۹ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۵
کد خبر: 766439

لحظات عمرش سال‌هاست با جادوی طرح‌ها و رنگ‌ها در هم آمیخته است و روز و شبش با تصاویری رؤیایی که از زندگی پیامبران و ائمه اطهار(ع) خلق می‌کند، می‌گذرد.

دوست دارم آثارم را وقف امام رضا(ع) کنم

 این تصاویر را سال‌ها در ذهن و فکرش پرورش داده و تخیل کرده است، از همان روزها که کودکی خردسال بوده و حتی خواندن و نوشتن نمی‌دانسته است. زهره مهانی منش حالا سال‌هاست هر دم و بازدمش با هنر نگارگری گره خورده و نگارگری مذهبی را جزو لاینفک زندگی‌اش می‌داند. او هر چه دارد را مدیون اهل بیت(ع) است و روز و شب دعا می‌کند این توفیق لحظه‌ای از او سلب نشود. با صحبت‌های این هنرمند ارزنده، بیشتر با نقش و نگارهای این هنر اصیل آشنا شویم.

موفق شدم رؤیاهایم را به تصویر بکشم

خاطرات قدیم برایم مثل رؤیاست؛ روزهایی که کودک بودم و هنوز مدرسه نمی‌رفتم. پدرم پس از بازنشستگی، از مسجد که برمی گشت، در محافل فامیلی‌مان داستان‌هایی از آفرینش و زندگی پیامبران و ائمه اطهار(ع) را هر هفته به صورت سریالی نقل می‌کرد.

من عاشق این داستان‌ها بودم. مو به مو و صحنه به صحنه آن‌ها را در تخیل خودم می‌گنجاندم و مجسم می‌کردم و پر و بال می‌دادم. حتی این تصاویر را در خواب هم می‌دیدم. همیشه دوست داشتم آن‌ها را به تصویر بکشم. این قصه‌ها و تصاویر در ذهن من پرورش پیدا کرد و ماندگار شد تا زمانی که وارد هنرستان شدم.

 در هنرستان رشته دکوراسیون داخلی ساختمان می‌خواندم که سال آخر با نگارگری آشنا شدم و گویی گمشده‌ام پیدا شده باشد. وقتی دیپلم گرفتم و دنبال نگارگری رفتم، احساس کردم این همان هنری است که می‌توانم به واسطه‌اش ذهنیاتم را نشان دهم.

سیاه‌مشق‌ها، استادها

آشنایی‌ام با این هنر مصادف شد با انقلاب اسلامی و پس از آن انقلاب فرهنگی. تمام مراکز آموزشی تعطیل شده بود و من به سختی فراگیری این هنر را ادامه می‌دادم.

با مرحوم استاد ظریف و آلفته گل و مرغ را آموختم و کم و بیش تذهیب. نگارگری را خیلی سخت کار می‌کردم. جایی نبود که آموزش بگیرم. پنج سال گذشت. بعضی از هنرجویان و هنرمندان نگارگری به خارج از کشور رفتند و ادامه تحصیل دادند. ولی من ماندم. بالاخره آموزشگاه‌ها باز شد و فعالیتم را شروع کردم. البته پیش از انقلاب هم در چند نمایشگاه شرکت کرده بودم ولی فعالیت جدی‌ام را از وقتی استخدام آستان قدس رضوی شدم آغاز کردم. سه شاخه رشته نگارگری یعنی تذهیب و گل و مرغ و نگارگری را انجام می‌دادم. پس از کمی تحقیق متوجه شدم من باید هنرم را ارتقا دهم تا در شأن نام علی بن موسی الرضا(ع) و مجموعه‌ای باشد که به ایشان منتسب است. از دوره‌های فشرده آموزشی مرحوم استاد مطیع مطلع شدم.

