاگرس به پیشواز اولین سالگرد ازدواجشان رفتند.
-
مرینوس ها و تخیّل پاییزی...
قدس آنلاین / رقیه توسلی: با یک فنجان چای نشسته ام روبروی جهان پیمای شیشه ای... گله گله گوسفند مرینوس در تلویزیون رژه می روند. مستندش از آن آرامبخش های خداپدربیامرز است که می شود از سکانس به سکانس اش لذت بُرد. و نشسته رفت به دلِ مراتع سرسبز و همانجا برای خود بساطِ نی و نغمه و آتش و چایِ دشلمه به پا کرد.
-
چقدر من این شهر را دوست دارم...!
قدس آنلاین / رقیه توسلی: اگر از من سوال شود خشمگین هستید؟ با فریاد می گویم؛ بله... البته از آن دست عصبانیت های بی فایده... چون می دانم این شهر نازنین، فردا هم قاشق های بعدی استرس را به خوردم می دهم.
-
یک هورت چای شیرین خاطره...
قدسز آنلاین / رقیه توسلی: این روزها انار دانه شده با گلپر مرا یادِ پاییز و مدرسه می اندازد و دیگر به قاشق سوم نرسیده، دارم از کنار ده ها خاطره عبور می کنم.
-
تابستان، بار و بندیل بسته است
قدس آنلاین / رقیه توسلی : شش ونیم عصر است. در شرجی شهریور، هوس پیاده روی می کنم. چقدر انرژی بخش است کفش ورزشی به پا کردن و از خانه بیرون رفتن.
-
سال هاست این خانه طعم خبر می دهد
رقیه توسلی
-
روزمره نگاری :
تپش قلب خانوادگی مان عود کرده است
قدس آنلاین / رقیه توسلی: ضرب الاجلی رفته ایم خرید. از هر فروشگاه و هر کالایی که به ذهنتان خطور کند بازرسی کرده، یکی برداشته ایم البته با کارت پدرجان.
-
روزمره نگاری
چشم های کودکانه کار خود را کرده اند
قدس آنلاین / رقیه توسلی : فلشِ ضبط را فعال و سوره چهاردهم را انتخاب می کنم. چشم هایم را می بندم و تمام حواسم را می دهم به صدای قاری.
-
سفته و فیش حقوقی و دوتا ضامن وفادار
قدس آنلاین / رقیه توسلی: چند ماهی ست حین کار، سرِ سفره، وقت استراحت و دید و بازدید از بانک حرف می زنیم و شدیداً با انسان های دونده احساس همذات پنداری می کنیم.
-
روزمره نگاری:
پایان داستان کوتاه، آن طرف خیابان...
قدس آنلاین / رقیه توسلی : هنوز هم می شود توی صف نان ایستاد و مثل وقت هایی که داری داستان کوتاه می خوانی، پا به زندگی شخصیت های غریبه بگذاری.
-
روزمره نگاری :
پُلق پُلقِ آش گزنه در روستای پدری
قدس آنلاین / رقیه توسلی : عمه پدرم، " آش گزنک " پَزِ فامیل است. خانه باغِ دلبازی دارد در روستای پدری که هرسال کلِ خاندان مان را برای دورهمی و خوردن این آش خوشمزه مازندرانی دعوت می گیرد.
-
روزمره نگاری
کجای معادله ایستاده ایم؟
قدس آنلاین / رقیه توسلی : امروز داشتم به خودم می گفتم: این سه دهه و خُرده ای را که از خدا عمر گرفتی، بیش تر گیرنده ی عاطفه بودی یا دهنده ی آن؟ گفتم: برو حساب و کتاب کن، ببین کجای این معادله ایستاده ای؟
-
روزمره نگاری:
عسل، گردو، پنیر و چایِ تازه دم...
قدس آنلاین / رقیه توسلی : چند ماهیست که دختر کوچک همسایه هم به دغدغه هایم اضافه شده از بس که می بینم ناهار و عصرانه اش را تلفنی برایش می آورند. پیتزا، ساندویچ، فینگرفود. دیروز هم که صبحانه...