 این دوره‌ها در تهران بود و اگر کلاسشان هفته‌ای دو روز بود من هر روز می‌رفتم. پس از آن به طور رسمی نزد استاد مهرگان رفتم. سپس کلاس‌های استاد آقامیری که خیلی دور و ساکن کرج بود و مجبور شدم در حد چند جلسه از محضر ایشان بهره مند شوم. استاد علی جان پور هم آن زمان ایران بود. خلاصه اینکه سالی سه چهار نوبت می‌رفتم تهران و در نمایشگاه‌ها شرکت می‌کردم و رتبه‌هایی هم بدست می‌آوردم.

نگارگری در راستای مذهب

از اول آشنایی با این هنر، انگیزه‌ام این بود نگارگری را در راستای مذهب و دین انجام دهم. روحیه‌ام ایجاب می‌کرد این فضاها را انتخاب کنم و الان هم احساس می‌کنم اگر این کار را انجام ندهم باید بمیرم و هیچ انگیزه‌ای برای زندگی ندارم.

هر چه دارم از این بزرگواران و ائمه است. زمانی که در موزه و کتابخانه حرم شروع به کار کرده بودم علاوه بر اینکه تذهیب‌کار کتابخانه آستان قدس بودم و مرمت و تذهیب کتب خطی و مرقعاتی را کار می‌کردم، نگارگری را هم انجام می‌دادم. مدیر کتابخانه، حاج آقای شاکری با دیدن کار کوچک من تشویقم کردند و این هنر را جدی‌تر گرفتم. آن کار در ارتباط با پیامبران بود.

 آثار زیادی را خلق و همه را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کردم. من از پنج سالگی بیماری مفصلی دارم که گرفتارم کرده و به خاطر همین بیماری نتوانسته‌ام آن طور که باید این هنر را جدی دنبال کنم، اما به‌خاطر این بیماری ناراحت نیستم.

به وقف آثارم افتخار می‌کنم

دوست دارم تمام آثارم را وقف آستان قدس رضوی کنم چون هر چه از قدرت قلم و تجربه و شهرت دارم را مدیون نام علی بن موسی الرضا(ع) و آستان مقدسش هستم. این کار را کوچک‌ترین وظیفه‌ام  می‌دانم و اصلاً مهم‌ترین انگیزه‌ام از هنر نگارگری، خلق آثار مذهبی و اهدای آن به آستان قدسی امام هشتم است. به‌خصوص وقتی آثاری از زندگی امام رضا(ع) و حدیث سلسله الذهب و همچنین پرده عاشورا و پرچم عاشورا را که به‌تازگی به موزه هدیه دادم، شادی وصف ناپذیری داشتم. اگر توفیق و سعادت این کار را داشته باشم هیچ دریغ ندارم. همه آثارم به‌خصوص آن‌ها که مذهبی و در راستای زندگی پیامبران و ائمه است را خیلی دوست دارم و تا از زیر دستم درمی‌آید بی‌درنگ به آستان قدس رضوی اهدا می‌کنم. شاید در منزل فقط یک اثر قدیمی داشته باشم که مربوط به سال ۵۹ و مشقی از قدماست.

خدا و امام رضا(ع) عوامل موفقیتم هستند

اولین کار مذهبی‌ام تمثال حضرت فاطمه(س) است که خیلی دوستش دارم.

به مناسبت هر موضوعی تقریباً کار مرتبط انجام دادم؛ درباره حضرت مریم(س) و عبادت ایشان، عروج حضرت عیسی(ع)، معراج پیامبر و از آب گرفتن حضرت موسی(ع) که خیلی وقت پیش انجام دادم و بعدها افراد دیگری کار کردند، ملاقات حضرت موسی(ع) و خضر(ع)، تابلوی ضامن آهو که البته به شیوه و سبک خودم بود، تمثال حضرت یوسف(ع)، تمثال حضرت عیسی و... جلدهای روغنی زیادی هم دارم که در کتابخانه آستان قدس است. از مسیری که در زندگی‌ام به وجود آمده بسیار خوشحالم و فکر می‌کنم خدا بزرگ‌ترین نعمت را به من داده که به سمت و سوی نگارگری کشیده شدم.

 موفقیتم را از خدا و امام می‌دانم و کمی هم از تلاش‌های خودم. هنوز کارهای زیادی هست که دوست دارم به تصویر بکشم. مثلاً توفیق کار روی سوژه‌های معنوی و عوالم ماوراءالطبیعه را پیدا نکرده‌ام.

همیشه در ذهن و تخیلم می‌آید ولی به مرحله اجرا نرسیده است و ان‌شاءالله این توفیق را پیدا کنم. دوست ندارم از خودم تعریف کنم ولی خوشبختانه بعضی استادانم در تهران می‌گفتند آثار منحصر به فردی دارم که نه کپی و نه برداشت از کار کسی است، فقط بر اساس تکنیک‌هایی که آموختم آن‌ها را کشیده‌ام. البته کپی زیاد کار کردم که به دلیل مشق کردن از روی آثار اساتید بوده است ولی اعتقاد دارم هنرمند نباید چنین آثاری را در نمایشگاه ارائه دهد چون مال خودش نیست.

نگارگری؛ نقاشی ماوراءالطبیعه

تعریف نگارگری از نظر من نقاشی ماوراءالطبیعه است. یعنی هنری که هنرمند می‌تواند تمام ذهنیاتش را روی کاغذ بیاورد.

نگارگری در حقیقت یک نوع سورئال در مینیاتور است؛ من که اصلاً از آن سیر نمی‌شوم. تمام عوالم معنی را می‌توان در نگارگری پیاده کرد.

آسمان‌هایی که گذشتگان در نگارگری ترسیم کردند همه از حقیقت معنا سرچشمه می‌گرفت، مثل رنگ طلایی آسمان و رنگ نقره‌ای آب یا زیبایی در عمارت‌ها و بناهایی که پلان‌بندی شده است.

یعنی نگارگر اثر را به پرسپکتیو نمی‌برد بلکه خیلی بالاتر و مهم‌تر از آن را به تصویر می‌کشد. مثلاً پلان جلو دم در است. پلان بعدی داخل حیاط است. پلان بعدی داخل عمارت است و طبقات متعدد دارد یا ندارد. حتی بالای پشت بام و پشت عمارت و درخت و طبیعت بیرون از عمارت توسط هنرمند نگارگر به تصویر کشیده می‌شود و همه این‌ها فوق‌العاده است.

نگارگران قدیم، نگارگران جدید

نگارگری در این سال‌ها پیشرفت زیادی کرده و هنرمندان جوان متعددی به وجود آمده‌اند که زحمت هم می‌کشند. ولی من اعتقاد دارم این بزرگواران علاوه بر اینکه باید از نگارگری دوره‌های قبلی مثل هرات، صفوی و تیموری تمرین و مشق انجام دهند، نیازمند سواد بصری و تحقیق و تفحص و مطالعه تئوری نیز هستند و لازم است تمرین و مشق عملی هم زیاد کنند و مطالعات فراوانی انجام دهند.

باید سطح اطلاعات خود را در این هنر بالا ببرند. نگارگران قدیم فقط نگارگر نبودند طبیعت‌گرایی، نقاشی رئالیسم، پرسپکتیو و ترکیب رنگ بلد بودند.

 الان متأسفانه بعضی از هنرمندان این رشته طوطی‌وار کار می‌کنند، به‌خصوص در آثار مدرن؛ چون از نظر عوام این نوع آثار خیلی مورد توجه است، هنرمندان جوان هم سوق پیدا کرده‌اند به سمت کارهای مدرن. نگارگر اگر تلاش کند می‌تواند به نحو احسن عمل کند. پرده‌های قهوه‌خانه‌ای دوران قاجار را ببینید که نقاش‌های آن زمان با چه حال و شور و شوقی هنر خود را به اکمال می‌رساندند. به‌ویژه روایت‌های عاشورایی آن‌قدر زنده است که وقتی آدم نگاه می کند تحت تأثیر قرار می‌گیرد، مثل روضه می‌ماند و همه از تماشایش گریه می‌کنند و این یعنی اوج هنرنمایی.

برچسب‌ها